میدانیم که قرآن کتاب انسان سازی بوده، برای سعادت بشر نازل شده است، ولی باید توجه داشت که راه رسیدن به سعادت ابدی از این دنیا میگذرد، آی
پاسخ جنابعالی در دو بخش بیان میشود: الف ـ این که قرآن چه کتابی است و ما از قرآن، چه انتظاری باید داشته باشیم؟ این که میگویند قرآن کتاب کاملی است، آیا بدین معنا که علوم طبیعی و پزشکی و... نیز در آن بیان شده است؟ قرآن مجید در این باره میفرماید: "وَ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَـَبَ تِبْیَـَنًا لِّکُلِّ شَیْءٍ;(نحل،89) این کتاب را که روشن گر هر چیزی است، بر تو نازل کردیم." این که قرآن، "تبیان کل شیء" هست، به چه معنا است; روشن است که مراد از "کل شیء" همة چیزهایی است که به هدایت بشر که رسالت قرآن است، بر میگردد و قرآن هیچ مسئلهای به هدایت و سعادت انسان ارتباط داشته باشد، فروگذار نکرده است. ب ـ این که قرآن "تبیان کل شیء" هست، آیا از راه دلالت لفظی و عبارات خود، همة چیزها را بیان میکند و ما در عبارات و الفاظ آن، به همة معارف آن میتوانیم پی ببریم؟ این که خلاف وجدان است، روایات در این باره میفرمایند: در قرآن علم اولین و آخرین (ما کان و ما یکون و ما هو کائن) وجود دارد، بر این اساس، لازم است بگوییم "تبیان"، اعمّ از بیان لفظی ظاهری است و قرآن در ظاهر الفاظ خود، و برای همه کس و همة مسلمانان، سفرة خود را نمیگستراند، و غیر از دلالت الفاظ، دلالتی هست که برای اهلش که راسخان در علمند (اهل بیت:)، دریای معارف را که فهم معرفی از آن کوتاه و عاجز است، ارزانی میدارد;(تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 12، ص 325، جامعه مدرسین.) نتیجه آن که حوزه و قلمرو بیان قرآن، معارف الهی است که با سعادت و هدایت بشری ارتباط دارد، اما علوم طبیعی که فرآیند تجربة بشری است، زاییدة عقل معاش است; بله! قرآن مسلمانان را برای آبادی زمین و آموزش علومی که برای آن لازم است تشویق میکند. هم چنین بسیاری از معارف قرآن از راه بطون آن که فهم عرفی بدان دست ندارد، عرضه میشود که این بهره مندی مخصوص امامان: است. در کنار این، معجزة علمی قرآن را نمیتوان انکار کرد که در برخی موارد به اشاره، مطالب عمیق علمی را نیز بیان فرموده که میتوان برای نمونه به باروری گیاهان به وسیلة باد "وَ أَرْسَلْنَا الرِّیَـَحَ لَوَ َقِحَ"(حجر،22) اشاره نمود.(فصلنامه انتظار، ش 6، ص 303.) اما این که چرا مسلمانان، پیش گام نمیشوند، پرسش جامعه شناختی از جامعه اسلامی است و به قرآن مربوط نمیشود. پرسشی که در این جا مطرح میشود این است که علل عقب ماندگی مسلمانان چیست؟ این پرسشی است که متفکّران و مصلحان دل سوز مسلمان، از قبیل سیدجمال، شهید مطهری و... آن را به طور مفصّل تحلیل نمودهاند که از جمله میتوان به عوامل خارجی و تحمیلی و عوامل داخلی اشاره کرد. مسلمانان زمانی که پیام قرآن را دربارة مطالعة طبیعت و علم آموزی گوش میدادند، پیش گام تولید علم در جهان و دیگران جیره خوار آنان بودند، اما امروز با تأسف مشاهده میکنیم که مسلمانان نه تنها تولید علم ندارند که مصرف گرا نیز شدهاند، گرچه به برکت جمهوری اسلامی و بازیابی خودآگاهی مردم، جامعة اسلامی در عرصة تولید علم، به رقابت با دیگران میپردازد و اگر هم اکنون نیز به دامان قرآن برگردند، عظمت گذشتة خود را بازمییابند و میتوانند نوآوری و ابتکار داشته باشند، چنان که در تاریخ به آن اشاره شده است. به هر حال، این نکته نیز طبیعی است که اگر چیزی ابداع و کشف شد، در صورتی که قرآن بدان مطلب اشارهای داشته باشد و مسلمانان هم آگاهی یابند که این نکته را قرآن گوشزد کرده است و به اصطلاح، کشف دیگران، زمینة ظهور و فهم جدید از آیه را فراهم کرده باشد ـ البته میپذیریم که بدون این ابداعات، فهم از آیه برای عموم مسلمانان مشکل است، زیرا مطالب قرآن، از افکار بشری جلوتر است ـ و فهم آن نیازمند رشد فکری انسان، است که باید این زمینه فراهم شود. گرچه جامعة دینی باید بکوشد از دیگران جلوتر باشد و خودشان با اختراعات و اکتشافات، زمینهساز فهم قرآن در مطالب علمی شوند.
اضافه کردن دیدگاه جدید