منظور از عبارت "حتماً این عمل حکمتی دارد" چیست و اساساً چگونه میتوانیم به حکمت خداوند دست یابیم؟
این عبارت را بسته به تنوع موضوعهای آن، میتوان به گونههای مختلفی تحلیل کرد. گاه این عبارت در برابر حادثهای ابراز میشود که خارج از حیطة اختیارات انسان است; مانند حوادث طبیعی که در راستای فعل و انفعالهای نظام هستی رخ میدهد، مانند زلزله، فوران آتشفشان، صاعقه و جز اینها. این گونه حوادث که بازگشت آنها به افعال پروردگار است، قطعاً بی حکمت نیست، چه این که از خدای متعال فعل بدون مصلحت سر نمیزند; خواه این مصلحت فی نفسه باشد; یعنی به خودی خود مصلحت دار باشدو خواه مصلحت آن در دایرة نظام هستی و با توجه به نقش آن در گردونة طبیعت و اثر آن در استواری نظام تبیین شود.(ر.ک: عدل الهی، استاد مطهری، بخش چهارم و پنجم، انتشارات صدرا.) گاه این عبارت در مورد رخدادی به کار میرود که به گونهای به افعال اختیاری انسان باز میگردد و یا افعال انسان بخشی از علل آن را تشکیل میدهد. این گونه حوادث در نگاه کلی که به اذن خدا و در راستای برقراری نظام هستی است، قطعاً مصلحتدار است، هر چند مصلحت کلی نسبت به شخص خاصی به صورت شرّ درآید; برای مثال، کسی که خانهای با زیر ساختی نامناسب بنا میکند، اگر خانة او با وزش بادی فرو ریزد، بیتردید این ریزش خانه در نگاه کلی مصلحتدار است و یک مصلحت آن رشد و بالندگی مردم در جهت شناخت خطرات و استحکام ساختمان است، هر چند چنین حادثهای برای صاحب چنین خانهای میتواند یک خسارت به شمار آید. خدای متعال در آیه 216 سورة بقره، با زاویهای خاص به این گونه حوادث توجه میدهد و شناخت انسان را در خیر بودن و یا شر دانستن آنها ناکافی میداند: "...عَسَیََّ أَن تَکْرَهُواْ شَیْ ?‹ًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَیََّ أَن تُحِبُّواْ شَیْ ?‹ًا وَهُوَ شَرُّ لَّکُمْ...;(بقره،216)... چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیر شما در آن است و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آن که شر شما در آن است، و خدا میداند و شما نمیدانید." این آیه که شامل هر دو دستة حوادث پیش گفته است، در واقع میتواند تفسیری از عبارت مورد بحث باشد; چرا که مردم گاه عبارت یاد شده را در برابر حوادث تلخ ابراز میدارند که این آیه میتواند پشتوانة آن باشد; به دیگر سخن، مردم با توجه به این که احتمالاً بسیاری از حوادث ناگوار میتواند واقعیتی خیر داشته باشد، و یا با دلگرمی به چنین برداشتی، به عبارت مورد بحث، روی میآورند. البته چنان که پیشتر گفتیم، این عبارت با نگاه کلی به نظام هستی و اذن پروردگار در همة رخدادها قطعاً درست و تفصیل یاد شده با توجه به مصالح شخصی است. ـ برای دریافت حکمتها راههای گوناگونی وجود دارد که اغلب در دو محور ذیل خلاصه میشود; راههای حسی و راههای نقلی. راههای حسی جستجوی حکمت به کمک دانش بشری است; مانند جستجو و فهم حکمتهای احکامی مانند روزه و یا رخدادهایی طبیعی مانند زلزله و جز اینها. راههای نقل نیز به قرآن و دانش لدنّی اهلبیت: و به طور کلی دانشهای افاضه شدة از جانب خداوند باز میگردد. البته برخی حکمتها نیز ممکن است از راههای دیگر غیر حسی، مانند رؤیا و یا ریاضتهای نفسانی و جز اینها حاصل شود که همه اینها در مسیر کلی افاضههای لدنی پروردگار است; هر چند این راهها ممکن است با دانشهای غیر معتبر همراه شود و لذا از اطمینان بالایی برخوردار نیست. یادآور میشویم که بخش زیادی از حکمتها را نمیتوان جز از راههای معتبر نقلی که به علم لدنی الهی باز میگردد، یافت.
اضافه کردن دیدگاه جدید