چرا در اسلام مرد حق دارد چهار زن اختیار کند؟
با مراجعه به روایات اهلبیت: با پارهای از حکمتهای این قانون الهی میتوان آشنا شد. برای پاسخ به پرسش شما به بیان برخی از آنها میپردازیم: 1. امام باقر7 در پاسخ کسانی که میپرسند: چرا مؤمن زنان متعدد اختیار میکند؟ میفرماید: برای اینکه خود را از آلودگی به گناه حفظ کند; سپس در مقام توضیح ادامه میدهد: اگر فرد دسترسی به حلال داشته باشد، از میل به حرام بینیاز میشود و گرد حرام نخواهد رفت.(من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق;، ج 3، ص 360، دارالتعارف للمطبوعات.) میدانیم که پاسخ دادن به نیازهای آدمی با عرضه مناسب، از سنتهای فراگیر جهان هستی است، و اسلام، عرضه مناسبِ تقاضای جنسی انسان را ارضای حداقل آن دانسته است تا فردی از آن محروم نشود; ولی از آنجا که اسلام با تدابیری همچون پوشش، عفاف و حیا، زنان را به گونهای تربیت میکند که سبب کاسته شدن میل جنسی آنها میشود، طبعاً وجود چنین میلی در مردان بیش از آنان خواهد شد; گذشته از اینکه وجود ایام عذر زنان که شامل یک سوم ایام معاشرت است، به اضافه بخشی از ایام بارداری و شیر دادن و مانند آن، ممنوعیتی ایجاد میکند که تجویز قانون یاد شده، موجب جبران این محدودیتها و بازداشتن مرد از ارتکاب گناه میشود; از این روست که در غرب به خاطر ممنوعیت این قانون، فساد و بیبندوباری رواج یافته است.(تفسیر المیزان، علامه طباطبایی;، ج 4، ص 189 ـ 200، مؤسسه اعلمی للمطبوعات / نمونه، همان، ج 4، ص 153 ـ 160.) 2. روایت دیگری، یکی از حکمتهای قانون یاد شده را بیشتر بودن جمعیت زنان از مردان دانسته و آن را برنامهای جامع برای ایجاد تعادل و بهرهمندی تهیدست و توانمند در جامعه معرفی میکند;(عللالشرایع، شیخ صدوق، ج 2، ص 218، مؤسسه اعلمی للمطبوعات.) توضیح اینکه چه بسا ممکن است در بسیاری از جوامع، تعداد زن و مرد از نظر آمار برابر باشد; ولی چون این تقاضا از لحاظ سنی در زنان زودتر احساس میشود، عملاً تعداد متقاضی برای ازدواج میان آنها بیش از مردان خواهد بود; به همین جهت، در جوامعی که سن ازدواج را بالاتر بردهاند، فساد بیشتری رواج دارد; گذشته از این، عمر جنسی مردان طولانیتر از زنان است. در جامعه حوادثی وجود دارد که مردان را بیشتر در خطر نابودی قرار میدهد; از این رو، وجود چنین قانونی میتواند تعادل ایجاد کند.(المیزان، همان ـ نمونه، همان.) 3. در روایتی دیگر، در بیان حکمت اینکه چرا این قانون فقط برای مردان مجاز شمرده شده، آمده است: زیرا وقتی مرد چهار همسر اختیار کند، نسبت خویشاوندی فرزندان همه زنها با او روشن است; ولی چنانچه زنی دو شوهر یا بیشتر داشته باشد; چون همه مردان در ایجاد نطفه فرزندان او شریکند، نسبت خویشاوندی فرزندان با شوهرهای زن مشخص نخواهد شد و این موجب از هم پاشیدن نظام خانواده و اصل و نسب افراد و... خواهد شد.(عللالشرایع، همان.) بعد از بررسی برخی از حکمتهای این قانون، بیان این مطلب لازم است که هرچند چنین قانونی را اسلام مجاز شمرده است، امّا در اجرای آن شرایط سنگینی قرار داده که فقط اندکی از مردان میتوانند از عهده آن برآیند. در این بخش از پاسخ به برخی از این شرایط اشاره میکنیم: الف) رعایت عدالت میان زنها در معاشرت; ب) تقسیمبندی زمان معاشرت (حق قسم); ج) وجوب نفقه آنان; د) وجوب نفقه فرزندان آنها; 'û) گذشته از همه اینها، راههای دینی و مشروعی وجود دارد که زن میتواند شوهرش را ملزم کند که بدون اجازه او همسر دیگری اختیار نکند. منظور از عدالتی که اشاره شد، رعایت در مقام عمل است; یعنی مرد در ابراز و اظهار محبت باید عادلانه برخورد کند و گرنه تقسیم کردن محبت قلبی و درونی، امری بسیار دشوار و از حیطه قدرت آدمی خارج است; ولی به فرموده قرآن، سعی کند تمام میلش به یکی نباشد تا دیگری به صورت بلاتکلیف درآید و حقوقش ضایع شود.(نسأ، 129.)
اضافه کردن دیدگاه جدید