نام حضرت علیچند بار در قرآن آمده است؟
بر اساس برخی روایات واژه "علیّ" در دو مورد به حضرت علی7 تفسیر شده و معرّف شخصیت آن حضرت میباشد: 1. آیة 4 سورة زخرف: "وَ إِنَّهُ فِیَّ أُمِّ الْکِتَـَبِ لَدَیْنَا لَعَلِیُّ حَکِیم"(ر.ک: البرهان فی تفسیر القرآن، علامه بحرانی، ج 4، ص 845ـ847، مؤسسة البعثة قم.) 2. آیة 50 سورة مریم: "وَ جَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیًّا"(ر.ک: تفسیر نورالثقلین، الحویزی، ج 3، ص 339، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان / شواهد التنزیل، الحافظ الحاکم الحسکانی، تحقیق و تعلیق: الشیخ محمد باقر المحمودی، ج 1، ص 463، مؤسسة الطبع و النشر ـ مجمع احیأ الثقافة الاسلامیة.) هر چند در قرآن آیاتی وجود دارد که به گفته شیعه و اهل سنت، جز بر علیو برخی از امامان: بر هیچ کس دیگری قابل انطباق نیست; همچون آیة ولایت (مائده،55)، آیة مباهله (آلعمران،61) و... ولی به جهت مصالحی نام آن حضرت بصراحت در قرآن نیامده است. زیرا قرآن فقط کلیات مسائل را بیان کرده و تبیین جزئیات آن، به پیامبر9 واگذار شده است. شخصی به نام ابوبصیر میگوید: از امام صادقپرسیدم: مردم میگویند چرا از حضرت علیو اهل بیت او نامی در قرآن کریم نیامده است؟ امامفرمودند: به کسانی که چنین اعتراضی میکنند، بگویید همان گونه که نماز در قرآن آمده، ولی سه یا چهار (رکعت) بودن آن مشخص نشده و پیامبر9 آن را برای مردم تفسیر کرد; همچنین زکات (در قرآن) نازل شده، ولی مقدار آن مشخص نشده و رسول خدا9 آن را برای مردم تفسیر کرد و... همین طور در قرآن نازل شده است که "أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الامر منکم; (نسأ،59) از خدا و رسولش و اولی الامر اطاعت کنید." این آیه دربارة علی و حسن و حسین: نازل شده و پیامبر9 فرمود: هر که من مولای اویم، پس علی مولای اوست. (یعنی همان گونه که تفسیر جزئیات نماز، زکات و حج به پیامبر9 واگذار شده که دستورهای الهی را به مردم ابلاغ کنند، معرفی أولیالامر نیز به ایشان واگذار شده و پیامبر9 نیز آنها را به مردم معرفی کردند.) مثلاً وقتی این آیه نازل شد جابربنعبدالله انصاری برخاست... امام صادقسایر آیات و روایاتی را که در این باره آمده بیان فرمودند.(ر.ک: اصول کافی، شیخ کلینی;، ج 1، ص 286، مؤسسة الوفأ.) یکی دیگر از حکمتهای نیامدن نام علیو اهل بیت: در قرآن این است که در این کتاب الهی، آیاتی دربارة اهل بیت: نازل شده که بسان تصریح به نام آنان و بهتر از تصریح است; مانند آیة 55 سورة مائده که میفرماید: "ولیّ و سرپرست شما تنها خداوند و پیامبرش و افراد مؤمن هستند. افراد مؤمنی که نماز برپای داشته و در حال رکوع زکات میدهند" دانشمندان شیعه و اهل سنت نقل کردهاند که فقط حضرت علیدر حال رکوع انگشتر خود را به فقیر داد.(ر.ک: پیام قرآن، آیتالله مکارم شیرازی، ج، ص-213، انتشارات مدرسه امیرالمؤمنین.) در نتیجه تفاوتی نداشت که خداوند متعال بفرماید: "سرپرست شما خداوند و رسولش و حضرت علی هستند یا اینکه صفاتی را از آن حضرت نقل کند که منحصر به فرد و فقط بر حضرت علیمنطبق باشد." و کسی که به دنبال حقیقت باشد از هر دو گفتار یک مطلب را میفهمد; با این تفاوت که اگر نام حضرت علیبصراحت در قرآن میآمد، به احتمال قریب به یقین نااهلان قرآن را تحریف کرده، به سبب دشمنی با آن حضرت و محو و حذف نام ایشان از قرآن، در قرآن دست میبردند، چنان که تا مدتی تدوین احادیث پیامبر اکرمرا به همین منظور ممنوع کردند; ولی در صورتی که با ذکر اوصاف گفته شود، دیگر افراد نااهل دست به تحریف آیات قرآن نزده و ولایت امیرمؤمنان علینیز برای حقیقتجویان روشن میشود. شیعه و اهل سنت متفقند که پیامبر9 فرمود: من از میان شما میروم و دو چیز گرانبها در بین شما به یادگار میگذارم که اگر به آن دو متمسک شوید، هیچ گاه گمراه نمیشوید; کتاب خدا و اهل بیتم. خداوند دانا به من خبر داده که این دو هیچ گاه از یکدیگر جدا نمیشوند تا در حوض کوثر بر من وارد شوند. فقط در غایةالمرام، ص-235، 82منبع از اهل سنت و 39 منبع از شیعه آمده که این حدیث را نقل کردهاند. ولی عدّهای چون عمربنالخطاب در مریضی پیامبر9 که منجر به وفات آن حضرت شد، فریاد برآوردند که کتاب خدا برای ما کافی است و اجازه ندادند وصیت پیامبر9 نوشته شود; چون میدانستند که میخواهد دربارة اهل بیتش وصیت کند.(اجتهاد در مقابل نص، سید عبدالحسین شرفالدین، ترجمة علی دوانی، ص-181، نشر کتابخانة بزرگ اسلامی.) پس یقین بدانید که اگر حتی در یکصد آیه به صراحت نام حضرت علیمیآمد، این عدّه آن آیات را از قرآن حذف کرده، میگفتند: بقیة قرآن برای ما کافی است و مردم نادان هم دم برنمیآوردند; چنان که به حضرت علیو حضرت زهرا3 آن همه آزار رساندند و مردم چیزی نگفتند. وانگهی خلیفة اوّل و دوم که صدها روایت از پیامبر9 را جمعآوری کرده و همه را سوزاندند.(ر.ک: اجتهاد در مقابل نص، همان، ص-162.) بعید نبود که جهت مطامع دنیایی خود، بسیاری از آیات قرآن را بسوزانند; افزون بر آنچه گذشت حکمتهای دیگری نیز در نیامدن نام اهل بیت: در قرآن وجود دارد که بیان همة آنها در این مختصر نمیگنجد. ولی چنانکه گذشت در قرآن آیاتی وجود دارد که به گفتة شیعه و سنّی دربارة حضرت علینازل شده است; از آن جمله میتوان به آیات زیر اشاره کرد: 1. آیه اولی الامر(نسأ،59) که میفرماید:"یَأیّها الذین ءامنوا أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أُولی الأمر منکم; ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا و پیامبر و اولیای امر خود اطاعت کنید." 2. آیه تبلیغ (مائده، 67) که میفرماید: "یَأیّها الرسول بلّغ ما أنزل إلیک من ربّک و إن لم تفعل فما بلّغت رسالته; ای پیامبر آنچه را از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده، ابلاغ کن، و اگر نکنی پیامش را نرساندهای." 3. آیه ولایت (مائده، 55) که میفرماید: "إنّما ولیّکم الله و رسوله و الّذین ءامنوا الّذین یقیمون الصلوَة و یؤتون الزکوَة و هم رَکعون; جز این نیست که ولیّ شما خداست و رسول او و مؤمنانی که نماز میخوانند و همچنان که در رکوعند انفاق میکنند." در روایتی که شیعه و اهل سنت آن را نقل کردهاند میخوانیم: از جابربنعبدالله انصاری نقل شده است که از: "وقتی خدای عزوجل آیه شریفه: "یَأیّها الذین ءامنوا أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أُولی الأمر منکم..." را بر پیامبر گرامیش "محمّد9" نازل کرد، به آن حضرت گفتم: یا رسولالله! خدا و رسولش را شناختیم، اولیالامر که خداوند اطاعت آنان را در ادامة اطاعت تو قرار داده کیست؟ فرمود: ای جابر! آنان جانشینان مناند و امامان مسلمانان بعد از من که اولشان علیبنابیطالب و سپس حسن و آنگاه حسین و بعد از او علیبنالحسین و سپس محمدبنعلی است که در تورات معروف به باقر است، و تو به زودی او را درک خواهی کرد. چون او را دیدار کردی از طرف من سلامش برسان. و سپس صادق جعفربنمحمّد آنگاه موسی بن جعفر و پس از علی بن موسی و پس از او محمد بن التقی و پس از علی بن محمد النقی و آنگاه حسنبنعلی و... آخرین امام همنام من است، که هم، نامش نام من (محمّد) و هم، کنیهاش کنیة من (ابوالقاسم) است. او حجت خدا بر روی زمین و بقیةالله و یادگار الهی در بین بندگان خدا و پسر حسنبنعلی است.(ر.ک: ینابیعالمودّه، سلیمان بنالقندوزی الحنفی، ج 1، ص 341 ـ 351، دارالاسوةللطباعة و النشر.)
اضافه کردن دیدگاه جدید