چگونه میتوان "بددلی" را برطرف کرد؟
"بددلی" که در پرسش از آن یاد کردید، در لغت و عرف به چندین معنا، از جمله: بزدلی، بیمناکی، بدبینی، بداندیشی و... آمده است.(لغت نامه دهخدا، واژه "بددلی".) بنابراین در پرسشی که مطرح کردید به علت توضیح ندادن، احتمال سوءظن (بدبینی) و حسادت هر دو داده میشود. از این رو به بررسی هر دو مسئله میپردازیم: حسادتحسد یکی از بیمارهای خطرناک اخلاقی است که اگر انسان به درمان آن نپردازد دین و دنیای او را تباه میکند. درمان این بیماری بر دو اساس استوار است: 1. راه علمی در این قسمت شخص حسود باید روی دو چیز مطالعه و دقت کند: الف: پیامدها و آثار ویرانگر جسمی و روحی حسد: حسود با مطالعه و بررسی مکرر آیات، روایات و حکایاتی که دربارة حسد وارد شده باید بیندیشد و بداند که این بیماری اخلاقی بزودی جسم او را بیماری میکند، مانند خوره روح را میپوساند و از بین میبرد، خواب و آرامش را از او سلب میکند و هالهای از غم و اندوه همیشه اطراف قلب او را گرفته است و از آن بدتر این که مطرود درگاه خدا میشود و به سرنوشتی همچون "ابلیس" و "قابیل" گرفتار میآید، و تازه با همة اینها نمیتواند به مقصود خود یعنی زوال نعمت محسود برسد! زیرا: اگر تیغ عالم بجنبد زجای نبرد رگی تا نخواهد خدایهمچنین با مطالعه درباره بیثباتی و فنای دنیا بداند که این چند روزه دنیا قابل آن نیست که انسان بواسطة آن، حسد بر بندگان خدا برد. دنیا آنقدر ندارد که بر آن رشک برندای برادر که نه محسود بماند نه حسود حضرت علیمیفرماید: "نتیجة حسد شقاوت دنیا و آخرت است"، "حسد بدترین بیماری است"، "سرچشمة صفات رذیله حسد است".(ر.ک: میزان الحکمة، محمدی ریشهری، ج 1، ص 628 ـ 631، دارالحدیث / اخلاق در قرآن، آیتالله مکارم شیرازی، ج 2، ص 119 ـ 148، مدرسة الامام علیابن ابیطالب/ معراج السعاده، ملا احمد نراقی;، ص 418 ـ 429، مؤسسه انتشارات هجرت.) ب: مطالعه درباره ریشهها و انگیزههای پیدایش حسد: حسود دربارة انگیزههای حسد باید بیندیشد و ریشههای آن را یکی پس از دیگری قطع نماید، اگر دوستان ناباب و وسوسههای آنها او را به این وادی کشانده است با آنها قطع رابطه کند، هرگاه تنگ نظری و بخل سرچشمة این رذیله اخلاقی شده به مداوای آن برخیزد، اگر منشأ آن ضعف ایمان و اعتقاد اوست، به تقویت ایمان خود بپردازد و هرگاه نا آگاهی از استعدادهای خویش و ظرفیتهایی که برای ترقی و پیشرفت در وجود اوست او را گرفتار عقدة حقارت و به دنبال آن حسد نموده است، به درمان آن رو آورد، و در سایة توکل به خدا و اعتماد به نفس، عقدة حقارت را بگشاید و رذیله حسد را از خود دور سازد. حسود باید انگیزههای حسد را به انگیزههای غبطه تبدیل کند و نیروهای ویرانگر را به نیروهای سازنده مبدل سازد و بداند که اگر وقت نیرویی را که او برای زوال نعمت از محسود به کار میگیرد صرف پیشرفت خودش کند چه بسا از او جلو بیفتد.(اخلاق در قرآن، همان.) 2. راه عملی: تکرار یک عمل تدریجاً تبدیل به یک عادت میشود و ادامة آن تبدیل به ملکه و صفت درونی میگردد، اگر حسود به جای این که برای در هم شکستن اعتبار و شخصیت فردی که مورد حسدش قرار گرفته، به تقویت موقعیت خود بپردازد، به جای غیبت و مذمّتش او را به خاطر صفات خویش مدح و ستایش کند، و به جای تلاش در تخریب زندگی مادی او، خود را آمادة اعانت و همکاری با او نماید، تا ممکن است نسبت به او محبت کند، و تا آن جا که در اختیار اوست خیر و سعادت او را بطلبد و به دیگران نیز همین امور را توصیه کند، و ... به طور مسلم تکرار این کارها تدریجاً آثار حسادت را از روح او میشوید و نقطة مقابل آن که "نصح" (خیر خواهی) است با یک دنیا نور و صفا جایگزین آن میگردد، به تعبیر دیگر شخص حسود باید با استفاده از ضدّ حسد یعنی خیر خواهی، به درمان آن بپردازد، زیرا درمان هر بیماری دارویی است که از ضدّ آن تشکیل یافته است! پیامبر اکرممیفرماید: "هنگامیکه نسبت به کسی حسد در تو پیدا شد، بر طبق آن عمل نکن و بر او ستم روا مدار" یکی دیگر از اموری که در درمان این بیماری مؤثر است، راضی به رضای حق بودن، و تسلیم در برابر ارادة او شدن و قانع به زندگی خویشتن است. حضرت علیمیفرماید: "کسی که به آنچه دارد راضی باشد حسد دامان او را نمیگیرد" رسول خدا نیز در روایتی میفرماید: "خداوند به موسیبن عمران فرمود: ای موسی! هرگز در مورد آنچه به مردم از فضلم عطا کردهام حسد مورز و چشم به آنها ندوز و آنها را در دل پیگری نکن; زیرا حسود نسبت به نعمتهای من خشمگین و مخالف تقسیمی است که در میان بندگانم کردهام هر کس چنین باشد، نه من از اویم و نه او از من است."(میزان الحکمة، همان / اخلاق در قرآن، همان.) بدبینییکی از عواملی که بنیان هر جامعهای را متزلزل کرده و حتی میتواند فروپاشد، همانا "سوء ظن" افراد نسبت به یکدیگر است، به خصوص این که این عنصر زهرآگین به جامعه کوچک خانوادة مسلمانان راه پیدا کند; قرآن مجید در رابطه با اجتناب از این صفت زشت اخلاقی میفرماید: "یَـََّأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إثمٌ; (حجرات، 12) ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید; چرا که بعضی از گمانها گناه است." (ر.ک: فتح، 12) گمان بد، نه تنها به طرف مقابل و "حیثیت و آبروی" او، لطمه وارد میکند و روح "بیاعتمادی" را در جامعه سایه افکن مینماید، بلکه برای صاحب آن نیز بلای بزرگی است که همانند خوره او را آزار میدهد و دنیایی وحشتناک و آکنده از غربت را برای او فراهم میسازد. اسلام اجازه نمیدهد هر کسی با این کار با آبروی دیگران بازی میکند و جهنمی نیز برای خویش به وجود آورد. رسول گرامی اسلامدر حدیثی میفرماید: "خداوند خون و مال و آبروی مسلمان را بر دیگران حرام کرده و همچنین گمان بد درباره او بردن را"(ر.ک: مهجّة البیضأ، فیض کاشانی;، ج 5، ص 268، دفتر انتشارات اسلامی.) اما راه مقابله با "سوءظن": درمان این بیماری اخلاقی مانند درمان صفات رذیله دیگر بر دو اساس استوار است: 1. راههای علمی2. راههای عملیدر قسمت "علمی" شخص "بدبین" باید روی دو چیز مطالعه کند، یکی پیامدها و آثار ویرانگر "سوءظن" از نظر روح و جسم و دیگر ریشهها و انگیزههای پیدایش آن. "بدگمان" باید بداند که بد دلی از نتایج ترس و ضعف است، زیرا هر ضعیفالنفسی هر فکر فاسدی را که به خاطرش میگذرد و به واهمهاش درمیآید میپذیرد و پی آن میرود و باید متوجه باشد که این بیماری، همچنان که اشاره شد همانند خوره او را آزار خواهد داد و دنیایی وحشتناک و آکنده از غربت را برای او فراهم خواهد ساخت، به طوری که گاهی به نزدیکترین و صمیمیترین دوستش نیز اعتماد نخواهد داشت. در قسمت "عملی" رعایت امور ذیل مفید است: 1. گمان بد را، انسان از خود دور سازد، به این ترتیب که به راههای حمل بر صحت بیندیشد و احتمالات صحیحی را که در مورد آن عمل وجود دارد، در ذهن خود مجسم سازد تا به تدریج بر "گمان بد" غلبه کرده "گمان نیک" و خیر را جایگزین آن نماید. قرآن میفرماید: "چرا هنگامی که این (تهمت) را شنیدند، مردان و زنان با ایمان نسبت به خود (و کسی که همچون خود آنها است) گمان خیر نبردند و نگفتند این دروغی بزرگ و آشکار است؟! (نور، 12) به همین جهت است که در آموزههای روایی اهلبیت: چنین دستور دادهاند، که اعمال برادران و خواهران ایمانیت را بر نیکوترین وجه ممکن حمل کن تا وقتی که دلیلی بر خلاف آن قائم شود.(ر.ک: تفسیر نمونه، آیتالله مکارم شیرازی و دیگران، ج 14، ص 396 و ج 22، ص 181، دارالکتب الاسلامیة / اصول کافی، کلینی;، ج 2، ص 363، دارالکتب الاسلامیة.) 2. اگر گمان بدی، بدون اختیار در ذهن پیدا شد، در عمل کوچکترین اعتنایی به آن نکنید و ترتیب اثری به آن ندهید و طرز رفتار خویش را دگرگون نسازید. و همان دلجویی و گرامیداشت و اعتماد پیشین را کم نکنید، بلکه در مراعات، اکرام و احترام او بیفزایید و برای او دعا خیر کنید. در حدیثی از پیامبر اکرممیخوانیم: "سه چیز است که وجود آن در مؤمن پسندیده نیست و راه فرار دارد، از جمله سوء ظن است (فمخرجه من سوء الظن ان لا یحققه) که راه فرار از آن این است، که به آن جامه عمل نپوشاند."(ر.ک: بحارالانوار، علامه مجلسی;، ج 72، ص 201، مؤسسة الوفأ، بیروت / معراج السعاده، ملااحمد نراقی، ص 161، انتشارات جاویدان) مرا پیر دانای مرشد شهابدو اندرز فرمود بر روی آبیک آنکه بر خویش، خوشبین مباشدگر آنکه بر خلق بدبین مباش3. خود را عادت دادن و بار آوردن به آداب و روشهای اسلامی در مورد حکم و قضاوت نسبت به امور مربوط به دیگران مانند: نگاه به ظاهر اشخاص و اشیا و باطن را سپردن به خداوندی که به پنهانیها آگاه است. تلاش برای دستیابی به برهان و دلیل و دقت در صحت و سقم آن دلائل و این که تنها براساس آن حدس و بدون دلیل و مدرک نمیشود دیگران را متهم نمود "یَـََّأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوَّا إِن جَآءَکُمْ فَاسِقُم بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوَّا أَن تُصِیبُوا قَوْمَام بِجَهَـَـلَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَیَ مَا فَعَلْتُمْ نَـَدِمِین; (حجرات، 6) ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر فاسق برایتان خبری آورد، نیک وارسی کنید، مبادا به نادانی گروهی را آسیب برسانید و ]بعد[ از آنچه کردهاید پشیمان شوید" 4. کوشش مداوم برای سالم سازی محیط اجتماعی، یعنی با جمعی باشیم که از سلامت فکری و اخلاقی برخوردار باشند. چنین جمعی، نقش مهمی در معالجه سوءظن و پیشگیری از مبتلا شدن دوباره به آن بر عهده دارد.(آفتهای دینداری و دعوتگری، دکتر سید نوح، ترجمه عبدالعزیز سلیمی، ص 367، نشر احسان.)
اضافه کردن دیدگاه جدید