چرا پیامبران در زمان گذشته پشت سر هم می‌آمدند و معجزه‌ای هم از خود نشان می‌دادند، ولی حالا باید پیامبر ما! مهدی موعودغ در غیبت به سر ببرد و ه

برای خاتمیت نبوت دلایل عقلی و نقلی وجود دارد. محور دلایل عقلی بر این است که چرا نبوت‌، با پیامبراکرم‌خاتمه یافت‌؟ در پاسخ پرسش 2 به آن اشاره خواهیم کرد. دلایل نقلی‌: آیات‌: 1. "مَّا کَان‌َ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُم‌ْ وَ لَـَکِن رَّسُول‌َ اللَّه‌ِ وَ خَاتَم‌َ النَّبِیِّین‌َ وَ کَان‌َ اللَّه‌ُ بِکُل‌ِّ شَی‌ْءٍ عَلِیمًا; (احزاب‌، 40) محمّد، پدر هیچ‌یک از مردان شما نبود، ولی رسول خدا و خاتم و آخرین پیامبران است و خداوند بر هر چیز آگاه است‌." این آیه شریفه به خاتمیت نبوت تصریح دارد. 2. "وَأُوحِی‌َ إِلَی‌َّ هَـَذَا الْقُرْءَان‌ُ لاِ ?ُنذِرَکُم بِه‌ِ وَمَن بَلَغ‌َ; (انعام‌، 19) این قرآن بر من وحی شده تا شما و تمام کسانی را که این قرآن به آن‌ها می‌رسد، انذار کنم‌." از آمدن ضمیر "کم‌" که برای مخاطبان و جملة "و من بلغ‌" که شامل غایبان است (یعنی تا قیامت‌) فهمیده می‌شود که قرآن‌، عمومی‌، ابدی و جهانی است و دیگر وحی نازل نخواهد شد. لازمة انقطاع وحی‌، (به این شکل‌) ختم نبوت است‌. آیات دیگری نیز در این زمینه وجود دارد.(المیزان‌، علامه طباطبایی‌;، ترجمه موسوی همدانی‌، ج 7، ص 58 ـ 59، مرکز نشر فرهنگی رجأ.) روایات‌: 1. امام صادق‌می‌فرماید: "خداوند متعال‌، محمد9 را مبعوث گردانید; پس به او سلسلة پیامبران را ختم نمود و بعد از او پیامبری نیست‌; و بر آن جناب کتابی نازل فرمود; پس به آن کتاب‌، کتب را ختم فرمود; پس کتابی بعد از کتاب آن حضرت نیست‌."(وسایل‌الشیعه‌، شیخ حر عاملی‌، ج 18، ص 147، ح 62، مکتبة‌الاسلامیة‌.) 2. پیامبراسلام‌در حدیث معروف و متواتر منزلت‌، خطاب به حضرت علی‌می‌فرماید: "آیا راضی نیستی که نسبت به من‌، همانند هارون نسبت به موسی باشی‌، جز این‌که پیامبری بعد از من نخواهد بود؟"(بحارالانوار، علامه مجلسی‌;، ج 21، ص 208.) 3. حضرت علی‌می‌فرماید: "خداوند، پیامبر را پس از دوران فترت‌، بعد از پیامبران گذشته فرستاد، ... و به وسیلة او سلسلة نبوت را تکمیل کرده‌، وحی را با او ختم نمود."(نهج‌البلاغه‌، سید رضی‌;، شرح شیخ محمّد عبده‌، ص 307، دارالبلاغه‌، بیروت‌.) این احادیث و روایات فراوان دیگری با پیامی روشن به خاتمیت نبوت‌ِ پیامبراسلام‌تصریح کرده است‌. نخست بایستی به این نکته توجه نمود که غیبت ایشان بدین معنی است که حضرت در میان مردم زندگی می‌کنند و مردم ایشان را می‌بینند، ولی نمی‌شناسند; اما فلسفه آن‌، در این زمینه در روایات اهل‌بیت و کتب دانشمندان شیعه به حکمتهای متعددی اشاره رفته است که به جهت اختصار به بخشی اشاره می‌کنیم‌: 1ـ تحقق وعده الهی مبنی بر برپایی حکومت جهانی مهدی‌(عج‌) از آن‌جا که خداوند در قرآن به مؤمنین و مستضعفین وعده حکومت جهانی داده است (نور، 55; قصص‌، 5) برای تحقق آن شرایط خاصی لازم است که فراهم شدن برخی بر عهده جامعه است و آن تنها با گذشت زمان و آماده شدن مردم میسر خواهد شد مانند اظهار نیاز مردم جامعه‌; به بن‌بست رسیدن قوانین موجود مادی جوامع‌; پیشرفت علمی و فرهنگی تا حدودی که همه ظرفیت پذیرش یک فرهنگ کامل و پیشرفته را پیدا کنند و همینطور تکامل وسایل ارتباط جمعی برای سهولت ارتباط با همه انسانهای کره زمین و مطلع ساختن آنها از قوانین و اصول حاکم بر جهان و بالاخره نیاز چنین جامعه‌ای به نیروهای فعال و سازنده‌.(ر.ک‌: پرسش‌ها و پاسخهای مذهبی‌، مکارم‌شیرازی و جعفر سبحانی‌، ج 2، ص 160 ـ 168، انتشارات نسل جوان‌.) 2ـ حراست از جان آن حضرت برای روز موعود (برپایی حکومت جهانی‌) آنچه تاکنون تاریخ گواه آن بوده جلوگیری از اجرای قوانین اسلام به هر نحوی صورت گرفته تا حدی که اقدام به شهادت رساندن و از میان برداشتن رهبران جامعه اسلامی نمودند حال اگر خداوند آخرین حجت خود بر روی زمین را همچون سایر ائمه به حال عادی وا می‌گذاشت‌، حکومتهای ظالم بیکار ننشسته و او را از میان برمی داشتند و این وعده الهی محقق نمی‌شد از این رو برخی روایات فلسفه غیبت را حراست از جان آن حضرت دانسته‌اند.(ر.ک‌: بحارالانوار، علامه مجلسی‌;، ج 52، ص 97، 98، داراحیأ التراث العربی‌.) 3ـ غیبت آن حضرت بر اساس سنت الهی صورت گرفته‌، سابقاً این سنت برای پیامبران دیگر نیز به اجرأ در آمده است مانند حضرت موسی که خداوند وی را در خانه فرعون پرورش داده که تا مدتها به عنوان فردی معمولی میان مردم می‌زیست سپس هنگامی‌که زمینه ظهورش فراهم گردید خداوند او را بر همگان آشکار نمود(ر.ک‌: بحارالانوار، همان‌، ج 51، ص 224.) اما این که چرا امام انسان‌ها غایب است و جهان رو به ظلم و فساد پیش می‌رود، احتمال دارد یکی از علّت‌های آن این باشد که اگر امام‌، همواره در جامعه حضور داشت‌، مردم ادعا می‌کردند که ما از نظر بلوغ فکری و تربیتی به حدّی رسیده‌ایم که حضور انبیأ در بین ما لازم نیست و کتاب آسمانی و تعالیم آن‌ها برای ما کفایت می‌کند و به حضور امام نیازی نداریم‌، زیرا خودمان می‌توانیم جوامع بشری را هدایت و رهبری کنیم‌; خداوند متعال برای عینی شدن این مسئله برای ما که بشر همواره به یک ناظر الهی و حجّت و امام از طرف خدا محتاج می‌باشد، و هیچ گاه از این نظر ـ یعنی رهبری جامعه ـ از حجت الهی بی نیاز نخواهد شد، امام و حجّت خود را مدتی در پدرة غیبت نگه می‌دارند; به همین جهت‌، غیبت آن قدر طولانی می‌شود، تا جهان پر از ظلم و بیداد شود، به گونه‌ای که هیچ کس شک نکند که بشر به تنهایی و بدون حجّت الهی می‌تواند ظلم و ستم را از بین ببرد; آن گاه امام‌قیام فرموده‌، بشر را در این زمینه ـ یعنی گسترش قسط و عدالت ـ کمک و راهنمایی می‌نمایند.

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.