چرا حضرت محمّد6 برای راز و نیاز با خدا به غار حرا میرفت؟
پیامبر گرامی اسلاماهل تهجّد و عبادت و خلوت بود، امّا اهل رهبانیّت و کنارهگیری از اجتماع و مردم نبود. برگزیدن جایی خلوت، برای عبادت و تفکّر در آفاق و انفس، بسیار لازم است. خداوند متعال در قرآن کریم در توصیف اولواالالباب، چنین میفرماید: "...وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَـَوَ َتِ وَالاْ ?َرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَـَذَا بَـَطِلاً;(آلعمران،191) ]همانها که...یاد میکنند و[ و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند ]و میگویند:[ بارالها! اینها را بیهوده نیافریدهای." پیامبر اسلامنیز هر سال، ایّامی را در غار حرا، به عبادت و تفکر میپرداختند. انتخاب غار ـ که محل عبادت و سکونت ایشان در آن ایام بود ـ از روی حساب و دقت بود، زیرا این غار، مکانی بودکه بعضی از اجداد ایشان ـ مانند جناب عبدالمطلب ـ در آن جا به عبادت و بندگی خداوند میپرداختند; پس از این جهت، دِیری برای عبادت محسوب میشد. دوم آن که، این غار، از مکّه و مردم، به قدری دور نبود که دست رسی به ایشان مشکل باشد، به گونهای که این فاصله به مقداری بوده که خانوادة ایشان، از جمله حضرت خدیجهبرای آن حضرت غذا میبردند. سوم آن که این غار مُشرف بر مکّه است و از آن جا مکّه و ـ به طور طبیعی ـ کعبه قابل دیدن است و برای عابد، دیدن محور عبادت ـ یعنی کعبه معظّم ـ بسیار حائز اهمیّت است. به گونهای که اکنون نیز در روایات، احکام مخصوصی برای نگاه کردن به کعبه وارد شده است; نگاه به آن را مانند طواف آن عبادت قرار داده شده و حتّی زیاد نگاه کردن به آن نیز مستحب است(کتاب الحج، آیت اللّه خوئی، ج 5، ص 509، نشر لطفی. ) و ثوابهای بسیاری برای آن وارد شده است; مانند آن که با هر نگاه برای انسان، حسنهای نوشته میشود و گناهی پاک میگردد و درجهای بلند میشود.( المحاسن، احمد بن محمد بن خالد برقی، ج 1، ص 69، باب ثواب النظر الی الکعبة، نشر دارالکتب الاسلامیة. ) چهارم آنکه، محیط غار به گونهای بود که قسمتی از آن آفتابگیر و قسمتی در تاریکی مطلق فرو میرفت، و این هم از جهت تعیین وقت ـ و هم سلامت بدن، دارای اهمیّت بود. پنجم آن که این کوه از سنگهایی سخت و خارا تشکیل شده، آثار حیات، در آن دیده نمیشد و این خود سبب میشد که حواسّ انسان کمتر متوجه اطراف و حیوانات یا انسانهایی که به خاطر آب و غذا به آن جا میآمدند بشود.( ر.ک: دائرة المعارف تشیّع، جمع نویسندگان، ج 6، ص 203، نشر شهید سعید محبّی. )
اضافه کردن دیدگاه جدید