پاسخ: امیدوارم که در پناه خدا سالم و سربلند باشی و روز به روز با قرآن کریم بیشتر آشنا گردی. برادر قمی من! سه پرسش تو را خواندم. سه برگه پرس
با تبریک به شما جوان فهمیده و با ایمان، از این تصمیم به جایی که گرفتید. خرسندیم. از این که مشکل خودتان را با این واحد در میان گذاشتید. امیدواریم این ارتباط ادامه داشته باشد. پاسخ پرسش شما را در ضمن چند امر پی میگیریم. 1. متأسفانه یکی از حربههای مخرّب از سوی دشمنان آگاه و خودیهای ناآگاه، ایراد شبهههای واهی، به منظور ایجاد شک و تردید در مبانی و باورهای دینی ما است. حاکم شدن شک و تردید منجر به سستی و بیتفاوتی نسبت به باورهای دینی شده، در نتیجه هم، انگیزه برای دفاع از ارزشها و عقاید دینی از بین میرود و هم، زمینه برای جایگزین شدن اندیشههای باطل، به جای باورهای صحیح فراهم میگردد. 2. یکی از مسایل مورد اتفاق میان مسلمانان این است که اسلام منهای ایمان، باعث رستگاری نیست. مسألهای که مطرح است این است که آیا اسلام و ایمان منهای عمل برای رسیدن به سعادت مطلوب اسلام کافی است یا خیر؟ گروهی به نام "مرجئه" در گذشته ـ که از سوی بنی امیه به خاطر حکومت فاسد خود حمایت میشدند ـ میپنداشتند که وجود ایمان و باور قلبی، برای سعادت ابدی کافی است و ارتکاب گناه به سعادت مؤمن ضرری نمیزند. بر اساس آیات قرآن، و روایات حق آن است که ایمان به تنهایی، باعث بخشیده شدن و رستگاری نیست و افزون بر ایمان عمل نیز شرط است. به همین جهت در بسیاری آیات، ایمان با عمل صالح قرین شدهاند. گستره ایمانبر حسب آنچه از آیات کریمه قرآن و روایات استفاده میشود. حدّاقل ایمان لازم برای سعادت ابدی، عبارت است از: ایمان به خدای یگانه و پاداش و کیفر اخروی و صحّت آنچه بر انبیأ نازل شده است و لازمة آن، تصمیم اجمالی بر عمل به دستورات الهی است. بر این اساس اگر کسی آگاه به حقیقتی باشد، ولی تصمیم داشته باشد که هیچ گاه به هیچ یک از لوازم آن عمل نکند، ایمان به آن نخواهد داشت و حتی اگر تردید داشته باشد که به آنها عمل کند یا نکند باز هم هنوز ایمان نیاورده است. قرآن کریم میفرماید: "قالَتِ الاَعرابُ ءامَنّا قُل لَم تُؤمِنوا ولـَکِن قولوا اَسلَمنا ولَمّا یَدخُلِ الایمـَنُ فی قُلوبِکُم واِن تُطیعُوا اللّهَ ورَسولَهُ لا یَلِتکُم مِن اَعمـَـلِکُم شَی ?‹ًا اِنَّ اللّهَ غَفورٌ رَحیم; (حجرات، 14) عربهای بادیه نشین گفتند: "ایمان آوردهایم!" بگو: "شما ایمان نیاوردهاید، ولی بگویید اسلام آوردهایم، امّا هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است او اگر از خدا و رسولش اطاعت کنید، چیزی از پاداش کارهای شما را فرو گذار نمیکند، خداوند، آمرزنده مهربان است." حاصل آن که ایمان به تنهایی بدون عمل ـ به ویژه عمدی ـ به دستورهای شرعی، ایمان نیست و رستگاری انسان که در هالهای ابهام قرار میدهد. بنابر این، فرمایش معلّم! شما که "مسلمانی به ریش نیست" درست است!! البته، به این معنا که نشانه مسلمانی ریش نیست، نشانه مؤمن بودن ـ با عمل به همه شرایط ـ ریش است. (دقّت کنید.) توجه داشته باشید که این ایمان شما، بسان سرمایه است. این سرمایه را به راحتی با ریشخند برخی از دست ندهید که نه تنها پیشرفت و تکاملی را برای شما در پی ندارد; بلکه پس رفت را به دنبال دارد و کم کم از باورهای به حق دیگر خود نیز، دست خواهد کشید. 3. دست یازیدن به دلایلی مانند نظافت و تمیزی، برای تراشیدن ریش، هر بچهای را به خنده وا میدارد. اگر تراشیدن ریش بهداشت را تأمین میکند، چرا این افراد موهای سر و سبیل خود را نمیتراشند؟ با این که احتمال کثیفی موی سر بیشتر از ریش است! همه افراد هر روز بارها صورت خود را میشویند، ولی به ندرت پیدا میشود که کسی هر روز چند بار موی سر خود را بشوید! بله این نکته فراموش نشود که مسلمانی که بر حسب اعتقاد به حق خود ریش میگذارد باید به نظافت و پیرایش آن اهمیت دهد که مبادا باعث دل زدگی برخی شود.
اضافه کردن دیدگاه جدید