چرا بعضی اوقات احساس می‌کنم که آخرت وجود ندارد؟

اعتقاد به معاد و عالم آخرت‌، امر فطری است که هر انسانی ـ در صورت پاک نگه داشتن فطرتش ـ به آن اعتراف می‌کند. یکی از شواهد این مطلب‌، شباهتی است که بین عالم قیامت و محکمة وجدان انسان وجود دارد، یکی از شباهت‌ها این است که دادگاه وجدان‌، چندان به ناظر و شهود نیاز ندارد، بلکه آگاهی‌های خود انسان‌، به نفع یا ضرر او شهادت می‌دهند، همان گونه که در دادگاه قیامت نیز، ذرّات وجود انسان‌، حتی دست و پا و پوست تن او، بر اعمال او گواه هستند. قرآن در این باره می‌فرماید: "حَتّی‌َ اِذا ما جأوها شَهِدَ عَلَیهِم سَمعُهُم واَبصـَرُهُم وجُلودُهُم‌;(فصلت‌،20) چون به کنار آتش دوزخ برسند، گوش و چشم و پوست تن آن‌ها بر ضدّ آن‌ها گواهی می‌دهد."( تفسیر نمونه‌، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 25، ص 283 و 284، نشر دارالکتب الاسلامیة‌. ) اکنون که ثابت شد اعتقاد به آخرت‌، امر فطری است‌، باید توجه داشت که امور فطری‌ِ درون انسان‌، بر اثر بی‌مبالاتی و آلودگی‌، کم رنگ شده زیر غبار و زنگار گناه‌، دفن می‌شوند; برای مثال‌، حس‌ّ انسان دوستی‌، فطری است‌، ولی این حس‌ّ در برخی انسان ها، بر اثر ظلم و جنایت‌، ضعیف می‌شود، و تبدیل به موجودی می‌شود که از هیچ جنایتی دریغ نمی‌کند. اگر انسان احساس می‌کند که گاهی اوقات در امور فطری و واضح‌، شک می‌کند، باید با توجه به مبدأ هستی و رو آوردن به ذکر و عبادت و انجام عمل صالح‌، برای خشنودی خدا، زنگارهای غفلت را از خود دور کند، تا قلبش از آلوده‌گی‌های شک و تردید پاکیزه شود و به مقام آرامش و اطمینان برسد: "اَلا بِذِکرِ اللّه‌ِ تَطمَغ‌ن‌ُّ القُلوب‌; (رعد،28) تنها با یاد خدا، دل ها آرامش می‌یابد." پس شایسته است که شما در زندگی خود دقت کنید و اموری که سبب کم رنگ شدن این احساس فطری شده را کشف کرده سعی کنید از آن‌ها فاصله بگیرید; برای نمونه‌، اموری از قبیل سهل انگاری در نماز و عبادت‌، اصرار بر گناه‌، هم‌نشینی با اهل غفلت‌، ترک رفت و آمد با اهل تقوا و... در دراز مدّت‌، سبب خاموشی چراغ‌های هدایت فطری می‌شوند که با دوری از این موانع‌، چراغ‌های فطرت‌، دوباره نورانی و روشن می‌گردند.

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.