منظور از عروة الوثقی ـ ریسمان محكم ـ از قرآن چیست؟
این واژه در قرآن مجید، دو بار به كار رفته است: "فَمَن یَكْفُرْ بِالطَّـَغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَیَ;(بقره،256) كسی كه به طاغوت ]=بت و شیطان و هر موجود طغیانگر[ كافر شود و به خدا ایمان آورد، به "دستگیرة محكمی چنگ زده است." 2. "وَ مَن یُسْلِمْ وَجْهَهُوَّ إِلَی اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَیَ;(لقمان،22) كسی كه روی خود را تسلیم خدا كند، در حالی كه نیكوكار باشد، به "دستگیرة محكمی" چنگ زده ]و به تكیهگاه مطمئنی تكیه كرده است[." در آیة اول "ایمان به خدا" و در آیة دوم "توجّه به خدا"، عروة الوثقی، نامیده شده است. "عروة الوثقی" از نظر لغوی به معنای "دستگیرة محكم" است. خداوند خواسته است از باب "تشبیه معقول به محسوس" چیزهایی كه با حواس ظاهری حس نمیشوند را به چیزی كه با حواس ظاهری ما درك میشود، تشبیه كند. اینجا نیز خداوند میخواهد به ما بفهماند كه چطور وقتی به دستگیره و ریسمان محكمی تمسّك كرد، سقوط نمیكنی ایمان به خدا و توجه به سوی او هم از افتادن و سقوط در ورطة كفر و الحاد و انحراف حفظ میكند.(تفسیر مجمع البیان مرحوم طبرسی، ج 1ـ2، ص 631، نشر دارالمعرفة.) البته از امام صادقروایت شده است كه: منظور از "عروة الوثقی" ایمان به خداوند واحدی است كه شریك ندارد. و از امام باقر7 روایت شده است كه: مقصود از آن دوستی ما اهلبیت: است.(تفسیر صافی، فیض كاشانی، ج 1، ص 284، نشر اعلمی.) در حدیثی نیز كه اهلسنّت آن را نقل كردهاند. و نیز امام رضا7 از پیامبر6 نقل كردهاند كه: "بعد از من ]یعنی پیامبر6[ فتنهای تاریك و ظلمانی خواهد بود; تنها كسانی از آن رهایی مییابند كه به عروةالوثقی چنگ زنند، عرض شد: ای رسول خدا! عروة الوثقی چیست؟ فرمود: ولایت سید اوصیأ است. عرض شد: یا رسول اللّه! سید اوصیأ كیست؟ فرمود: امیرمؤمنان. عرض شد: امیرمؤمنان كیست؟ فرمود: مولای مسلمانان و پیشوای آنان بعد از من. باز برای این كه پاسخ صریحتری بگیرند عرض كردند او كیست؟ فرمود: برادرم علی بن ابی طالبالبته تفسیر عروة الوثقی به ایمان به خدا، ولایت، دوستی اهلبیت، علیو غیره، هیچ منافاتی با هم ندارند; زیرا اینها از باب ذكر مصداق است; و همة اینها دارای این ویژگی هستند كه اگر به آنها تمسّك كنی، همواره در طریق هدایت باقی خواهی ماند و گمراه نمیشوی.(تفسیر نمونه، آیت اللّه مكارم شیرازی و دیگران، ج 17، ص 68ـ69، نشر دارالكتب الاسلامیة.)
اضافه کردن دیدگاه جدید