لطفاً در مورد قضا و قدر عینی و جزیی که در مقابل علمی و کلی (سنن) هست توضیح دهید؟
چنان که در مقدمه پرسش ذکر کردید در زمینه قضا و قدر مطالعات زیادی داشتهاید، این امر باعث خرسندی ما شده و از تبیین و توضیح مقدمات زیاد ما را بی نیاز میکند. اقسام قضا و قدر قضا و قدر را به دو دسته میتوان تقسیم کرد: قضا و قدر علمی و قضا و قدر عینیهمچنین در یک تقسیمبندی دیگر، قضا و قدر در دو دستة فردی و عمومی (کلی یا سنن) جای میگیرند. با توجه به پرسش شما که همة این اقسام را شامل میشود، از توضیح همه آن ناگزیریم. قضا و قدر علمیمقصود از قدر یا تقدیر علمی آن است که خداوند پیش از آفرینش هر شیئی به خصوصیات و حدود و اوصاف آن، علم دارد. این ویژگیها در مجردات به ویژگیهای ذاتی و ماهوی آنها مربوط میشود و در موجودات مادی، علاوه بر ویژگیهای ذاتی، شامل مختصات زمانی، مکانی، ابعاد، مقادیر و... میگردد. بنابراین مقصود از تقدیر علمی آن است که خداوند از ازل میداند که هر یک از مخلوقات او دارای چه ویژگیها و اوصافیاند: "أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَآءِ وَ الاْ ?َرْضِ إِنَّ ذَ َلِکَ فِی کِتَـَبٍ إِنَّ ذَ َلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ;(حج،70) آیا نمیدانستی خداوند آنچه را در آسمان و زمین است میداند؟! همة اینها در کتابی ثبت است (همان کتاب علم بیپایان پروردگار); و این بر خداوند آسمان است!" مقصود از قضای علمی نیز آن است که خداوند از ضرورت وجود اشیا در ظرف تحقق علل آنها آگاه است. یعنی خدا از ازل میداند که هر یک از اشیا در شرایط خاصی و تحت تأثیراسباب و علل خاصی موجود میشوند. خلاصه، میتوان گفت علم پیشین خداوند به خصوصیات اشیا و ضرورت وجود آنها همان قدر و قضای علمی است. قضا و قدر عینیمقصود از قدر عینی، تعیین و تحدید خصوصیات و اوصاف ذاتی و عرضی موجودات از سوی خداوند است: "وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ فَقَدَّرَهُو تَقْدِیرًا ;(فرقان،2) و ]مقصود از قضای عینی آن است که خداوند ضرورت وجود را به مخلوقات خویش اعطا میکند و از طریق نظام اسباب و علل، وجود آنها را تعین میبخشد.[ به عبارت دیگر: قضای عینی خداوند، یعنی، انتساب تحقق عینی پدیدهها به خداوند، به بیان دیگر; مقتضای قضای عینی خداوند این است که وجود پدیدهها را از آغاز پیدایش تا دوران شکوفایی و تا پایان عمر، بلکه از هنگام فراهم شدن مقدمات بعیده تحت تدبیر حکیمانه خداوند بدانیم و فراهم شدن شرایط و پیدایش و رسیدن به مرحله نهایی را مستند به اراده او بدانیم. با توجه به معنای قضا و قدر علمی چند نکته روشن میشود: 1. بر خلاف قضا و قدر علمی، قضا و قدر عینی بر وجود اشیا مقدم نیست، بلکه با آن همراه است. 2. قضا و قدر عینی از شئون خلق و ایجاد خداوند است و میتوان آن را به صفت "خالقیت" بازگرداند. 3. تقدیر عینی هر شیئی بر حسب مرتبه وجود آن متفاوت است. بر این اساس تقدیر مجردات عبارت است از تعیین حدود ذاتی و ماهوی آن، ولی در مادیات، تعیین شرایط زمانی و مکانی و خصوصیات کیفی و کمی و اوصاف عرضی مانند زیبایی و سلامتی و... در حوزه تقدیر قرار میگیرند. رابطه اختیار با قضا و قدر عینییکی از مهمترین مسایلی که در ارتباط با قضا و قدر مطرح میشود، نسبت آن با اختیار انسان است، قضا و قدر علمی مقتضی آن است که خداوند از پیش بداند که اعمال آدمی با چه خصوصیاتی و در چه شرایطی واقع میشوند. همچنین، بر اساس قضا و قدر عینی، اراده الهی در شکلگیری اعمال انسان و تعین یافتن آن دخالت دارد. از این رو برخی پنداشتهاند که قضا و قدر الهی با اختیار انسان ناسازگار است. چکیده پاسخ آن است که قضا و قدر علمی خداوند به افعال انسان، به صورت مطلق، تعلق نمیپذیرد. بلکه متعلق قضا و قدر، عمل انسان با تمام خصوصیات آن است که از جمله میتوان به اختیاری بودن آن و تأثیراراده و قدرت انسان در وقوع آن اشاره کرد. بنابراین، خداوند از ازل میداند که انسان با بهرهگیری از اختیار خود، اعمال خاصی را انجام میدهد. بدیهی است که در این صورت، نه تنها علم خداوند و قضا و قدر علمی او با اختیار انسان منافاتی ندارد، بلکه آن را تأکید میکند. حاصل آن که: علم خداوند به صورت فعل (معلول) از فاعل (علت) آن، با حفظ تمام خصوصیات موجود در فاعل (علت)، تعلق میپذیرد. اگر فاعلی فاقد شعور و اختیار باشد (مانند آتش) علم الهی به صدور فعل آن به نحو غیر اختیاری تعلق میگیرد. اما اگر فاعلی دارای شعور و اختیار باشد (مانند انسان در افعال اختیاری خویش) آنچه از سوی خدا مقدر شده و قضای الهی به وقوع آن تعلق پذیرفته، آن است که فاعل مذکور با اختیار خویش افعال خود را انجام دهد. دربارة قضا و قدر عینی هم، پاسخ مشابهی وجود دارد. تأثیر قضا وقدر عینی خداوند در وقوع افعال بندگان، به صورت مستقیم و مباشر نیست، بلکه این تأثیر از مسیر اسباب و علل و در چارچوب نظام علّی عالم تحقق میپذیرد و از آن جا که اراده انسان یکی از مبادی علّی افعال اختیاری اوست، قضا و قدر (در مورد افعال اختیاری) از مجرای اراده و اختیار انسان تأثیر میگذارد. بنابراین، تعیین خصوصیات افعال اختیاری (تقدیر عینی) و تعین بخشیدن و ایجاب آن (قضای عینی) به هیچ وجه مستلزم طرد و سلب اختیار نیست بلکه با آن همراه است و از مجرای آن گذر میکند. آیات متعددی که در قرآن کریم افعال انسان را به ارادة او نسبت میدهد مؤید این نکته است: "مَنْ عَمِلَ صَـَـلِحًا فَلِنَفْسِهِی وَ مَنْ أَسَآءَ فَعَلَیْهَا ثُمَّ إِلَیَ رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ"(جاثیه،15) قضا و قدر فردی (جزیی) و عمومی (سنن) آنچه تا به حال به آن اشاره شد، قضا و قدری است که به موجودات خاص تعلق میپذیرفت و به آن قضا و قدر فردی و جزیی گفته میشود. اما میتوان قضا و قدر علمی عینی را به معنای دیگری نیز به کاربرد که به قوانین و سنن کلی الهی که دربارة افراد و جوامع جریان دارد، اختصاص مییابد. بر این اساس، خداوند در علم ازلی خویش، سنتهای خاصی را با ویژگیها و احکام خاص، مقرر فرموده و آن را در پهنه هستی یا در بستر تاریخ و جامعه انسانی جاری ساخته است. برای مثال، قانون عمومی علیت یکی از سنتهای عام الهی است که متعلق قضا وقدر الهی قرار گرفته است. همچنین قانون این که اگر در میان قومی طبقهای مترف پیدا شوند و فسق و فجور و شهوترانی و تنپروری آغاز کنند منجر به هلاکت آن قوم میگردد، سنت تغییرناپذیر الهی است که مورد قضا و قدر الهی قرار گرفته است: "وَ إِذَآ أَرَدْنَآ أَن نُّهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُواْ فِیهَا فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَـَهَا تَدْمِیرًا ;(اسرأ،16) این قوانین کلی بر خلاف موجودات و قوانین جزیی، نظامات ثابت و لایتغیرند. موجودات طبعیت متغیر و متکاملاند و در مسیرهای مختلف قرار میگیرند; گاهی به سر حد کمال میرسند و گاهی متوقف میشوند; گاه تند میروند و گاه کُند. عوامل مختلف سرنوشت آنها را تغییر میدهد، اما این سنن کلی نه متغیرند و نه متکامل; بلکه ثابت و یک نواختند. و این افراد جامعه میباشند که میتوانند خود را با این سنن کلی وفق دهند.( ر.ک: آموزش کلام اسلامی، محمد سعیدی مهر، ج 1، ص 339ـ343، مؤسسه فرهنگی طه / مجموعه آثار شهید مطهری، ج 1، ص 381ـ412، انتشارات صدرا. )
اضافه کردن دیدگاه جدید