لطفاً آیاتی را که به هدف اجتماعی زیستن انسان اشاره دارد، ذکر کنید.

پاسخ پرسش‌، نیازمند بررسی واژة مدینه در قرآن و بررسی مدینه است‌. واژة "مدینه‌" و مشتقات آن در قرآن مجید حدود هفده‌بار به معنی "شهر و مدینه منوره‌" به کار رفته‌، و واژة "قریه‌" و مشتقات آن 33 بار به معنی "شهر، بیت‌المقدس و دهکده‌" به کار رفته است‌.(ر.ک‌: المیزان‌، علاّمه طباطبایی‌، ج 1 ـ 15، ذیل آیات‌: 58 و 259/بقره‌، ج 8، ص 266، ج 15، ص 530، ج 9، ص 511، ج 1، ص 285، ج 2، ص 532، تفسیر نمونه‌، ج 6، ص 414، ذیل 161 اعراف و...) بعضی از مفسران‌، "قریه‌" را به معنی "محل اجتماع انسانها، اعم از شهر و روستا" گرفته‌اند.(تفسیر نمونه‌، ج 24، ص 255، ذیل آیه 8 طلاق‌.) از آیات قرآن استفاده می‌شود که واژه "المدینه‌" و مشتقات آن غیر از چند مورد خاص که مراد مدینة‌النبی 6 و اهالی آن است‌، در بقیه جاها، مجتمع و به اصطلاح شهری است که عده‌ای از مردم در آنجا زندگی می‌کنند. ـ جامعه مدنی از نظر قرآن‌ اگر مقصود از جامعة مدنی‌، همان زندگی اجتماعی انسانها باشد، بسیاری از آیات قرآن در مورد آن است‌. و علامه طباطبایی ـ رَحمه‌ُ الله ـ مطالب گسترده‌ای را در ذیل آیه دویست سوره آل‌عمران (یا ایّها الذین َامنوا اصبروا و صابروا و رابطو...) بیان کرده است که در اینجا بخشی از آن‌را به طور فشرده می‌آوریم‌. 1. انسان موجودی است که اجتماعی آفریده شده است‌. قرآن با بهترین بیان از این حقیقت خبر داده‌: "یا ایها الناس انّا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیَکُم‌; ای مردم ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملتها و قبیله‌های مختلف قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. شریفترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست‌.(حجرات‌/13) 2. قرآن خبر داده اوّلین باری که انسان متوجه منافع و مصالح اجتماع شده و در صدد حفظ آن برآمده‌، با راهنمایی پیامبران بوده که در میان ایشان مبعوث شده‌اند. "کان الناس امة واحدة فبعث الله النبیّن مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا..." (بقره‌، 213) این آیة شریفه می‌فرماید مردم در ابتدا امت واحد بودند. در بینشان اختلاف نبود; سپس اختلاف پیدا شد; از این رو، خداوند پیامبران را با کتاب فرستاد تا اختلافات را بردارند و با عمل به قوانین شرع‌، وحدت اجتماع را حفظ کنند. پس تنها ضامن اجتماع‌، دین است‌. "شرع لکم من الدین ما وصی‌َ به نوحاً و الذی اوحینا الیک و ما وصینا به ابرَهیم و موسی و عیسی ان اقیموا الدّین و لاتتفرقوا فیه‌" (شوری‌، 13) بنابراین‌، دعوت به اجتماع از ناحیه نبوت شروع شده است‌. 3. اولین ندایی که بشر را دعوت کرد تا به امر اجتماع اعتنا و اهتمام ورزد و آن را از کنج اهمال و تبعیت حکومتها خارج سازند، ندای شارع اسلام خاتم الانبیأ6 بوده که مردم را آیات قرآن به زندگانی سعادتمندانة اجتماعی دعوت فرمود: "و ان هذا صراطی مستقیما فاتبعوه و لاتتبعوا السبل فتفرق بکم‌" (انعام‌، 153) 4. اسلام‌، مهمترین احکام و شرایع خود را از قبیل‌: حج‌، جهاد، نماز، انفاق‌، و خلاصه تقوای دینی را بر اساس اجتماع قرار داد، و برای حفظ وحدت اجتماعی‌، هدف مشترکی را برای جامعه اعلام کرد که عبارت است از سعادت حقیقی و رسیدن به قرب و منزلت نزد خدا. 5. دلیل بر ضمانت اجرایی سنت اجتماعی اسلام‌، همین بس که با وجود کوتاه بودن زمان عرصة حکومتش‌، بر عالم سیطره داشته و تحولی شگرف ایجاد کرده که آثارش تا به امروز باقی است‌. اسلام‌، صلاحیتش را برای مردم ثابت کرده و روزی خواهد آمد که زمام امور جامعه را (در سراسر عالم‌) به عهده خواهد گرفت‌. "وعد الله الذین َامنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض‌" (نور، 55) با این توضیحات و بیان آیات‌، به‌خوبی روشن است که مدنیت و زندگی اجتماعی و تشکیل آن در رأس دستورهای قرآن قرار گرفته است‌. (ر.ک‌: المیزان‌، علامه طباطبایی‌، ج 4، ذیل آیه 200 سوره آل‌عمران‌). اگر مقصود شما از "مدنیت در قرآن‌"، این است که آیا "جامعه مدنی‌" مطرح شده در محافل سیاسی اجتماعی امروزه‌، ریشة قرآنی دارد یا نه‌؟ در این زمینه مطالبی را به طور فشرده به عرض می‌رسانیم‌: واژة "جامعه مدنی‌" معادل " eivilSociety" است‌. و در قرن هیجدم میلادی در غرب رواج داشته‌; اما علی‌رغم طولانی بودن تاریخچه آن‌، کسانی که آن را به‌کار برده‌اند، معنای یکسانی را از آن اراده نکرده‌اند. این فکر، همانند فکر "دموکراسی‌، مشروطه و..." از غرب به ایران رسیده و متأسفانه در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. دانشمندان غربی در برخی از تعاریف‌، آن را جامعه‌ای می‌دانند که مردم در آن جامعه‌، جایگاه نخست را داشته باشند و سرنوشت خود را تعیین کنند، و آخرین سخن تعیین کننده نیز سخن مردم و قوانین حاکم بر آن جامعه باشد که برخاسته از میل اکثریت مردم آن جامعه است‌. حال‌، از آنجا که زیربنای قوانین در جامعه دینی در قرآن‌، احکام خداوند است‌، این جامعة مدنی‌، هیچگونه تطابقی با جامعة قرآنی ندارد. به همین جهت‌، برخی برای تحقق جامعه مدنی‌، زمزمه دین‌زدایی را سر داده‌اند و بعد از رنسانس‌، شعار جدایی‌طلبان دین از سیاست بوده است‌. به طور کلی جامعه مدنی در طول تاریخ خود در غرب‌، سه تلقی مهم داشته است‌: 1. جامعه مدنی مرادف با مدنیت که مارکس و انگلس در ایدئولوژی آلمانی به این معنی نظر دارند. 2. جامعه مدنی در مقابل وضع طبیعی جامعه و جوامع بدوی و غیرمتمدن (جامعه متمدن‌) که جان لاک‌، توماس هابز و ژان ژاک روسو از نامداران این اندیشه‌اند. 3. جامعه مدنی میدان رقابت و منازعه اقشار و طبقات برای حمایت هرچه بیشتر از منافع صنفی و گروهی خویش است که هگل وجین کوهن‌، و از متأخران‌، آلتوسر به آن معتقدند. این واژه طبق این معانی جایگاهی در فرهنگ قرآنی ما ندارد. عده‌ای معتقدند که اگر ما به دنبال جامعه‌ای هستیم که ملهم از مدینة النبی و ارزشهای حاکم بر آن است و مقصود هم همان فرهنگ قرآنی و ارزشهای اسلامی است‌، آیا معقولتر و مناسبتر این نیست که از "جامعه اسلامی‌" سخن بگوییم و از کاربرد چنین واژه‌های پیچیده بپرهیزیم چرا که ما در فرهنگ قرآنی خود واژه‌هایی شفافتر، مثل‌: جامعه دینی‌، اسلام‌، حکومت دینی و... سراغ داریم‌; لکن عده‌ای از نویسندگان اسلامی آن را به گونه‌ای که شامل جامعه دینی نیز بشود تعریف کرده‌اند: 1. جامعه مدنی عبارت است از مجموعه‌ای از افراد انسانی که با نظامها ـ سنن‌، آداب و قوانین مشترک به یکدیگر پیوند خورده‌، زندگی مشترک و دستجمعی دارند. نیازها، برخورداری‌ها، فرهنگها و خلق و خوهای آنان یکسان است و در یک مدینه و شهر با آرامی زندگی می‌کنند. بدین سان می‌توان مدینة النبی و تمدن نوینی که پیامبر6 ایجاد کردند را نیز به این مفهوم "جامعه مدنی‌" دانست‌. 2. جامعه مدنی تجمع عاملی است که عقلانیت پایه آن‌، عقلانیتی جامع است‌; یعنی هدف کلان‌ِ مطرح شده در آن‌، "نیل به سعادت‌" (توسعه انسانی‌) برای همه اعضاست‌. اگر گروهی از مردم با اختیار خود جمع شوند و تجمع عاملی را تشکیل دهند و سازماندهی خاصی را برقرار سازند تا از این راه تک تک اعضا به سعادت رسند (با بهترین زمینه رشد انسانی خود را بیابند)، در آن صورت یک جامعه مدنی پیدا شده که مطابق تعریف مقسم اصلی عقلانیت پایه آن است که می‌توانیم از جامعه مدنی لیبرال‌، جامعه مدنی مارکسیستی و جامعه مدنی اسلامی نیز سخن بگوییم‌; چرا که اینها سه نوع عقلانیت هستند.(ر.ک‌: مجله اندیشه حوزه سال چهارم شماره دوم ویژه جامعه مدنی پاییز 77 مقالات آیت‌الله محمدهادی معرفت ـ دکتر صادق لاریجانی و علی‌اکبر نوایی و فرهنگ علوم سیاسی دفتر مطالعات و مدارک علمی ایران فارسی انگلیسی و انگلیسی فارسی شماره 368 ص 51.)

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.