قرآن آثار "خود گرامی داشتن" را چه میداند؟
براساس معارف قرآن کریم، کرامت نفس بدنبال خود، مناعت طبع و لطافت روح دارد که از آن تعبیر به "عزت نفس" شده است. اگر انسان به این مقام رسید، هم فرشتگان در برابر او خاضعند و هم شیاطین در مقابل او قدرت نفوذ ندارند، و این مطلب را میتوان از آیة 62، سورة اسرأ استفاده کرد; آنجا که میفرماید: "...هذا الذی کرّمت علیّ..." یعنی این موجودی را که بر من گرامی داشتی و امر کردی، که او را سجده کنم، من در برابر این امر تمرّد کردم و مشمول قهر تو شدم، از آیه چنین بر میآید، که آن مکرَم است تنها شخص آدمنیست بلکه مقام انسانیت است که مکرّم است و این مقام انسانیت است، که مسجود فرشتگان است، و هر کسی به این مقام رسید گرامی است. براساس معارف قرآن، انسان در بین راه مکث نمیکند، چیزی او را متوقف نمیکند، دائماً در سیر است و اگر چنانچه مکرَم نبود، مثل خود شیطان اهانت میشود، تنها راه کرامت او هم، راه اطاعت است و اگر کسی از اطاعت طرفی نسبت، مورد تکریم خدا نیست، و اگر کسی مورد تکریم خدا نبود اهانت میشود چرا که چنین کس از مقام انسانیت سقوط کرده و حیوان شده، و خدا برای حیوان، کرامتی قائل نیست، لذا کرامت نفس، انسان را نزد خدا عزیز میکند و از طرفی در مقابل شیاطین نفوذناپذیر میگردد چرا که: "وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِی وَ لِلْمُؤْمِنِین; عزت از آن خدا و از آنِ پیامبر او و از آنِ مؤمنان است." پس اگر انسان کرامت خویش را در پرتو سیر الهی فراهم نکرد هیچ عاملی برای او کرامت به بار نمیآورد، لذا گرفتار اهانت ابدی خواهد شد، و این که فرمود "بهشت جای مکرمین است" بدان معناست که عصارة انسانیت در بهشت ظهور میکند. وقتی خدای سبحان از بهشتیان یاد میکند میفرماید: "أُوْلَغکَ فِی جَنَّـَتٍ مُّکْرَمُون"(معارج،35) معنی آن این نیست، که ما آنان را از آن جا گرامی میداریم، بلکه گرامی بودن اینان و اثر کرامت اینان در بهشت ظهور میکند. خدای سبحان وقتی اوصاف کرام، را در قرآن بیان میکند، میفرماید: اینها اگر کسی را هم اطعام میکنند، میگویند: "إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّه;(انسان،9)، اگر انسانی "لوجه الله" کار کرد مظهر این وصف خواهد بود، که اولاً زوال ناپذیر شده و دائمی و ابدی میگردد، چرا که "کل شیءٍ هالک الاّ وجهه" و ثانیاً منشأ و مظهر برکت میشود، لذا خداوند دربارة نمونههایی از این افراد (مثل عیسای مسیحغ) میفرماید: "وَ جَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنت"(مریم،31)، یعنی خداوند مرا منشأ برکت قرار داد هر جا که باشم، یعنی این گونه نفوس کامله، وقتی وارد برزخ هم میشوند، برای اهل برزخ برکتند، وقتی وارد بهشت میشوند، برای اهل بهشت نیز، منشأ کرامت و برکت هستند، چون کار این گونه از انسانها، خالصاً "لوجه الله" است. اگر ما انسانی کریم شویم، قهراً عبادات ما، رنگ کرامت میگیرد، و کریمانه عبادت میکنیم، نه سوداگرانه و آزمندانه، آن که خوفاً من النار یا شوقاً الی الجنه، عبادت میکند، کریم نیست کریم غرضش اکرام است نه اطعام "إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لاَ نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَآءً وَ لاَ شُکُورًا"(انسان،8،9). نمیخواهد دیگری را فقط سیر کند، میخواهد به دیگری کرامت برسد، چه بسا کسی فقط در محدودة فکر خود شخص گرسنهای را سیر میکند، و کاری به حیثیت او ندارد، امّا انسان کریم هم گرسنگی او را برطرف میکند و هم کرامت او را حفظ میکند. و امّا کرامت نفس از دیدگاه روایاتحضرت علیمیفرمایند: "کریم آبرویش را با مال حفظ میکند، لئیم مالش را با آبرو حفظ میکند"(غررالحکم، ج 1، حدیث 1323، ص 349، چاپ دانشگاه.) این مطلب معیاری است که اگر خواستیم بفهمیم کریم هستیم یا لئیم، بتوانیم خود را با آن، ارزیابی کنیم، فرمود اگر آبرویت را با مال حفظ میکنی این کرامت است، اما اگر مال را با آبرویت حفظ میکنی، این لئامت است. در حدیث دیگری فرمود: "انسان کریم از چیزیی که لئیم به آن فخر میکند منزجر است"(همان، ج 2، ص 44، ح 177.) و در جای دیگر فرمود: "اگر کسی خود را کریم نکند سرانجام فرومایه خواهد شد." و در جملة دیگری چنین فرمود: "مَن کَرُمُت نفسُه صغُرت الدنیا فی عینه; هر کس نفس خویش را گرامی بدارد، دنیا در برابر او پست و حقیر خواهد بود."(بحار، ج 75، ص 452.) یعنی انسان کریم هرگز غصة دنیا را نمیخورد و از حوادث ناگوار آن رنج نمیبرد و از این که متاع دنیا، در دست او نیست ناراحت نمیشود و قهراً از حسادت و بسیاری از بیماریهای اخلاقی و اجتماعی نجات مییابد، اما دیگران از فراق دنیا غمگین شده و همیشه در زحمتند. و باز نمونهای دیگر از فرمایشات حضرت علیکه میفرماید: من کرّمت علیه نفسهُ هانت علیه شهواتُه.(نهجالبلاغه، حکمت 449.) آن که برای نفس خود، احساس کرامت و شرافت داشته باشد، شهوات در نظرش خوار است و از طرفی امام هادیمیفرمایند: "من هانت علیه نفسه فلا تأمن شره"(تحف العقول (با ترجمه)، ص 512، ح 14.)، یعنی بترس از آدمی که خودش برای خودش قیمت ندارد، آدمی که احساس شرافت و کرامت در خود نمیکند، از شر او ایمن مباش و از او بترس.(ر.ک: کرامت در قرآن، آیت الله جوادی آملی، ص 96، مرکز نشر فرهنگی رجأ / برای مطالعة بیشتر میتوانید به کتاب تعلیم و تربیت شهید مطهری، ص 200 و بحث کرامت نفس در قرآن، ص 210، مراجعه کنید.)
اضافه کردن دیدگاه جدید