چگونه میتوانیم در عبادت، غررو و عجب نداشته باشیم؟
خودبینی از بدترین صفات زشت و نکوهیده است. عجب این است که آدمی به جهت کمالی که در خود میبیند خود را بزرگ شمارد. و عجب در عبادت این است که انسان در عمل خود را بزرگ بشمارد و از آن مسرور باشد. در روایات و قرآن کریم از این رذیله به شدت نکوهش شده است:: "أَفَمَن زُیِّنَ لَهُو سُوَّءُ عَمَلِهِی فَرَءَاهُ حَسَنًا فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَن یَشَآءُ وَ یَهْدِی مَن یَشَآءُ فَلاَ تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَرَ َتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمُ بِمَا یَصْنَعُونَ ;(فاطر،8) آیا کسی که عمل بدش برای او آراسته شده و آن را خوب و زیبا میبیند (همانند کسی است که واقع را آن چنان که هست مییابد."؟! راههای درمان این رذیله برخی از راههای درمان این رذیله عبارت است از: 1. شناخت خود و خداوند: از آن جا که عجب بعد از غالب ناشی از نادانی خویشتن و قدر و جایگاه انسان در پیشگاه خدا است، نخستین گام درمان این بیماری اخلاقی شناخت خویشتتن و آشنایی با پروردگار است. چنانچه انسان پروردگار خود را بشناسد و بداند که عظمت و جلال و عزت تنها از اوست و آدمی از هر ذلیلی ذلیلتر و از هر ذرهای پستتر میباشد. دیگر رفتار خود یا کارهای خود افتخار نمیکند و خود را حقیر میشمارد.(اخلاق در قرآن، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 1، ص 169، مدرسة الامام امیرالمؤمنین.) 2. آگاهی از پیامدهای عجب: چنانچه انسان اثرات بد عجب یا هر رذیله اخلاقی آگاه باشد از آن رذیله دست خواهد کشید. برخی از آفتهای خودبینی عبارت است از: کبر، فراموشی گناهان، خودستایی، بازماندن از مشورت، توقف از کمال، باطل شدن عبادت، ندامت و پشیمانی و... 3. آگاهی از تأثیر اعمال در یک دیگر: از نظر شریعت اسلام اعمال ما به تنهایی ملاحظه نمیشود، بلکه همه با هم دیگر ملاحظه میشود. برای مثال، قبولی نماز مشروط به انواع شرایط است و هر یک ازاعمال عبادی ما هزاران آفت دارد. اگر هر کسی به این امر آشنا باشد هیچ موقع به عبادت خود نمینازند، چه بسا یک عبادت خوب از نظر ما، با یک غیبت یا خطای دیگری از بین برود.(علم اخلاق اسلامی (ترجمه کتاب جامع السعادات، مولی مهدی نراقی)، ترجمه: سیدجلال الدین مجتبوی، ج 1، ص 390 ـ 413، انتشارات حکمت.) 4. گوش سپردن به موعظههای افراد وارسته گوش دادن یا خواندن موعظهها و نهیبهای سالکان راه خدا، اثر شگرفی در به هوش آمدن انسان دارد. از جمله این افراد حضرت امام خمینی; است که در کتاب چهل حدیث چنان با انسان سخن میگوید که ناخودآگاه اشک از چشمان جاری میشود. مقداری از کلمات گهربار ایشان چنین است: ".. ای عزیز، این قدر لاف خدا مزن! این قدر دعوی حب خدا مکن. ای عارف، ای صوفی، ای حکیم، ای مجاهد، ای مرتاض، ای فقیه، ای مؤمن، ای مقدس، ای بیچارهای گرفتار، ای بدبختهای دچار مکاید نفس و هوای آن، ای بیچارههای گرفتار آمال و امانی و حب نفس ـ همه بیچاره هستید! همه از خلوص و خداخواهی فرسنگها دورید. این قدر حسن ظنّ به خودتان نداشته باشید این قدر عشوه و تذلّل نکنید. از قلوب خود بپرسید ببینید خدا را میجوید یا خودخواه است؟ موحد است و یکتاطلب، یا مشرک است؟ پس این عجبها یعنی چه؟ این قدر به عمل بالیدن چه معنی دارد؟ عملی که فرضاً تمام اجزأ و شرایطش درست باشد و خالی از ریا و شرک و عجب و سایر مفسدات باشد، قیمتش رسیدن به شهوات بطن و فرج است. چه قابلیتی دارد که این قدر تحویل ملایکه میدهید؟ این اعمال را باید مستور از چشمها داشت. این اعمال از قبایح و فجایع است! باید انسان از آنها خجلت بکشد و ستر آنها کند."(چهل حدیث، حضرت امام خمینی، ص 76، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی.)
اضافه کردن دیدگاه جدید