نظریات مختلف مفسران شیعی و سنی را در مورد نسبت دادن گناه به انبیا و رسولان الهی که در آیات به آنها اشاره شده، بیان کنید و از میان آنها نظر
مسئله مصونیت انبیا ازگناه و خطا به طور اجمال مورد قبول همه مسلمانان و صاحبان ادیان و ملل است، ولی در خصوصیات آن اختلاف فراوان و آرا و اقوال گوناگونی وجود دارد که شرح آن در کتب عقاید و تفسیر و حدیث آمده است. مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار (ج 11، ص 89ـ91) و نویسندگان پیام قرآن (زیر نظر آیت اللّه مکارم شیرازی) قول ایشان را با اضافاتی توضیحی در جلد 7، ص 175ـ180 نقل کردهاند که خلاصه آن را با دخل و تصرف در ذیل میآوریم و در ادامه دلایل قول صحیح را بازگو خواهیم کرد. اختلاف در باب عصمت انبیا بین علمای اسلام در چهار موضع است: 1. در مورد عقاید; 2. در امر تبلیغ; 3. در بیان احکام; 4. در اعمال و رفتار. در مورد اول، تمام امت اسلامی هم صدایند که پیامبران از انحرافهای اعتقادی و کفر، چه پیش از نبوت و چه پس از آن معصوم بودهاند، تنها گروهی از خوارج که میگویند هر گناهی موجب کفر است و در عین حال صدور گناهان از پیامبران، قبل از نبوت، ممکن دانستهاند، معتقد به امکان کفر انبیا قبل از نبوت شدهاند، و حتی از بعضی از آنها نقل شده که گفتهاند: این موضوع حتی بعد از نبوت نیز امکانپذیر است. (هر چند این نسبت به دلیل ضعف بسیار آن; به یک انسان آگاه و به اصطلاح عالم بعید است). در مورد دوم، یعنی معصوم بودن در امر تبلیغ دین و آیین الهی نیز همه دانشمندان اتفاق نظر دارند و تنها کسی که در این مسئله رأی متفاوتی ارائه داده، "قاضی ابوبکر باقلانی" است که گفته نسیان و فراموشی یا سهو زبان در این مورد امکانپذیر است (این قول نیز چنان در اقلیت است که نمیتوان آن را به حساب مخالف گذاشت." در مورد سوم، یعنی آنچه مربوط به بیان احکام است، نیز اجماع همة علما بر این است که خلاف و خطایی از ناحیه آنها سر نمیزند و تنها گروه اندکی از اهل سنت در این مسئله مخالفت کردهاند که نمیتوان مخالفت آنها را جدی و قابل ملاحظه گرفت (ابن الحدید در این جا از کرامیّه و حشویه نقل میکند که آنها نه تنها خطا را در این قسمت جایز شمردهاند که به افسانة دروغین غرانیق برای اثبات این مقصود در مورد شخص پیامبر اکرم6 استدلال کردهاند. استاد معرفت بطلان این افسانه را در التمهید فی علوم القرآن (ج 1، ص 85ـ98، مؤسسه النشر الاسلامی) و علوم قرآنی (ص 36ـ42، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید) به تفصیل آورده است). در مورد چهارم، یعنی آنچه مربوط به افعال پیامبران است، پنج قول وجود دارد: الف ـ عقیده شیعه بر این است که هیچ گونه گناهی نه کبیره و نه صغیره و نه به عمد و نه از روی فراموشی و خطا از آنها سر نمیزند و تنها کسانی که در این مسئله (فقط در یک مورد) مخالفت کرده، شیخ صدوق و استادش محمد بن حسن بن ولید است که گفتهاند مانعی ندارد که خداوند فراموشی را بر پیامبرش در پارهای از افعال عادی مسلط سازد، نه فراموشی از ناحیة شیطان و همین معنا را دربارة ائمة طاهرین نیز گفتهاند. ب ـ اکثر "معتزله" بر این عقیدهاند که گناه کبیره از آنها سر نمیزند، ولی گناهان صغیرهای که باعث نفرت مردم نشود و نشانة سستی نباشد، ممکن است از آنان سر زند! ج ـ "ابوعلی جبایی" که یکی از متکلمان معتزله و از پیشوایان آنهاست، معتقد بود که انبیا مرتکب کبیره یا صغیره از روی عمد نمیشوند، ولی به خاطر اشتباه و سهو ممکن است از آنها سر زند. د ـ "نظّام" که او هم از علمای معروف معتزله در عهد بنی عباس است و جمعی دیگر عقیده داشتند آنها هیچ گونه گناهی جز از روی سهو و خطا انجام نمیدهند، ولی در مقابل سهو و خطا مسئولند; چرا که دارای قوت معرفت و علوّ رتبه و قدرت برحفظ خویشتن نسبت به این امور میباشند! 'û ـ گروهی از حشویه (اخباریهای اهل سنت) عقیده داشتند که هر گونه کبیره و صغیرهای به عمد از روی خطا ممکن است از انها سر زند (ولی معلوم نیست در حال حاضر کسی از آنان طرفدار این مذهب باشد). مرحوم علامه مجلسی میافزاید: در وقت عصمت انبیا نیز سه قول وجود دارد: 1. از آغاز تولد تا پایان زندگی معصومند و این عقیده معروف امامیه است. 2. از موقع بلوغ معصومند و کفر و گناهان کبیره را قبل از نبوت نیز مرتکب نمیشوند، و این عقیدة بسیاری از معتزله است. 3. از زمان نبوت به بعد معصومند و قبل از آن صادر شدن گناه امکانپذیر است و این عقیدة غالب اشاعرة، از جمله فخر رازی است و بعضی از معتزله مانند ابوعلی جبایی و ابوهزیل نیز طرفدار این قول بودهاند. از بین اقوال یاد شده، قول امامیه (شعیه) صحیح و دیگر اقوال نادرست است; یعنی انبیای الهی از گناه معصوم و از خطا مصون میباشند و هرگز میان کبیره و صغیره، عمد و سهو، پیش از دوران نبوت و پس از آن، فرقی نمیکند. زیرا عصمت، حالتی است که شخص را از قرار گرفتن در خطا و گناه باز میدارد; بنابراین برای ایشان دو نوع عصمت مطرح است: یکی عصمت از خطا و اشتباه که به آن عصمت علمی میگویند و دیگری مصونیت از گناه که عصمت عملی نام دارد.(ر.ک: مبانی رسالت انبیا در قرآن، عبدالله نصری، ص 226، نشر سروش.) برای عصمت علمی میتوان به دلایلی از قرآن استناد کرد; مانند آیه 26 - 28 سورة جن; "عَلم الغیب فلا یظهر علیَ غیبه أحداً # إلاّ من ارتضیَ من رسول فإنّه یسلک من بین یدیه ومن خلفه رصداً # لیعلم أن قد أبلغوا رسَلـَت ربّهم و ?گحاط بما لدیهم و أحصیَ کلّ شیءٍ عدداً; دانای نهان است، و کسی را بر غیب خود آگاه نمیکند; جز پیامبری را که از او خشنود باشد که ]در این صورت[ برای او از پیش رو و از پشت سرش نگهبانانی خواهد گماشت تا معلوم بدارد که پیامهای پروردگار خود را رسانیدهاند; و ]خدا[ بدانچه نزد ایشان است، احاطه دارد و هر چیزی را به عدد شماره کرده است." براساس این آیه، خداوند علم غیب را در اختیار فرستادگانی که مورد رضای او هستند قرار میدهد; همچنین مأمورانی را از پس و پیش، مراقب پیامبران خود قرار میدهد تا آنها اوامر الهی را درست ابلاغ کنند; از این رو چون پیامبران به واسطة مأمورانی تحت نظارت الهی قرار دارند، لازم میآید که آنها هم در دریافت وحی، و هم در ارائه آن به مردم معصوم باشند، در این مورد، به آیاتی دیگر نیز استناد شده است که برخی از آنها عبارتند از: اعلی، 6 و 7; نمل، 6; نجم، 3 و 4; طور، 48.(ر.ک: المیزان، همان، ج 2، ص 137 / مبانی رسالت انبیا در قرآن، همان.) امّا در مورد عصمت عملی و مصونیت آنها از گناه، اگر ما تاریخ زندگی انبیای الهی را مطالعه کنیم، به این واقعیت پی خواهیم برد که آنها از هرگونه گناه و معصیت مبرّا بودهاند و اگر پیش از بعثت نیز از گناه و اشتباه مصون نمیبودند و سوء سابقه میداشتند، مخالفان با این حربه میتوانستند حیثیت اجتماعی آنها را از میان برده، به اهداف شوم خود دست یابند; حال آن که اثری از سوء سابقه آنها در تاریخ وجود ندارد. برای اثبات مصونیت از گناه، به آیات بسیاری از قرآن و دلایل عقلی استناد شده است که از جمله، آیة 90 از سورة انعام است: " ?گولـَئک الذین هدی الله فبهدیَهم اقتده; اینان، کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده است; پس به رهبریشان اقتدا بفرما." روش استدلال به این آیه و آیاتی از قبیل آن، این گونه است: الف) هر معصیتی گمراهی است. ب) کسی که از جانب خدا هدایت شده باشد، گمراه نیست. ج) انبیا از جانب خدا هدایت شدهاند. نتیجه آنکه انبیا از گناه مبرا و دارای مقام عصمت هستند.(ر.ک: مبانی رسالت انبیا در قرآن، همان، ص 236.) امّا دلیل عقلی: میدانیم که هدف عمومی بعثت پیامبران، تربیت مردم است. (بقره، 129) یکی از شرایط تعلیم و تربیت افراد این است که شخص مورد تربیت، به صدق گفتار مربی خود ایمان داشته باشد و تحقق آن در گرو هماهنگی گفتار و رفتار مربی است و چنانچه رفتار مربی برخلاف گفتارش باشد، مورد پذیرش واقع نخواهد شد.(صف، 2 و 3، یونس، 35) و هدف از بعثت انبیا که تربیت و هدایت مردم است، محقق نخواهد شد; از این رو لازم است ایشان از عصمتی برخوردار باشند که گفتار و رفتارشان کاملاً با هم مطابقت داشته باشد، و این، اختصاص به دوران نبوت پیامبران ندارد; چرا که اگر پیامبری سوابق خوبی نداشته باشد، گرچه الآن خوب باشد، امّا گفتارش در مردم تأثیر ندارد; بنابراین لازم است انبیا قبل از بعثت نیز از هرگونه گناهی مبرا و معصوم باشند تا بتوانند با ارائه شخصیتی خالی از هرگونه سوء سابقه و ارائة الگویی تمام عیار، به تربیت مردم بپردازند.(ر.ک: الالهیات، سبحانی، ج 3، ص 170، مؤسسه امامصادق7 / مبانی رسالت انبیا در قرآن، همان.) در زمینة عصمت امامان: نیز چون شیعه معتقد است، منصب امامت همچون نبوت از سوی خدا تعیین میشود و امام را ادامه همان نبی میداند، ازاینرو همان دلایل عصمت انبیا میتواند عصمت ایشان را نیز به اثبات برساند; ازجمله آیاتی که عصمت امامان را اثبات میکند آیة "قال إنّی جاعلک للناس إماماً قال و من ذرّیّتی قال لاینال عهدی الظّلمین" (بقره، 124) براساس این آیه، خداوند متعال، منصبهای الهی از جمله امامت را به کسانی اعطا میکند که به گناه آلوده نباشند، و ظلم در اینجا، قرار دادن کار یا چیزی در موقعیتی ناشایست است. از آنجا که مقام امامت و رهبری، فوقالعاده پر مسؤولیت و با عظمت است، یک لحظه گناه و نافرمانی و سوء پیشینه، موجب سلب این منصب میگردد.(ر.ک: تفسیر نمونه، همان، ج 1، ص 442 / آموزش عقاید، مصباح یزدی، ج 2، ص 190 و 191، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات.) آیة دیگر، " ?گطیعوا الله و ?گطیعوا الرسول و ?گُولی الأمر منکم..." است (نسا، 59) که خداوند اطاعت از اولی الامر را در آن لازم شمرده و آن را در کنار اطاعت رسول خدا قرار داده است; از این رو هرگز میان اطاعت ایشان و خدا منافاتی وجود نخواهد داشت، و این، زمانی محقق خواهد شد که ایشان معصوم باشند.(ر.ک: المیزان، همان، ج 4، ص 309 ـ 401 / آموزش عقاید، همان.) روایات اسلامی، اهلبیت معصوم را اولی الامر دانستهاند.(ر.ک: تفسیر عیاشی، ج 1، ص 249 و 250، انتشارات علمیه اسلامیه.) و به همان دلیلی که در عصمت پیامبران اشاره شد، عصمت در امامان نیز فقط به دوران امامت ایشان اختصاص نداشته و قبل از آن را نیز شامل است.
اضافه کردن دیدگاه جدید