مگر هدف شما پاسخ به پرسش‌های قرآنی نیست‌، پس چرا پاسخ‌های خود را با حدیث و روایت و غیر آن می‌آمیزید و به ما ارائه می‌کنید؟ اگر قرآن پاسخی ن

پاسخ به پرسش قرآنی که مستند به آیات قرآن باشد، جدای از تفسیر قرآن نیست‌، و تفسیر قرآن نیز جدای از روایات تفسیری نمی‌باشد. پیامبراسلام‌9 قرآن و سنت را دو اثر گران‌بها و جدایی‌ناپذیر معرفی فرمود که چنگ زدن به آن دو باعث نجات و رستگاری است‌: "انی تارک فیکم الثقلین احدهما اکبر من الاخر، کتاب الله و عترتی فانظروا کیف تخلفونی فیهما، فانهما لن یفترقا حتی یردا علی‌ّ الحوض‌"(ر.ک‌: پیام قرآن‌، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 9، ص 61 ـ 79، دار الکتب الاسلامیه‌، ج چهارم‌، تهران‌، 1377.) این پیوستگی و جدایی ناپذیری به گونه‌ای در آیات قرآن نیز انعکاس دارد. قرآن خود تبیین بسیاری از مسائل قرآنی را که قرآن آن‌ها را به اجمال و سربسته بیان فرموده‌، بر عهدة پیامبر9 و امامان پس از او گذاشته است‌: مانند: ".. وَ أَنزَلْنَآ إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّن‌َ لِلنَّاس‌ِ مَا نُزِّل‌َ إِلَیْهِم‌ْ وَ لَعَلَّهُم‌ْ یَتَفَکَّرُون‌َ ;(نحل‌،44) و ذکر ]قرآن‌[ را بر تو نازل کردیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان نازل شده است‌، تبیین کنی و امید است که آنان بیندیشند."; " هُوَ الَّذِی بَعَث‌َ فِی الاْ ?ُمِّیِّین‌َ رَسُولاً مِّنْهُم‌ْ یَتْلُواْ عَلَیْهِم‌ْ ءَایَـَتِه‌ِی وَ یُزَکِّیهِم‌ْ وَ یُعَلِّمُهُم‌ُ الْکِتَـَب‌َ وَ الْحِکْمَة‌َ وَ إِن کَانُواْ مِن قَبْل‌ُ لَفِی ضَلَـَل‌ٍ مُّبِین‌ٍ ;(جمعه‌،2) او کسی است که در بین مردم درس ناخوانده‌، رسولی از خود آنان برانگیخت که آیاتش را بر آنان تلاوت کند و آنان را تزکیه نماید و کتاب و حکمت را به آنان بیاموزد." وظیفه پیامبر9 و پس از او بر عهدة امامان معصوم‌: می‌باشد و آنان آنچه را که پیامبر9 به دلایل مختلف نفرموده‌، برای مردم بیان می‌کنند و ادامه دهندة راه او می‌باشند. در روایتی از یونس بن یعقوب نقل شده است‌: "هشام بن حکم در مناظره‌ای که با مردی از اهل شام در محضر امام صادق‌7 داشت‌، از مرد شامی پرسید: بعد از رسول خدا9 چه کسی حجت است‌؟ گفت‌: کتاب و سنت ]سیره و سخنان رسول خدا[. هشام گفت‌: آیا کتاب و سنت در رفع اختلاف از ما نافع است‌؟ شامی گفت‌: آری‌! هشام گفت‌: پس چرا من و تو اختلاف داریم و ]برای مناظره‌[ در مورد اختلافی که با تو داریم‌، از شام به نزد ما آمده‌ای‌؟ شامی ساکت شد؟ امام صادق‌7 فرمود: چرا سخن نمی‌گویی‌؟ گفت‌: اگر بگویم اختلافی نداریم‌، دروغ گفته‌ام و اگر بگویم کتاب و سنت اختلاف ما را برطرف می‌کند، سخن نادرستی گفته‌ام‌; زیرا این دو قابل حمل بر وجوه ]ومعانی مختلفی‌[ است‌..."(وسائل الشیعه‌، شیخ حر عاملی‌،ج 18، ص 130، باب 13، مؤسسة آل البیت‌، قم‌، 1412 هـ.) گذشته از نیاز تفسیر به روایات که به گوشه‌ای از دلایل آن اشاره کردیم و تفصیل آن را می‌توانید در کتاب روش‌شناسی تفسیر قرآن‌(نوشتة علی اکبر بابایی و دیگران‌، و منتشر شده از سوی پژوهشکدة حوزه و دانشگاه و انتشارات سمت‌، چ اول‌، تهران‌، 1379.) بیابید. (ص 196 ـ 213) بخش بزرگی از مفاهیم قرآن (باطن و تأویل‌) یا به راهنمایی اهل بیت‌: است و یا دانش آن‌، منحصراً، در اختیار آن‌ها است‌; چنان که قرآن کریم می‌فرماید: "... وَمَا یَعْلَم‌ُ تَأْوِیلَه‌ُوَّ إِلآ اللَّه‌ُ وَالرَّ َسِخُون‌َ فِی الْعِلْم‌ِ... ;(آل عمران‌،7) که بر اساس روایات فراوان‌، منظور از راسخان در علم‌، اهل بیت‌: می‌باشند.(ر.ک‌: تفسیر نمونه‌، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 2، ص 325ـ326، دارالکتب الاسلامیة‌، تهران‌; تفسیر نورالثقلین‌، عبد علی عروسی حویزی‌، ج 1، ص 376 ـ 379; مؤسسة التاریخ العربی‌، ط الاولی‌، بیروت‌، 1422 ق‌.) بنابراین ما بدون توجه به روایات تفسیری اهل بیت‌: و سخنان آنان که قرآن ناطقند، اساساً نمی‌توانیم به تفسیری استوار و همه جانبه دست یابیم و بهره ما از تفسیر متکی بر ادبیات و به دور از قرائن ]که مهم‌ترین قرائن روایات است‌[ سطحی و نامطمئن است‌.

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.