چرا خداوند بشر را خلق کرد که بعضی از مردم از خوشی زیاد ناراحت باشند و بعضیها از بدبختی و سیاهبختی خود شکایت داشته باشند؟
وجود تفاوتها در نظام طبیعت، به خاطر این است که خداوند نظام جهان را براساس قانون علیت قرار داده، به این معنا که برای هر حادثه و پدیدهای در عالم، سبب و علتی قرار داده است. برای مثال: آتش را سبب گرما، نور را سبب روشنایی، و گناه و کردار ناشایست و تفرقه و تنبلی را موجب عقبافتادگی و فساد جامعه، و کردار خوب، تلاش، کوشش و انجام مقرّرات الهی را، سبب نجات، رشد و پیشرفت افراد و جامعه قرار داده است.(1) خداوند انسان را مختار آفریده، این اختیار سبب میشود تا عدّهای راه هواپرستی و سرکشی و ظلم و کفر را انتخاب کنند، و عدّهای راه عدالت و اطاعت الهی را، در نتیجه افرادی خوشبخت و بدبخت به وجود میآیند. از دیدگاه قرآن، ثروتاندوزی، رفاه مادی و داشتن دنیایی آباد، خوشبختی محسوب نمیشود; بلکه خوشبختی در زندگی به رعایت حدود الهی و پرهیزگاری وانجام دستورهای خداوند و داشتن زندگی که محیط آن آکنده از مهر، صفا، صمیمیت، معنویت و خوبیها باشد و در کنار این وسایل نیز بهرهمندی از دنیا و نعمتهای آن در راستای آباد ساختن جایگاه ابدی و خوشبختی دائمی در جهان آخرت توصیه فرموده است. برخی از راهها ی رسیدن به سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت عبارتند از: 1. رعایت تقوا: خداوند متعال میفرماید: "...وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوَّا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِین;(بقره،194)... و از خدا بپرهیزید ]و زیاده روی ننمایید[ و بدانید خدا با پرهیزگاران است". حضرت علیمیفرماید: "هیچ کس خوشبخت نمیشود مگر این که طاعت خدا را کند".(ر.ک: میزان الحکمة، محمد محمدی ری شهری، ج 4، ص 461، مکتب الاعلام الاسلامیة.) 2. ایمان و داشتن عمل صالح;"إِنَّ الاْ نسَـَنَ لَفِی خُسْرٍ # إِلآ الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّـَـلِحَـَت...;(والعصر، 2 و 3) انسانها همه در زیانند، مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند...". 3. تلاش و کوشش در راه رسیدن به امور دنیا و آخرت; چنان که خداوند متعال میفرماید: "وَ أَن لَّیْسَ لِلاْ نسَـَنِ إِلآ مَا سَعَیَ;(نجم،39) و این که برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست". 4. استفاده از تجربیات خود و دیگران; قرآن کریم، همواره سرگذشت اقوام مختلف را مطرح میکند تا انسانها از سرگذشت آنها درس و عبرت بگیرند چنان که سرگذشت اقوام ناسپاسی مانند بنی اسراییل و اشخاص مغرور و گمراهی مانند بلعم باعورا و همچنین سرگذشت درسآموز کسانی مانند حضرت یوسف را نقل میکند که انسانها و مؤمنان از آنها درس و عبرت بگیرند و اشتباهات خطاکاران را تکرار نکنند و سرگذشت افراد نیکوکار را به عنوان الگو و عامل خوشبختی در دنیا و آخرت انتخاب کنند. و...(2) امام صادقاز امیرمؤمنان حضرت علینقل میکند که "حقیقت سعادت این است که آخرین مرحلة زندگی انسان با عمل سعادتمندانهای پایان پذیرد..."(3) 5. همنشینی با محافل علمی و علما و دانشمندان اسلامی; حضرت علیمیفرماید: "با دانشمندان و علما بنشینید تا سعادتمند و خوشبخت شوید".(4) 6. تهذیب و تزکیه نفس; امام علیمیفرماید: "من حاسب نفسه سعد; هر کس نفس خودش را محاسبه کند، سعادتمند و خوشبخت است".(5) 7. شکر نعمتهای الهی، صبر و توکل در برابر مشکلات; امام علیبنابیطالب میفرماید: "سه چیز است که هر کس آنها را رعایت کند خوشبخت میشود: 1. وقتی نعمتی به تو رسید، خداوند را شکر کن; 2. وقتی نزول نعمت بر تو کم شد، به درگاه خداوند طلب مغفرت کن; 3. وقتی سختی و مشکلی بر تو رو آورد ذکر "لا حول و لا قوة الا بالله" را بیشتر بگو".(6) و...(7) موجودات در نظام هستی از نظر قابلیتها و امکان فیضگیری از مبدأ هستی با یکدیگر متفاوتند; هر موجودی در هر مرتبهای که هست قابلیت استفاضه استحقاقی خاص به خود دارد. ذات مقدس حقتعالی که کمال مطلق و فیاض علیالاطلاق است; فیض و فضل خود را از هیچ موجودی در هر حدّی که امکان تفضّل برای آن موجود باشد، دریغ نمیکند. بنابراین اگر کسی از نعمتی محروم شد، سبب آن خودش است نه خداوند، "انّ الله لایظلم الناس شیئاً و لکن الناس انفسهم یظلمون"(یونس،44)، خداوند هیچ به مردم ستم نمیکند; ولی این مردم هستند که به خویشتن ستم میکنند. "ان الله لایظلم مثقال ذرّة..." (نسأ / 40) در حقیقت خداوند هم وزن ذرّهای ستم نمیکند. در آیة 53 سوره انفال بعد از یاد آوری کیفر اقوام گذشته میفرماید: "این، بخاطر آن است که خداوند، هیچ نعمتی را که به گروهی داده تغییر نمیدهد، جز آنکه آنها خودشان تغییر دهند، و خداوند شنوا و داناست.(9) بنابراین پایة اصلی سعادت و شقاوت، اراده و خواست خود انسان است; به این معنا که خود انسان با استفاده از شرائط روحی، جسمی، خانوادهگی، محیط، فرهنگ و...، میتواند اسباب بیشتری برای رسیدن به هدفهای والا در اختیار بگیرد، و خود را به سعادت نزدیکتر کند; و در برخی موارد، برای تحصیل سعادت میتواند نارسائیهای محیط، خانوادگی و وراثت و اجتماع خود را نادیده بگیرد و مطابق با عقل، فطرت، شرع و با اراده و اختیار و تصمیم جدی، به سوی سعادت واقعی پیش رود.(1) عدل الهی، مرتضیمطهری، ص 89 - 119، انتشارات اسلامی / آموزش عقاید، مصباح یزدی، ج 1 - 2، ص 197، نشر سازمان تبلیغات اسلامی / ترجمة المیزان، علامه طباطبایی، سیدمحمدباقر همدانی، ج 1، ص 116 - 117، بقره/23، دفتر انتشارات اسلامی.(2) برای آگاهی بیشتر ر.ک: تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 6، ص 328 ـ 427; ج 7، ص 12 ـ 14; ج 9، ص 299 ـ 438; ج 10، ص 4 ـ 102، دارالکتب الاسلامیة. (3) ر.ک: نورالثقلین، الجمعة العروسی الحویزی، ج 2، ص 398، انتشارات اسماعیلیان.)(4) میزان الحکمة، همان، ص 460. (5) همان.(6) همان، ص 460.(7) برای آگاهی بیشتر ر.ک: همان، ص 458 ـ 466.(8) جهت آگاهی بیشتر ر.ک: عدل الهی، استاد شهید مطهری; عدل در جهانبینی توحید، محمدی ریشهری.
اضافه کردن دیدگاه جدید