چرا پیامبر اکرم‌، با علم لدنی خود از مردم سؤال می‌کرد؟

از آیات قرآن کریم استفاده می‌شود که پیامبران‌: از علم غیب و علوم لدنی برخوردار بودند: "تِلْکَ مِن‌ْ أَ نبَآءِ الْغَیْب‌ِ نُوحِیهَآ إِلَیْکَ مَا کُنت‌َ تَعْلَمُهَآ أَنت‌...;(هود،49) این‌ها از خبرهای غیب است که به تو ]ای پیامبر[ وحی می‌کنیم‌، نه تو و نه قوم تو این‌ها را قبل از این نمی‌دانستید..."، منتهی این آگاهی از طریق الهی و به مقداری که خدا می‌خواست انجام می‌گرفت‌، در مورد سؤال پیامبر6 از مردم نیز از موارد بشری و مواردی بود که مکلف بود بر اساس علوم بشری با آن‌ها برخورد شود، زیرا علم موهبتی آن‌ها اثری در اعمال‌شان و ارتباطی با تکالیف خاصة آن‌ها نداشت‌، آن‌ها مانند سایر افراد انسانی بندة خدا و به تکالیف و مقررات دینی مکلف و موظف می‌باشند و طبق سرپرستی و پیشوایی که از جانب خدا دارند، با موازین عادی انسان باید انجام دهند. آن‌ها با داشتن شخصیت الهی و روح ولایت در زندگی شخصی و رویارویی با مردم و پیش آمدهای اجتماعی و در مقام قضاوت و داوری‌، به علم عادی خود عمل می‌کنند. پیامبر اکرم‌با داشتن علم غیب از این سلاح در مواردی که اثبات نبوت و ولایت الهی به اِعمال آن نیاز دارد استفاده می‌کرد در روایات نیز می‌بینیم که ملاک قضاوت وداوری آنان همان گواه‌ها و سوگندها و سؤال و جواب و عمل به سبب‌های عادی و صدور حکم ظاهری بود.(اصول کافی‌، شیخ کلینی‌;، ج 7، ص 414، باب ان القضأ بالبینات و الأیمان‌، دارالکتب الاسلامیة‌.) البته‌، مواردی هم اگر مصلحت و تکلیف باشد از علم غیب استفاده می‌کنند; مثلاً در روایت می‌خوانیم که پیامبر اکرم‌پیش از ماه رمضان خطبه‌ای پیرامون این ماه و برتری‌های آن ایراد کردند و در فراز از آن به گریه افتادند! علی‌گفت چرا گریه می‌کنید؟ فرمود: برای آن چه در چنین ماهی برای تو پیش می‌آید، گویا می‌بینم که در حال نماز هستی و شقی‌ترین مردم همتای کشندة شتر صالح‌، محاسن تو را به خون سرت رنگین می‌کنند.(بحارالانوار، علامه مجلسی‌;، ج 42، ص 190، باب 126، نشر مؤسسة آل‌البیت‌.) و یا این که حضرت خضرغ مکلف بود که به علم لدنی عمل کند و کرد، در حالی که حضرت موسی‌غ با علم عادی و سبب‌های ظاهری عمل می‌کرد، در هر بار فریاد اعتراض‌شان بلند بود چرا که در حادثه اول ظاهراً مصونیت اموال مردم از سوی خضرغ نقض شد و در حادثة دوم مصونیت جان انسان‌ها ظاهراً از بین رفته بود و در حادثه سوم عملی ظاهراً بدون دلیل از ایشان سر زده بود، ولی سرانجام حضرت خضرغ مأمور به ابلاغ اسرار نهانی این کارها شدند و اسرار آن‌ها را برای حضرت موسی‌غ فاش نمودند.(ر.ک‌: پیام قرآن‌، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 7، ص 208ـ262، دارالکتب الاسلامیة / منشور جاوید، استاد جعفر سبحانی‌، ج 8، ص 286ـ417، دارالقرآن الکریم‌.)

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.