ولایت مطلقة امام معصوم‌بر نظام هستی را توضیح دهید و آیا در این باره آیه‌ای در قرآن کریم وجود دارد؟

1. از جمله آیاتی که دربارة ولایت مطلقة معصومین‌: در قرآن کریم وجود دارد، می‌توان به سورة سجده‌، آیة 24 اشاره نمود. در این آیة شریفه می‌خوانیم‌: "وَ جَعَلْنَا مِنْهُم‌ْ أَغ‌مَّة‌ً یَهْدُون‌َ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُواْ وَ کَانُواْ بِ ?‹َایَـَتِنَا یُوقِنُون‌; و از آنان‌، امامان و ]پیشوایانی‌[ قرار دادیم که به فرمان ما مردم را هدایت می‌کردند، زیرا شکیبایی نموده و به آیات ما یقین داشتند." از این که در آیة شریفة یاد شده‌، هدایت ائمه معصومین را به "امر" الهی نسبت داده است‌; نکاتی قابل تأمل است‌: الف ـ از آیاتی که "امر" الهی را توصیف کرده است‌: "إِنَّمَآ أَمْرُه‌ُوَّ إِذَآ أَرَادَ شَیْ ?‹ًا أَن یَقُول‌َ لَه‌ُو کُن فَیَکُون # فَسُبْحَـَن‌َ الَّذِی بِیَدِه‌ِی مَلَکُوت‌ُ کُل‌ِّ شَی‌ْءٍ وَ إِلَیْه‌ِ تُرْجَعُون‌َ ;(یس‌،82ـ83) فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنها به آن می‌گوید: "موجود باش‌"، آن نیز بی‌درنگ موجود می‌شود، پر منزّه است خداوندی که مالکیت و حاکمیت همه چیز در دست اوست‌." از این نکته فهمیده می‌شود که امر الهی که در آیة فوق از آن به ملکوت تعبیر شده است‌; چهره دیگر هستی‌; یعنی چهرة باطنی آن است که موجودات در آن‌، با خداوند رو به رو می‌شوند. این عالم‌، از زمان و مکان و تغییرات حاصل در عالم خَلق‌ْ پیراسته است‌. ب ـ با توجه به خصوصیات یاد شده دربارة عالم "امر" که ویژگی عمدة آن‌، پیوستگی به چهره باطنی هستی است‌، این مطلب روشن می‌شود که امام‌، شخص هدایت یافته‌ای است که به عالم "امر" ملکوتی پیوند خورده و چنین عنصری او را در هدایت مردم همراهی می‌کند. این ویژگی‌، حقیقت باطنی امامت را در جایگاه ولایت بر اعمال مردم می‌نشاند; بدین معنا که فرآیند این هدایت‌، صرفاً تبیین "راه‌" نیست‌، بلکه رویکرد آن‌، رساندن مردم به مطلوب (کمال حقیقی خود)، آن هم به "امر" الهی است‌; یعنی آن‌ها پیشوایانی بودند که به قدرت پروردگار در نفوس آماده نفوذ می‌کردند و آن‌ها را به هدف‌های عالی تربیتی و انسانی می‌رساندند. ج ـ دلیل چنین جایگاهی دربارة امام معصوم‌، ولایت مطلقة او است‌. منظور از ولایت مطلقه‌; ولایت تکوینی و تشریعی‌، هر دو است‌، البته ولایت مطلقه‌، اگر بدین معنا باشد که مطلقاً ولایت دارند، حتی اگر به اذن الهی نباشد، چنین مفهومی از ولایت دربارة ائمه‌: درست نیست‌، بلکه محدود به اذن الهی است‌; از این رو، تعبیر به ولایت مطلقه‌، حتی بدون اذن الهی دربارة ائمه‌: غلط است‌، بلکه به کار بردن ولایت مطلقه‌، بدان معنا است که در همة عرصه‌های فردی‌، اجتماعی‌، اقتصادی‌، فرهنگی‌، قضایی و... ولایت دارند و از جهت قلمرو، محدودیتی در ولایت آن‌ها وجود ندارد. که البته گاهی از اولی به عنوان ولایت حقیقی و از دوّمی‌، ولایت اعتباری نام برده می‌شود.(ر.ک‌: تفسیر نمونه‌، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 2، ص 557، (چاپ جدید)، دارالکتب الاسلامیه و ج 5، ص 125 / المیزان‌، علامه طباطبائی‌;، ج 6، ص 18، چاپ بیروت‌.) منظور از ولایت تکوینی‌، تصرف در اشیا و تدبیر امر آفرینش است و مراد از ولایت تشریعی‌، وضع احکام و دعوت و تربیت امت و حکم کردن در میان آنان است‌. چنین مقامی به حکم آیة شریفة "إِنَّمَا وَلِیُّکُم‌ُ اللَّه‌ُ وَرَسُولُه‌ُو وَالَّذِین‌َ ءَامَنُواْ الَّذِین‌َ یُقِیمُون‌َ الصَّلَوَة‌َ وَیُؤْتُون‌َ الزَّکَوَة‌َ وَهُم‌ْ رَ َکِعُون‌" به خداوند، پیامبر و ائمه‌: اختصاص دارد; البته با توجه به روایاتی‌، بخش آخر آیه را مربوط به امام علی‌دانسته‌اند. ادامه دهندة ولایت تشریعی امامان معصوم‌: در عصر غیبت ولایت فقیه است‌، که در توضیح آن می‌گوییم‌: واژه "ولایت‌" به معنای امارت‌، زعامت‌، ریاست بوده و از ریشة "وَلِی‌َ" به معنای "قَرُب‌َ" است و در مورد قرابت و مودّت نیز استعمال می‌شود و از این جهت بر "امیر" و "والی‌" هم اطلاق می‌شود; چنان‌که حضرت علی‌می‌فرماید: "اما بعد فقد جعل الله سبحانه لی علیکم حقًا بولایة امرکم‌; امّا بعد، پس هر آینه خدای سبحان با سپردن حکومت بر شما به دست من حقی برای من بر عهدة شما نهاد".(ر.ک‌: المعجم المفهرس لالفاظ نهج‌البلاغه‌، محمّد دشتی‌، خطبه 216، ص 1353، انتشارات اسلامی‌.) ولایت فقیه که استمرار ولایت امامان معصوم‌: است و نشأت گرفته از حاکمیت مطلق الهی بوده و ریشه در تاریخ صدراسلام دارد و برای اثبات آن‌، می‌توان به دلایل عقلی و نقلی تمسک کرد: ادلة عقلی 1. جامعیت و جاودانگی اسلام و حاکمیت صالحان‌; اسلام آیینی جامع و جاویدان است و متکفل تبیین تمام ابعاد زندگی انسان‌هاست و این جامعیت و جاودانگی‌، مستلزم وجود قوه مجریه و تشکیل حکومت است‌. از طرفی به اقتضای حکم عقل‌، مجری حکومت باید به قوانین آگاه و به رعایت کامل وظایف دینی ملتزم باشد. پس اگر معصوم‌در میان مردم حاضر بود، عقل به لیاقت او برای این مقام حکم می‌کند; ولی در زمان غیبت معصوم‌، باید افرادی عهده‌دار این امر باشند که از جهت علم به قوانین الهی‌، تقوا، عدالت و التزام عملی بر آن‌، شبیه‌ترین مردم به پیشوایان معصوم باشند و ولی‌فقیه مصداق این عنوان است‌. 2. مقتضای لطف الهی‌، وجود ولایت فقیه است‌; لطف و حکمت خداوند متعال اقتضا می‌کند که آن‌چه در ایجاد زمینة رشد جامعه و طرد عوامل گمراهی مؤثر است‌، در اختیار بشر قرار گیرد و در عصر حضور به مقتضای حکمت الهی‌، ولایت بر اموال و اعراض و نفوس مردم به امامان معصوم واگذار شده است‌; ولی در عصر غیبت‌، به کسی که در حد پایین‌تری از امامان معصوم قرار دارد و از دیگران صالح‌تر و از علم و تقوا و مدیریت نیز برخوردار است‌، واگذار می‌شود و تنها مصداق این فرد صالح‌تر، فقیه جامع‌الشرایط است‌. احادیث و روایات اسلامی نیز، به صراحت ولایت ولی‌فقیه را گواهی می‌دهند از جمله‌: امام صادق‌می‌فرماید: "بر شما باد که مسائل اختلافی خود را نزد اهل جور نبرید; بلکه از میان خود کسی را که از روش حکومت و دادرسی‌، آگاه باشد، برای قضاوت برگزینید. چنین کسی را من به این مقام منصوب کرده‌ام‌، پس داوری را به نزد او ببرید". حضرت مهدی‌غ می‌فرماید: "...امّا دربارة رویدادهایی که پیش می‌آید، به راویان حدیث ما مراجعه کنید. آن‌ها حجت من بر شما هستند، و من حجت خداوند بر شما هستم‌...".(ر.ک‌: وسایل‌الشیعه‌، شیخ حر عاملی‌، ج 1، ص 30ـ40، نشر موسسه آل‌البیت‌.) بنابراین‌، امامان معصوم‌: از جانب خداوند متعال به رهبری و امامت مردم‌، منصوب هستند و امامان معصوم نیز ـ چنان‌که گذشت ـ فقهای جامع‌الشرایط را برای رهبری و زعامت مردم معرفی کرده‌اند. پس بر اساس روایات و سخنان پیشوایان معصوم‌: حکم ولی‌فقیه جامع‌الشرایط نیز مانند حکم امام‌در زمان غیبت‌، لازم‌الاجرا و الزام‌آور است و مردم موظف به پیروی و اطاعت از احکام او هستند، و عالم به غیب بودن و مقام عصمت داشتن برای ولی‌فقیه جامع‌الشرایط لازم نیست‌.(برای آگاهی بیشتر ر.ک‌: ولایت فقیه و رهبری در اسلام‌، آیة‌الله جوادی آملی‌، ص 181ـ189، نشر رجأ / ولایت فقیه‌، آیة‌الله معرفت‌، ص 113 ـ 130، نشر التمهید.) مقصود از "اطلاق‌" در عبارت "ولایت مطلقة فقیه‌" شمول و مطلق بودن نسبی‌، در مقابل دیگر ولایت‌ها که جهت خاصی در آن‌ها مورد نظر است می‌باشد; زیرا فقها، اقسام ولایت را که نام می‌برند، محدودة هر یک را مشخص می‌کنند، مثلاً ولایت پدر در امر ازدواج دختر، ولایت پدر و جد در تصرفات مالی فرزندان و...; ولی هنگامی که ولایت فقیه را مطرح می‌کنند دامنه آن را گسترده‌تر دانسته‌، در رابطه با شؤون عامّه و مصالح عمومی امّت‌، که بسیار دامنه‌دار است‌، می‌دانند به این معنا که فقیه شایسته‌، که بار تحمل مسؤولیت زعامت و رهبری را بر دوش می‌گیرد، در تمامی ابعاد سیاستمداری مسؤولیت دارد و در راه تأمین مصالح امت و در تمامی ابعاد آن باید کوشا باشد و این همان ولایت عامه است که در سخن گذشتگان نیز به آن اشاره شده است و متأخرین با عنوان "ولایت مطلقه‌" از آن یاد می‌کنند. بنابراین‌، منظور از "اطلاق‌" گسترش دامنه ولایت فقیه‌، تا آن‌جا که "شریعت‌" امتداد دارد، می‌باشد و مسؤولیت اجرایی ولی‌ّ فقیه در تمامی احکام انتظامی اسلام و در رابطه با تمامی ابعاد مصالح امت می‌باشد و مانند دیگر ولایت‌ها، یک بعدی نخواهد بود.(ر.ک‌: ولایت فقیه‌، آیة‌الله محمدهادی معرفت‌، ص 40ـ74، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی "التمهید".)

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.