قرآن مجید بهترین شیوة تبلیغ اسلامی را در چه میداند; به عبارت دیگر برای تبلیغ دین باید از چه شیوهای بهره جست؟
خداوند در قرآن مجید به پیامبر گرامی اسلاممیفرماید: "ادْعُ إِلَیَ سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جَـَدِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَن;(نحل،125) با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به ]شیوهای[ که نیکوتر است مجادله نمای." این آیه شریف، سه راه دعوت را به پیامبر6 معرفی میکند. 1. حکمت; 2. موعظه حسنه; 3. جدال احسن. حکمت یعنی علم و عقل، دانش منطق و استدلال. نخستین گام در دعوت به سوی حق، استفاده از منطق صحیح و استدلال است. فکر و اندیشه مردم را به حرکت درآوردن و مورد خطاب قرار دادن، آغاز دعوت است.(تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، ج 11، ص 455، دارالکتب الاسلامیة.) دوّمین گام، موعظه و بهرهگیری از عاطفه انسانهاست. اندرز، بیشتر جنبة عاطفی دارد. درحقیقت، حکمت از بُعد عقلی وجود انسان استفاده میکند و موعظه حسن از بُعدی عاطفی او.(همان، ص 456.) البته آیه شریف، موعظه را به حَسن بودن مقید نموده است، یعنی موعظه غیرحسن، راه خوبی برای دعوت به اسلام نیست.(تفسیر المیزان، علامه طباطبایی;، ج 12، ص 372، جامعه مدرسین.) اندرز نیکو اشاره به این است که موعظه، در صورتی اثر میکند که از هر گونه خشونت، برتریجویی، تحقیر، تحریک حس لجاجت و... خالی باشد.(تفسیر نمونه، ج 11، ص 455.) سومین گام، جدال و مناظره است. این گام، مخصوص کسانی است که ذهن آنها در گذشته از مسایل نادرستی انباشته شده و باید از راه مناظره، آنها را برای پذیرش حق، آماده نمود، جدال هم باید احسن باشد، یعنی به دور از هر گونه توهین، تحقیر و خلافگویی و... و تمام جنبههای انسانی آن حفظ شود.(همان، ص 456.) این که چه راهی بهتر است، باید گفت: این مسئله به مخاطب ارتباط دارد که در چه وضعیتی به سر میبرد; برخی از مفسّران گفتهاند: این سه راه که در آیه مطرح شده، بر حسب مراتب فهم مردم در قبول حق، بیان شده است; برخی از خواصند و استعداد عقلانی دارند و حقایق عقلی برایشان حل شدنی است; اینها را با حکمت باید دعوت نمود; برخی از مردم عوامند و با محسوسها سر و کار دارند و فهمشان از درک حقایق عقلی کوتاه است; اینان را با موعظه حسن باید دعوت نمود; و برخی اهل لجاج و عنادند که باید با مناظره و جدال دعوت شوند. اما آنچه صحیح است این است که این راهها، به افراد خاصّی اختصاص ندارند و چه بسا عوام از مجادله، پند گیرند و خواص نیز، با موعظه بیدار شوند، و حتی در یک مورد نیز، ممکن است انسان از هر سه راه بهره گیرد.(تفسیر المیزان، علامه طباطبایی;، ج 12، ص 373، جامعه مدرسین.) در سیرة پیامبر6 نیز بهرهگیری از این راه را مشاهده میکنیم، آنچه قابل توجه میباشد این است که عقل، احساس و... مخاطبند، امّا وسایل و شیوههای تبلیغ، به مقتضای عصر و زمان تفاوت میکند; شاید روزی شعر و موعظه، بهترین وسیله اثرگذاری در احساس بوده، امّا امروز فیلم و نمایش و... بهتر بتواند اثر کند ما میتوانیم در تبلیغ دین مبین اسلام، از وسایل عصری نیز بهره ببریم. نکتة دیگری که در بیان ائمه معصوم بدان سفارش شده نقش مهمّی در تبلیغ دینی دارد، تبلیغ باعمل است، یعنی مباحث دینی، ویژگی خاصّ خود را دارد و مبلّغ نمیتواند عامل به سخنان خود نباشد، امام صادقدر اینباره فرمودهاند: "کونوا دعاة الناس باعمالکم و لا تکونوا دعاة بالسنتکم; مردم را با اعمال خود دعوت کنید و صرفاً با زبان خویش فرا نخوانید."(بحارالانوار، ج 5، ص 198، الوفأ بیروت.) مبلّغ دین، خود باید به گفتههای خویش عمل کند و "عالم بی عمل"، در عرصه تبلیغ دینی، چون زنبور بی عسل است.
اضافه کردن دیدگاه جدید