هنگام بی‌هوشی‌های کامل و بی حسی‌های موضعی‌، وضعیت روح چگونه است‌؟ آیا پس از اتمام بی هوشی روح به بدن باز می‌گردد؟

روح و ارتباط آن با تن‌، از مسایل مهم و بحث‌انگیز از گذشته تاکنون بوده است‌، با وجود پیشرفت‌های علمی در همه زمینه‌ها هنوز دانشمندان اطلاعات دقیقی درباره روح به دست نیاوردند. قرآن کریم‌، روح را از سنخ امر (امور مجرد) خداوند دانسته و متذکر شده است که آدمی آگاهی اندکی از آن دارد; "قُل‌ِ الرُّوح‌ُ مِن‌ْ أَمْرِ رَبِّی وَ مَآ أُوتِیتُم مِّن‌َ الْعِلْم‌ِ إِلآ قَلِیلاً ;(اسرأ،85) پاسخ پرسش نیاز به بررسی نوع ارتباط روح با بدن و مراحل حیات انسان دارد. مراحل حیات‌حیات آدمی که فقدان آن مرگ نامیده می‌شود، دارای مراحلی است‌: 1. حیات انسان در حال بیداری همراه حس‌، حرکت و شعور; 2. حیات جسدی به هنگام خواب با مراتب متفاوت‌; 3. حیات عضوی یا همان باقی ماندن حیات در برخی اعضای بدن پس از بین رفتن مراکز عالی مغز که می‌توان از آن به حیات نباتی تعبیر کرد. 4. حیات بافتی که در سلول‌های بدن انسان موجود است‌; 5. حیات سلولی که در آزمایشگاه‌ها یک سلول را در ظروف شیشه‌ای نگه می‌دارند. رابطه روح و بدن‌بشر از زمان‌های بسیار دور علاقه در شناسایی حقیقت روح و رابطة بین روح و بدن خود بوده است‌. برخی قلب انسان را کانون روح حیوانی می‌دانند و حیات را منوط به کارکرد قلب می‌دانند. گروه بیشتری از دانشمندان‌، برآنند که روح انسانی گوهر مجرد از ماده و عوارض جسمانی است و تعلق آن به بدن‌، تعلق تدبیر و تصرف است و بس‌، و بدن تحت تأثیر مستقیم آن قرار دارد. وظیفه‌ای هم که روح بر حسب توصیف آثارش بر عهده دارد، در واقع همان وظیفه‌ای است که بنابر تصریح‌های پزشکان معاصر، مراکز عالی مغز بر عهده دارند و در واقع مغز محل و مرکز پذیرش آثار نفس انسانی و ابزار کار روح است و روح با مراکز عالی مغز بر بدن انسان تأثیر می‌گذارد و در قلمرو بدن حکم می‌راند.(ر.ک‌: مرگ مغزی و پیوند اعضأ از دیدگاه فقه و حقوق‌، حسین حبیبی‌، ص 37ـ59، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم‌.) وضعیت روح هنگام بی حسی‌های موضعی و بی‌هوشی‌های کامل‌از نکات یاد شده معلوم می‌شود که هنگام بی حسی‌های موضعی‌، روح از تن خارج نمی‌شود و تنها حیات بافتی که در سلول‌های آن موضع از بدن وجوددارد، به طور موقت از انسان گرفته می‌شود و پس از اتمام بی حسی این حیات بافتی بر می‌گردد. اَمّا هنگام بی هوشی‌های کامل‌، انسان تنها حیات جسدی (نباتی‌) مانند موقع خواب دارد; در موقع خواب‌، مانند مرگ روح از بدن جدا می‌شود; با این تفاوت که در موقع مرگ ارتباطش به طور کامل قطع می‌شود و به بدن برنمی‌گردد، اَمّا در موقع خواب ارتباطش به طور کامل قطع نشده‌، بلکه کم می‌شود و دستگاه درک و شعور از کار می‌افتد که انسان از حس و حرکت باز می‌ماند. هنگام بی هوشی کامل نیز، چون‌، ابزار کار روح از تأثیر می‌افتد، روح از تأثیرگذاری در بدن‌، باز می‌ماند و پس از به کار افتادن ابزار تأثیر فعالیت خودش را آغاز می‌کند.

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.