لطفاً زندگانی حضرت موسیغ را توصیف کنید و بنویسید داستان آن حضرت در چه سورههایی از قرآن آمده است؟
حضرت موسیغ از پیامبران اولواالعزم و صاحب شریعت بوده که نام او 134 بار در قرآن مجید آمده است. زندگانی وی را نمیتوان در یک پاسخ توصیف نمود، شما باید به کتابهایی که در شرح زندگی آن حضرت نوشته شده یا به داستانهای قرآن مراجعه فرمایید، لکن به صورت خیلی مختصر و فشرده، به زندگی آن حضرت در سه مرحله اشاره میشود: الف ـ ولادت تا هجرت از وطن: حضرت موسیغ در شرایطی به دنیا آمد که فرعون، پسرهای بنیاسرائیل را پس از متولد شدن ذبح میکرد، چون کاهنان مصر به او خبر داده بودند که فرزندی از بنیاسرائیل، سلطنت وی را نابود خواهد کرد; از اینرو، فرعون هزاران کودک را سر برید، چنانچه قرآن به این مطلب تصریح فرموده است: "یُذَبِّحونَ اَبنأَکُم ویَستَحیونَ نِسأَکُم و فی ذَلِکُم بَلاءٌ مِن رَبِّکُم عَظیم;(ابراهیم،6) پسران شما را میکشتند و دختران را باقی میگذاشتند. "و این امتحان بزرگی از جانب خدا بر شما بود." لکن قدرت خدا بالاتر از این است که تدبیر ضعیفی آن را متوقف سازد، چون مقدر شده بود که سلطنت فرعون، به وسیلة موسی علی نبینا و ... از بین برود، خداوند به مادر موسی الهام نمود که کودک را در صندوقی قرار دهد، و به رود نیل بسپارد: "واَوحَینا اِلیَ اُمِّ موسیَ اَن اَرضِعیهِ فَاِذا خِفتِ عَلَیهِ فَاَلقیهِ فِیالیَمِّ ولا تَخافی ولا تَحزَنی اِنّا رادّوهُ اِلَیکِ وجاعِلوهُ مِنَ المُرسَلین;(قصص،7) به مادر موسی وحی کردیم که کودک خود را شیر ده و چون از آسیب فرعونیان بر او میترسی، وی را به دریا افکن و دیگر بر او هرگز مترس و محزون نباش، که ما او را به تو باز گردانیم و او را از پیامبران مرسل قرار دهیم." مادر موسی به این دستور عمل نمود، فرعون صندوق را روی آب دید و دستور داد او را گرفتند، زنان زیادی آمدند برای این که به موسی شیر دهند، پستان هیچ یک را قبول نکرد، مادر موسی آمد، پستان وی را قبول نمود. فرعون حقوق معین کرد که این زن به کودک شیر دهد. بدین سان زیر نظر فرعون پرورش یافت، پس از آن که به حد رشد رسید ومتوجه شد که فرعونیان به بنیاسرائیل ظلم میکنند، تصمیم گرفت از آنان حمایت کند; از اینرو، وقتی مظلومی از بنی اسرائیل از وی کمک خواست، به یاری وی شتافت و مرد طرفدار فرعون از پای درآمد. ب ـ از هجرت تا بعثت: پس از کشته شدن مردی که طرفدار فرعون بود، موسی از توقف در مصر وحشت داشت از این رو از آنجا به سوی مدین هجرت نمود، در آن جا داماد حضرت شعیبغ شد و ده سال برای وی چوپانی کرد، پس از این مدت، با همسر خود به طرف وطن (مصر) حرکت کرد و پس از پیمودن مسافتی در نزدیک طور سینا آتشی مشاهده کرد، به سراغ آن رفت; در همین جا بود که صدایی شنید: "اَن یـَموسیَ اِنّی اَنَا اللّهُ رَبُّالعـَـلَمین;"(قصص،30) ای موسی! منم خدای یکتا که پروردگار جهانیان هستم." از همین جا رسالت موسی آغاز شد. ج ـ از بعثت تا رحلت: مهمترین دوره زندگی حضرت موسی، همین مرحله است که مأموریت یافت با حجّت و بیّنهای که خدا به او عطا کرد ـ عصایی که به صورت اژدها درمیآمد; دست خود را که در جیب میکرد و بیرون میآورد، روشن میشد ـ به سوی فرعون برود و او را به یکتاپرستی و توحید دعوت کند که شرح آن در سورههای فراوانی از قرآن آمده است، همچنین داستان حضرت موسی با خضر و داستان وی با قارون و... که در آیات فراوانی به آن اشاره شده است: قصص 3 ـ 43; طه، 9 ـ 101; شعرأ، 10 ـ 68; اعراف، 100 ـ 156 و 160; یونس، 75 ـ 92; نمل، 7 ـ 14; نازعات، 15 ـ 26; هود، 96 ـ 101، ابراهیم، 5 ـ 8; مؤمنون، 45 ـ 48; اسرأ، 101 ـ 104; بقره، 49 ـ 100; هم چنین در سورههای آل عمران، انعام، کهف، حج، فرقان، عنکبوت، شوری، زخرف، نجم، صف، احزاب، آیاتی نیز دربارة حضرت موسیغ آمده است.
اضافه کردن دیدگاه جدید