وظیفه انسان در برابر مادری که دارای اخلاق بد است و غیبت میکند، و اغلب با انسان قهر است، چیست؟
تردیدی نیست که پدر و مادر بر اولاد حقّ فراوان دارند، تا آنجا که در چند آیه قرآن، خداوند بعد از سفارش انسان به توحید و یکتاپرستی، او را به احسان و محبت به پدر و مادر توصیه میفرماید; "وَ قَضَیَ رَبُّکَ أَلآ تَعْبُدُوَّاْ إِلآ َّ إِیَّاهُ وَبِالْوَ َلِدَیْنِ إِحْسَـَنًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوْ کِلاَ هُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَ لاَ تَنْهَرْهُمَا وَ قُل لَّهُمَا قَوْلاً کَرِیمًا # وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا ;(اسرأ،23ـ24) خدای تو حکم کرده که غیر او کسی را نپرستید، و دربارة پدر و مادر نیکی و محبت کنید، و چنان که هر دو یا یکی از آنان پیر و سال خورده شوند، مبادا کلمهای که رنجیده خاطر شوند، بر زبان جاری کنید، و کمترین آزار به آنها نرسانید، و با ایشان به نیکویی و محبت سخن بگویید، و همیشه پر و بال تواضع را با کمال مهربانی برای پدر و مادر بگسترانید، و بگویید پروردگارا! با آنها مهربانی کن، همانطور که آنان در کودکی مرا تربیت کردند." بنابراین، با توجّه به سفارش اسلام، به محبت زیاد با پدر و مادر; گرچه آنها بداخلاق و خشن باشند، وظیفه فرزند است که به آنها محبت و نیکی کند. اسلام، نیکی و محبت به والدین را واجب دانسته، گرچه آنها بد باشند. امام صادقمیفرماید: سه چیز است که خداوند به احدی رُخصت نداد که در آن کوتاهی و مسامحه کند: اوّل: ادای امانت به نیکوکار و بدکار، دوّم: وفای به عهد، نسبت به نیکوکار و بدکار، سوم: نیکی به والدین، خواه نیکوکار باشند یا بدکار!(بحارالانوار، مرحوم مجلسی، ج 74، ص 6.) در حدیث دیگری حضرت رضا7 میفرماید: نیکی به پدر و مادر واجب است، اگر چه مشرک باشند، لکن در آنجا که دستوری خلاف دستور ذات الهی میدهند، نباید از آنان اطاعت کرد.(همان، ص 73.) از احادیث استفاده میشود که حقّ مادر، بیش از پدر است. شخصی محضر رسول خدا6 رسید، عرض کرد: به کی نیکی و محبت کنم، حضرت فرمود: به مادرت. بار دیگر همان سؤال را کرد، رسول خدا6 فرمود: به مادر. در مرتبة سوم نیز، فرمود: به مادرت و در مرتبه چهارم فرمود: به پدرت.(همان، ص 73.) تردیدی نیست که اگر فرزند محبت زیاد به مادر کند، مادر هر اندازه بد اخلاق و تندخو باشد، در برابر نیکی او نرم میشود و چه بسا همین امر سبب شود که خلق بد او، تغییر یابد; چون انسان، طالب محبت است، و نیکی کننده خود را دوست میدارد و نیز، بدیهی است که سنّ انسان هر مقدار که بالا میرود، توقّعات او بیشتر میشود، پدر و مادر در سنّ پیری، انتظار محبت بیشتری دارند و باید خواسته آنها را اجابت کرد و کوچکترین عملی که باعث رنجش خاطرآنها میشود، انجام نداد. در موردی که مادر مرتکب گناهی میشود، مانند غیبت، وظیفة فرزند است که او را از این عمل باز دارد و نهی از منکر کند، لکن در این مورد نیز بامهربانی و بیان پیامدهای بدی که بر گناه مترتب میشود، اما چنان چه نپذیرفت، تکلیفی ندارد و تنها در مورد غیبت وظیفه دارد که مجلس را ترک کند.
اضافه کردن دیدگاه جدید