چرا حضرت یوسفغ حاضر نشد به خواسته نامشروع زلیخا، تن دهد و چندین سال را در زندان بگذراند؟
برادر عزیز! یکی از بهترین الگوها که قرآن برای جوانان معرفی نموده، حضرت یوسف است که در عنفوان جوانی، در شرایطی که غریزه جنسی در اوج خود قرار دارد، پا را از حریم شرع و عفت، خارج نکرده خدا را به یاد آورد. این که حضرت یوسف، به هیچ قیمتی حاضر نشد تسلیم هوای نفس شود و خواهش زلیخا را برآورده کند، راز عظمت او است و انتظار هم از چنین شخصیتی، همین است و اگر بر خلاف این بود، جای سؤال داشت. قرآن مجید، این واقعه درسآموز را چنین بیان میکند: "وَ رَ َوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِهَا عَن نَّفْسِهِی وَ غَلَّقَتِ الاْ ?َبْوَ َب;(یوسف،23) وقتی که آن زن، از یوسف، تمنای کام جویی کرد و درها را بست، یوسف گفت: به خدا پناه میبرم." اعتقاد و باور یوسف به خدا، که از آگاهی و معرفتش ناشی میشد، باعث شد که تن به گناه ندهد، حتی به قیمت زندان! و بگوید: "قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِیَّ إِلَیْه;(یوسف،33) پروردگارا! زندان، نزد من محبوبتر است از آنچه اینها مرا به سوی آن میخوانند." قرآن مجید میفرماید: "وَهَمَّ بِهَا لَوْلاَ َّ أَن رَّءَا بُرْهَـَنَ رَبِّه"(یوسف،24) یوسف، تن به گناه نداد، چون برهان الهی را دید، برهان، همان حجتی است که باعث یقین قلبی میشود.(المیزان، علامه طباطبایی;، ج 11، ص 128، جامعه مدرسین.) حضرت یوسف، به آن یقین رسیده بود، چون اوّلاً خدا را میشناخت و به او علم و ایمان داشت; افزون بر آن، اهل جهاد با نفس بود; و خود را تربیت کرده صفات برجسته را در خود زنده کرده بود; از طرف دیگر، به حرمت و زشتی گناه، آگاه بود. اگر کسی چنین شرایطی را در خود مهیا نماید، کمک الهی هم، او را یاری خواهد کرد و در بحرانها او را نجات خواهد داد.(ر.ک: تفسیر نمونه، آیة الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 9، ص 370ـ375، دارالکتب الاسلامیة.) به هرحال، یوسف، با تمرین و مجاهده و آگاهی از عظمت خدا و زشتی گناه، به این نتیجه رسیده بود که حتی چندین سال در زندان ماندن، بهتر از گناه است و به همین خاطر، الگوی همة جوانان، قرار گرفته است.
اضافه کردن دیدگاه جدید