قرآن در مورد فطرت وجودی انسان چه میفرماید؟ پرسشگر گرامی! با تشکر از شما و سؤال خوبتان. فطرت از ریشة "فطر" است و "الفَطر"; یعنی شکافتن،
"ایمان، همان قرار گرفتن عقیده در قلب است و اصلاً از مادة "امن" گرفته شده; بنابراین معنی آن، امنیت دادن است و شاید مناسبتش این باشد که مؤمن در واقع، موضوعات اعتقادی خود را از شکّ و تردید که آفت اعتقاد است، امنیت بخشیده است."(المیزان، علامه طباطبائی;، ج 1، ص 55، ترجمة موسوی همدانی.) امّا "برای رسیدن به ایمان، علم به تنهایی کافی نیست; گاهی انسان به چیزی عالم است، ولی به آن مؤمن نیست. اعتقاد علمی باید با جان و قلب انسانِ معتقد و عالم عجین شود و در اوصاف نفسانی و اعمال بدنی او جلوه کند، تا اطلاق ایمان بر آن درست باشد، و بر این اساس، اطلاق مؤمن بر کسی که عقیدة حقّ را تنها بر زبان میراند، درست نیست."(تسنیم، عبدالله جوادی آملی، ج 2، ص 156، مرکز نشر اسرأ، چاپ اول، پاییز 78.) از همین رو است که خداوند متعال، به بادیه نشینان میفرماید: "قَالَتِ الاْ ?َعْرَابُ ءَامَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُواْ وَ لَـَکِن قُولُوَّاْ أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الاْ ?ًِیمَـَنُ فِی قُلُوبِکُم;(حجرات،14) بادیه نشینان گفتند: ایمان آوردهایم، بگو: هنوز ایمان ]حقیقی[ نیاوردهاید، ولی ]بهتر است[ بگویید: اسلام آوردهایم، چرا که هنوز ایمان به ]ژرفای[ دلهایتان راه نیافته است." "قرآن کریم، راه نجات را در ایمان، آن هم ایمانی که در پرتو آن اکتساب خیری شود و اعمال نیک انجام گیرد، معرّفی میکند; البته درست است که افراد با ایمان ممکن است لغزشهایی داشته باشند و مرتکب گناهانی شوند و از گناهان خود نیز پشیمان گردند، و به اصلاح خویش پردازند، ولی کسی که هیچ گونه عمل نیکی در تمام عمرش انجام نداده و فرصت کافی داشته است، بلکه برعکس هر گونه گناه و زشتکاری از او سر زده، بسیار بعید به نظر میرسد که اهل نجات باشد و ایمان او به تنهایی مفید واقع شود; بنابراین، ایمان باید حدّاقل با قسمتی از اعمال نیک همراه باشد، تا معلوم شود ایمانی وجود دارد."(تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، ج 6، ص 47، دارالکتب الاسلامیة.) از این رو در بسیاری از آیات قرآن کریم، ایمان و عمل صالح در کنار هم واقع شدهاند، به گونهای که نشان میدهد این دو، جداییناپذیرند و راستی هم چنین است، زیرا اگر ایمان در اعماق جان نفوذ کند، حتماً شعاع آن در اعمال انسان خواهد تابید و عمل او را عمل صالح میکند و اصولاً ایمان، چون ریشه است و عمل صالح، میوه آن است. نسبت مردم به ایمان و عمل صالح، پنج صورت است: 1. گروهی از مردم دارای ایمان و عمل صالح هستند که آنان اهل سعادتند; (رعد،29) 2. گروهی نه ایمان دارند و نه عمل صالح انجام میدهند که آنان اهل عذابند; (مائده،72) 3. گروهی ایمان دارند و عمل صالح ندارند، که این گروه بر دو قسمند; بعضی پس از آن که ایمان آوردهاند، فرصت عمل صالح را پیدا نکردهاند; یعنی بلافاصله از دنیا رفتهاند; این گروه، اهل نجاتند و برخی ایمان آوردهاند، امّا عمداً عمل صالح انجام ندادهاند; این گروه فاسقانند و در قیامت گرفتارند. 4. گروهی ایمان نیاوردهاند، لکن عمل صالح دارند که مانند گروه دوم، اهل عذابند; (ابراهیم،18). 5. گروهی ایمان آوردهاند و بعضی از اعمال آنها صالح و بعضی غیرصالحند که اینها به دلیل ایمانشان، اهل نجاتند و به خاطر اعمال غیرصالح، مجازات میشوند. (توبه،102) منابع: ـ تفسیر المیزان و نمونه، ذیل سورة مؤمنون، آیات اول. ـ دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، بهأ الدین خرمشاهی، انتشارات دوستان، ناهید، ذیل ایمان. ـ هزار و یک نکته از قرآن کریم، اکبر دهقان، ص 359، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، 1379.
اضافه کردن دیدگاه جدید