چنان‌چه فرزند نامشروع در اجتماع بر اساس آن نطفة حرامی که در او تأثیر گذاشته کار خلاف انجام دهد آیا این ظلم به او نیست‌؟ اختیار انسان چه می‌ش

خداوند متعال‌، نظام آفرینش را براساس علم و حکمتش‌، نظام علّی و معلولی و سببی و مسببی قرار داده است‌; به این معنا که برای هر حادثه و پدیده‌ای در عالم‌، علتی وجود دارد، و هر علتی نیز معلولی مختص به خود دارد; مانند آتش که سبب گرما، و نور که سبب روشنایی هستند، و هیچ معلولی از علت خود و هیچ علتی هم از معلول خود جدا نیست‌. نمی‌شود آتش باشد; ولی نسوزاند، پدر و مادر، آنچه باید رعایت کنند را رعایت نکنند; در عین حال این بی‌توجهی در سلامت فرزند اثر نکند و این مسأله با تجربه علمی ثابت شده و در روایات هم آمده است که مثلاً آمیزش در حال مستی یا حال حیض و یا در حال مسمومیت غذایی یا دلهره‌، آثار سویی روی نوزاد می‌گذارد و همان‌گونه که آتش سوزنده است‌، چه انسان بداند و چه نداند هر غذا و روحیه‌ای هم اثر ذاتی و طبیعی خود را دارد; چه والدین و افراد دیگر از آن آگاه باشند و چه آگاه نباشند; مگر اینکه چیز دیگری مانع اثر گذاری آن شود یا اثر آن را خُنثی کند; بنابراین هر یک از کری‌، کوری‌، فلجی و... علت خاصی دارد که تغذیه‌های ناصحیح‌، نسل‌های گذشته‌، افراد جامعه و ارادة پدران و مادران در آن مؤثر بوده و باعث شده این گونه افراد در جامعه پیدا شوند. در این موارد، نوزادان بی‌گناهند و خداوند نیز منزه است‌. علت آن والدین و کسانی هستند که آگاهانه یا ناآگاهانه باعث شده‌اند که این افراد، ناقص‌الخلقه به دنیا آیند و این‌، اثر ذاتی و بازتاب عمل آنهاست‌; و باید جوابگو باشند، همچنین خداوند انسان را مختار آفریده‌، این اختیار سبب می‌شود تا عدّه‌ای راه هواپرستی و سرکشی و ظلم و کفر را انتخاب کنند، و عدّه‌ای راه عدالت و اطاعت الهی را، در نتیجه خانواده‌هایی کافر و فاجر و خانواده‌هایی مؤمن و صالح بوجود می‌آیند. در محیط خانوادة کافر و فاسد زمینة گناه بیشتر است‌، امّا به هر حال اختیار از انسان گرفته نشده و می‌تواند ایمان خود را حفظ کند و به گناه آلوده نشود. از طرفی می‌تواند پیروی هوای نفس کرده و خود را آلوده کند و مهم ارادة فرد است‌، چه بسیار افرادی سراغ داریم که در خانوادة غیرمذهبی بوده‌اند، اما دارای ایمانی قوی هستند. و چه بسیار افرادی که در خانواده‌های مذهبی بوده‌اند، ولی متأسفانه منحرف‌، گنه‌کار و فاسد شده‌اند، به هر حال تأثیر محیط یا پدر و مادر و... درصد پایینی دارد; مهم اراده و شعور و فهم خود فرد است‌. انسان اگر در محیطی باشد که نتواند دین خود را حفظ کند، در صورتی که قدرت داشته باشد، باید به جایی که انجام وظایف الهی ممکن باشد هجرت کند، و اگر هجرت نکند و در محیط فاسد بماند و تحت تأثیر محیط قرار گیرد، نمی‌تواند گناه خود را به محیط نسبت دهد و جهنّمی می‌شود. فقط افرادی معذورند که از نظر فکری‌، بدنی و یا اقتصادی قادر به شناسایی حق از باطل نباشند و یا عقیدة صحیح را تشخیص داده‌، اما بر اثر ناتوانی جسمی یا مالی و یا محدودیتهایی که محیط بر آنها تحمیل کرده‌، نتوانند وظایف خود را بطور کامل انجام دهند و مهاجرت هم برایشان ممکن نباشد.(ترجمة تفسیر المیزان‌، سیدمحمد باقر همدانی ج 5، ص 78 - 86، نسأ/97 - 99 / تفسیر نمونه‌، مکارم شیرازی‌، ج 4، ص 87، دارالکتب الاسلامیّة‌، ذیل آیات مذکور / گناه‌شناسی‌، محسن قرائتی‌، ص 131، انتشارات پیام آزادی‌، تهران‌.) انتظاری که خداوند از کسی که در خانوادة مذهبی رشد کرده دارد، بسیار بیشتر از کسی است که در خانوادة غیرمذهبی تربیت شده است‌; و به همین نسبت سخت‌گیری بیشتر است‌. در حدیثی از امام‌باقر7 آمده است که‌: "خداوند در روز قیامت در حساب بندگان به اندازة عقل (و فهمی‌) که در دنیا به آنها داده‌، دقّت و سخت‌گیری می‌کند."(تفسیر نمونه‌، مکارم شیرازی‌، ج 17، ص 285، احزاب‌/30، دارالکتب الاسلامیة‌.) پس شرط اساسی‌، تسلیم بودن در مقابل حقیقت است‌، اگر کسی دارای صفت تسلیم باشد، اما به علت‌هایی حقیقت اسلام بر او پوشیده مانده و خودش در این باره بی‌تقصیر باشد، هرگز خداوند او را عذاب نمی‌کند.(عدل الهی‌، شهید مرتضی مطهری‌، ص 284 و 288.) فرزندان نامشروع‌، مانند فرزندان طبیعی و قانونی در انتخاب راه سعادت و یا شقاوت آزادند. آنان نیز، میتوانند با اراده و اختیار خود، راه تقوی و فضیلت را برگزیده‌، جزء گروه رستگاران و اهل بهشت گردند. این طور نیست که آنان شریر و جانی آفریده شده باشند و به هیچ وجه نتوانند خود را از چنگال ناپاکی و گناه رهایی بخشند; همان طوری که حضرت صادق‌7 فرموده است‌: "فرزند نامشروع‌، از راه تربیت‌، به کارو انجام وظیفه وادار می‌شود، اگر اعمالش نیکو و خیر بود، پاداش خوب داده می‌شود و اگر کار زشت و ناپسند، انجام داده کیفر نافرمانی خود راخواهد دید"(وسایل الشیعه‌، عاملی‌، ج‌20، ص‌442، مؤسسه آل‌البیت‌.) و این که در برخی روایات اسلامی‌، از فرزندان نامشروع به شیوه‌های گوناگون نکوهش شده است و آنان را از برخی از مسئولیتهای اجتماعی منع کرده‌اند شاید به دلیل ذیل باشد: در هر جمعیت و ملتی مقرراتی برای زناشویی وجود دارد، از این جهت روابط نامشروع‌، یک عمل در "خلاف قانون‌" و "تجاوزکارانه‌" است "وَ لاَ تَقْرَبُوا الزِّنَی‌ََّ إِنَّه‌ُ کَان‌َ فَـَحِشَة‌ً وَسَآءَ سَبِیلاً (الاسرأ،32); روی همین جهت در خود یک نوع احساس گناه و اضطراب که ناشی از روح گناهکاری و نتایج بدی که ممکن است این عمل برای او داشته باشد، می‌نمایند. و هر گاه بر اثر تکرار و یا عواملی دیگر، این حالت نگرانی تخفیف پیدا کند و شخص زناکار، به ظاهر احساس نگرانی ننماید، در باطن او عیب مهمتری وجوددارد و آن فکر و تجاوز و قانون شکنی و طغیان است‌. از سوی دیگر، حالات روانی و فکری پدر و مادر همانند سایر آثار بدنی و جسمی آنها طبق قانون مسلم وراثت‌، به فرزندان منتقل می‌گردد. همان طور که مشخصات جسمی پدر و مادر از قبیل‌، رنگ چشم‌، مشکی بودن مو،... و همچنین حالات روانی و اخلاقی آن‌ها از قبیل تندخویی‌، یک رنگی‌، خشونت و عصیان گری نیز از مجرای وراثت کم و بیش به فرزندان‌، انتقال می‌یابد. نتیجه‌ای که از این دو نکته می‌توان گرفت این است که‌: فرزندان نامشروع‌، غالباً طغیان‌، قانون‌شکنی و گناه را از پدران و مادران خود تا حدودی به ارث برده و زمینه ارتکاب جرم و جنایت در آن‌ها فراهم‌تر است‌، آن‌ها نسبت به سایرین آمادگی بیشتری برای ارتکاب گناهان دارند. همچنان که کودکانی که از پدران و مادران مبتلای به برخی از بیماری‌ها مانند: سل و... متولد می‌شوند، آمادگی بیشتری برای ابتلای به آن امراض دارند. بنابراین‌، نکوهش و توبیخی که اسلام از فرزندان نامشروع‌، نموده صرفاً به منظور این است که به آن‌ها هشدار دهد که در موقعیت خطرناکی قرار دارند و بایستی حداکثر مراقبت را از خود در انجام وظایف و دوری از گناه به عمل آورند. امّا در مورد محرومیت از مناصب اجتماعی علاوه بر آن چه در بالا از وضع روحی آنان گفته شد، می‌توان افزود که‌: این عمل یک نوع احتیاط منطقی به منظور حفظ مصالح ملی و جامعه به شمار می‌رود، اسلام به جلب اعتماد عمومی در تصدی این گونه پست‌های حساس اجتماعی‌، اهمیت می‌دهد، لذا کسانی را که دارای نقطه‌های ضعف خانوادگی و سوابق نامطلوبی باشند، از تصدی این گونه مقام‌ها که نیازمند به پاکی و طهارت روح است‌، محروم ساخته است‌.(ر.ک‌: پرسشها و پاسخ‌های مذهبی آیة الله مکارم شیرازی و آیة الله جعفر سبحانی‌، ج‌3، ص‌100، انتشارات جوان‌.) در پایان شایسته است که‌، اگر چه فرزندان نامشروع‌، خود بی‌گناهند و علت واقعی والدین و کسانی هستند که یا آگاهانه و یا ناآگاهانه باعث شده‌اند که این افراد، این گونه به دنیا بیایند امّا از آنجا که خداوند رحمان و رحیم است برای افرادی هم که به عللی در دنیا گرفتار این نوع مشکلات ناخواسته می‌شوند، وظیفه و اجر و پاداش خاصی قرار دارد که آن وظایف خود را انجام دهند و گناه نکنند و سختی‌های آنان به بهترین وجه جبران خواهد شد به گونه‌ای که صد در صد راضی خواهند شد; "... إِنَّمَا یُوَفَّی الصَّـَبِرُون‌َ أَجْرَهُم بِغَیْرِ حِسَاب‌ٍ (الزمر،10); بی‌تردید، صابران اجر و پاداش خود را بی‌حساب دریافت می‌دارند".

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.