چه دلیل موجّهی بر خبر ندادن پیامبر اکرم‌از روح وجود دارد؟

مقصود شما پرسش‌گر گرامی‌، به ظاهر آیة 85 اسرأ است که خداوند می‌فرماید: "وَ یَسْ ئ‹َلُونَکَ عَن‌ِ الرُّوح‌ِ قُل‌ِ الرُّوح‌ُ مِن‌ْ أَمْرِ رَبِّی وَ مَآ أُوتِیتُم مِّن‌َ الْعِلْم‌ِ إِلآ قَلِیلاً" هم چنان که شما اشاره کرده‌اید، برخی مفسران گفته‌اند که خداوند در این آیه‌، پرسش از روح را بی پاسخ گذاشته است‌; برای مثال در تفسیر لاهیجی ذیل این آیه آمده است‌: "روح امری است که حقیقت آن را فقط خدا می‌داند و احدی اطلاع بر حقیقت آن ندارد."(تفسیر القرآن‌، بهأالدین محمد شیخ علی الشریف اللاهیجی‌، تهران‌، مؤسسه مطبوعاتی علمی‌، 1363.) همچنین در تفسیر تقریب القرآن آمده است‌: "از آن جا که سؤال‌هایی مانند چیستی روح‌، موجب هدر دادن نیروی عقلی در امور غیر لازم می‌شود، قرآن به این سؤال جواب نداده است‌. و این جواب ندادن اشاره به این است که انسان باید نیروی خود را در امور مهم به کار گیرد، نه اموری که به درد دنیا و آخرت او نمی‌خورد; لذا می‌فرماید: ای پیامبر! در جواب آن‌ها بگو روح از فرمان پروردگار من است و با فرمان او ایجاد شده و جز خدا و کسی را که او بیاموزد، کسی دیگر نمی‌داند که چیست‌. شما انسان‌ها دانش اندکی دارید، اسرار جهان فوق حد احصا است و بشر به میزان خیلی اندک می‌داند، پس بهتر این است که وقت خود را صرف اموری کند که برایش نفع دارد."(تقریب القرآن الی الاذهان‌، سید محمد حسینی شیرازی‌، ج 15، ص 82، بیروت‌، مؤسسة الوفأ، 1400 ق‌.) البته بسیاری از مفسران دیگر معتقدند که خداوند در آیه یاد شده به پرسش مورد نظر پاسخ داده است‌; برای مثال‌، علامه طباطبایی می‌فرماید: در جملة "الروح من امر ربی‌"، کلمة "من‌" برای بیان ماهیت و چیستی روح است‌; یعنی روح از جنس و ماهیت "امر" است و مشابه همین تعبیر در آیات دیگر قرآن (مؤمن‌،15; شوری‌،52; نحل‌،2;...) آمده است‌. مقصود از امر خداوند، در آیة 82 یس بیان شده است‌: "إِنَّمَآ أَمْرُه‌ُوَّ إِذَآ أَرَادَ شَیْ ئ‹ًا أَن یَقُول‌َ لَه‌ُو کُن فَیَکُون‌"، بر پایه این آیه‌، امر خداوند، همان فرمان "کُن‌ْ" (= باش‌، به وجود بیا) به شئ است‌; به عبارت دیگر، امر خداوند، همان کلمه ایجاد و اصل وجود شی‌ء است‌، لیکن نه از هر جهت‌، بلکه از لحاظ استناد به خدا و این که تنها وابسته به خدا است‌. توضیح بیش‌تر این که‌، بر پایة آیه 54 اعراف‌، هر دو حیثیت‌ِ "خلق‌" و "امر" به خداوند مستند هستند: "الا له الخلق و الامر"، ولی این دو با هم فرق دارند; "امر" ایجاد شی‌ء است‌، از این لحاظ که این ایجاد تنها به خدا مستند است و مختص می‌باشد، اما "خلق‌" وجود شی‌ء است از این لحاظ که به واسطه اسباب وعلل دیگر، به خدا مستند است‌; بنابراین‌، همة اشیا ـ و حتی مادیات که حصول تدریجی دارند و به سبب اسباب و علل زمانی و مکانی تحقق می‌یابند ـ دارای حیثیتی هستند که از آن لحاظ، از تدریج جدا بوده‌، خارج از حیطة زمان و مکان می‌باشند، و این حیثیت همان امر خداوند و کلمه ایجاد است‌. آیه 50 قمر: "وَ مَآ أَمْرُنَآ إِلآ وَ َحِدَة‌ٌ کَلَمْح‌ِم بِالْبَصَر" ـ که به یکتا بودن "امر" و تشبیه آن به چشم بر هم زدن می‌پردازد ـ بیان کننده واسطه نشدن اسباب در عالم امر و تدریجی نبودن آن است‌.(المیزان‌، علامه طباطبایی‌، ج 13، ص 196، مؤسسه اعلمی للمطبوعات‌، بیروت‌.)

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.