نظر اسلام و قرآن کریم‌، در مورد اعدام چیست‌؟ اعدام در اسلام چگونه معرفی شده است‌؟

با توجه به این که اسلام‌، در هر مورد مسائل را با واقع‌بینی و بررسی همه جانبه دنبال می‌کند، در مسأله خون بی‌گناهان و "اعدام‌"، نیز حق مطلب را دور از هرگونه تندروی و کندروی بیان داشته است‌، نه هم چون آیین تحریف شده‌، "یهود"، فقط تکیه بر قصاص و اعدام می‌کند و نه مانند "مسیحیت‌" کنونی‌، فقط راه عفو یا دیه را به پیروان خود توصیه می‌نماید، زیرا دومی مایه جرئت است و اولی نیز عامل خشونت و انتقامجویی است‌. لذا حکم اصلی را در مورد خون به ناحق ریخته قصاص قرار داده و برای تعدیل آن حکم عفو را در کنار این حکم ذکر کرده است‌. به عبارت روشنتر اولیأ مقتول حق دارند در برابر قاتل یکی از سه حکم را اجرا کنند: 1. قصاص کردن 2. عفو کردن بدون گرفتن خونبها 3. عفو کردن با گرفتن خونبها. قرآن کریم در یک جمله کوتاه و بسیار پر معنا پاسخ بسیاری از سؤالات را در زمینة مسألة قصاص بازگو می‌فرماید: "وَ لَکُم‌ْ فِی الْقِصَاص‌ِ حَیَوَة‌ٌ یَـََّأُوْلِی الاْ ?َلْبَـَب‌ِ لَعَلَّکُم‌ْ تَتَّقُون‌;(بقره‌،179) و برای شما، در قصاص حیات و زندگی است‌، ای صاحبان خرد، تا شما تقوا پیشه کنید"، آیة فوق دلالت دارد بر این که حکم اعدام و قصاص اسلامی در مورد قتل‌، به هیچ وجه جنبة انتقامجویی ندارد، بلکه دریچه‌ای به سوی حیات و زندگی انسان‌ها است از یک سو ضامن حیات جامعه است‌; زیرا اگر حکم قصاص و اعدام به هیچ وجه وجود نداشت و افراد سنگدل احساس امنیت می‌کردند، جان مردم بی‌گناه به خطر می‌افتاد، همان‌گونه که در کشورهایی که اعدام به کلی لغو شده آمار قتل و جنایت به سرعت بالا رفته است‌. از سوی دیگر مایة حیات انسان است‌; زیرا دیگران را از فکر آدم‌کشی تا حد زیادی باز می‌دارد و کنترل می‌کند. و از سوی سوم‌، به خاطر لزوم تساوی و برابری‌، جلو قتل‌های پی در پی را می‌گیرد و سنت‌های جاهلی‌، که گاه یک قتل مایه چند قتل و آن نیز به نوبة خود مایه قتل‌های بیشتری می‌شد، پایان می‌دهد. دقت در این آیه‌، روشن می‌نماید، که از بین بردن افراد مزاحم و خطرناک گاه بهترین وسیله برای رشد و تکامل اجتماع است‌، از بین بردن افراد خونریز و فاسد در اجتماع‌، همانند قطع کردن و از بین بردن عضو شاخة مزاحم و مضر است که به حکم عقل باید آن را قطع کرد. اسلام‌، حکم اعدام و قصاص را برای عموم دنیا و ملل‌، تشریع کرده و اختصاص به افراد و ملت معینی ندارد; به این ترتیب هر ملتی که از نظر اخلاقی و تربیت اجتماعی به ترقیات کافی نائل شده باشند، طبعاً به حکم "عفو" عمل می‌کند که آیة: "فَمَن‌ْ عُفِی‌َ لَه‌ُو مِن‌ْ أَخِیه‌ِ شَی‌ْءٌ فَاتِّبَاع‌ُ بِالْمَعْرُوف‌ِ وَ أَدَآءٌ إِلَیْه‌ِ بِإِحْسَـَن‌;(بقره‌،178) پس اگر کسی از ناحیه برادر ]دینی‌[ خود مورد عفو قرار گیرد ]و حکم قصاص او تبدیل به خون‌بها گردد[ باید از راه پسندیده پیروی کند ]و در طرز پرداخت دیه‌، حال پرداخت کننده را در نظر بگیرد[ و قاتل نیز به نیکی دیه را به ولی مقتول بپردازد."، نیز ناظر به این مطلب است‌، ولی ملت‌هایی که دارای انحطاط اخلاق هستند و نعمت‌های الهی را کفران می‌نمایند، باید "به حکم قصاص‌" در آن‌ها عمل کرد ولی در عین حال عفو هم در حق آن‌ها جائز است‌. از نظر اسلام‌، استفاده از رأفت و محبت همیشه فضیلت محسوب نمی‌شود; بلکه بکار بردن حس رحمت‌، در مورد آدم جانی و سنگدل و سرکش که از هرگونه تعدی و اجحاف بر جان و عرض دیگران فروگذاری نمی‌کند، ظلم دربارة افراد صالح است‌، از طرف دیگر بکار بردن این حس در تمام موارد، موجب اختلال وضع زندگی اجتماعی و هلاک انسانیت و از بین رفتن فضیلت خواهد بود. همچنین هدف از قصاص‌، حفظ حیات عمومی اجتماع و پیشگیری از تکرار قتل و جنایات است‌، مسلماً زندان نمی‌تواند اثر قابل توجهی داشته باشد. ـ آن هم زندان‌های کنونی که غالباً طرز زندگی افراد جنایتکار و مجرم خیلی بهتر از زندگی پست و مشقت بار آن‌ها در خارج از زندان است ـ ، به همین دلیل در کشورهایی که حکم اعدام لغو شده‌، در مدت کوتاهی آمار قتل و جنایت فزونی گرفته‌، به خصوص اگر حکم زندانی افراد، در معرض بخشودگی باشد که در این صورت‌، جنایتکاران با فکری آسوده‌تر و خیالی راحت‌تر دست به جنایت می‌زنند.(ر.ک‌: تفسیر نمونه‌، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 1، ص 606ـ610، دارالکتب الاسلامیة / تفسیر المیزان‌، علامه طباطبایی‌;، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی‌، ج 1، ص 621ـ627، نشر بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی‌;.)

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.