شواهد قرآنی نشان دهندة آن است که نخستین بشر; یعنی حضرت آدم و حوا8 به قدرت بیپایان الهی آفریده شده است; حال این پرسش مطرح میشود که نظریة تک
ابتدا باید دانست که فرضیه "تکامل انواع" یا "ترانسفورمیسم" اثبات شده نیست و بسیاری از دانشمندان از آن روی گردانده و طرفدار فرضیه "ثبوت انواع" یا "فیکسیم" شدهاند.(برای آگاهی بیشتر ر. ک: تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 11، ص 81 ـ 82.) فرضیة تکامل انواع آغاز پیدایش موجودات را یک تک سلولی میداند که با یک جهش به وجود آمده و تکثیر شده است. این نظریه بر فرض ثبوت نیز با خداشناسی در تعارض نیست; زیرا نوعی علیت اعدادی را بین موجودات زنده اثبات میکند و متعرض رابطة آنها با خدای هستی بخش نیست و این رابطه را نفی نمیکند و شاهد این سخن این است که بسیاری از طرفداران این فرضیه، به خدای آفریدگار برای جهان و انسان معتقد بوده و هستند. جالب این که چالز داروین که این نظریه را در سال 1958 در قالب یک نظریه کلی مطرح کرد، خود معتقد به پروردگار و خداپرست بود و به گفته یکی از نویسندگان "او با وجود قبول علل طبیعی برای ظهور انواع مختلف جانداران، همواره به خدای یگانه مؤمن باقی میماند و تدریجاً که سنّ او افزایش حاصل میکند، احساس درونی مخصوصی به درک قدرتی ما فوق بشر در او تشدید میگردد، به حدی که معمای آفرینش را برای انسان لاینحل مییابد."(همان، ص 86، به نقل از داروینیسم، نوشته محمود بهزاد، ص 75 و 76.) این تئوری در زمان داروین و پس از او مورد مناقشه و نقد جدی قرار گرفت و کسانی مانند "ادوارد مک کرادی" E.mccradg)) و "ری ون" Raven)) آن را به طور کلی مردود دانستند و برخی مانند "آلفرد راسل والاس" ALfreed) Wallace RasseL) این نظریه را در خصوص انسان نادرست دانستند.( شایان ذکر است که برخی نقدهای وارد شده بر نظریة داروین از چنان جایگاهی برخوردار است که هنوز هم با گذشت زمان پاسخ قانع کنندهای نیاففته است; برای مثال، والتروالاس که مستقل از داروین اصل انتخاب طبیعی را نظام بخشیده، بر این باور است که فاصلة موجود میان عقل انسان و میمون بیش از آن است که داروین ادعا کرده است و قبایل بدوی نمیتوانند این فاصله را پر کنند; زیرا قوای دماغی آنها به میزان پیشرفت قوای دماغی اقوام متمدن است و بنابراین، انتخاب طبیعی نمیتواند قوای دماغی عالیتر انسان را توجیه کند. وی معتقد است توانشهای عقلی اقوام بدوی بسی بیش از نیازهای سادة زندگی بومی ـ بدوی آنهاست و برای رفع این نیازها مغز کوچکترین نیز کافی بوده است. انتخاب طبیعی باید مغزی اندکی فراتر از میمون به انسان بدهد، در صورتی که مغز چنین انسان هایی اندکی کوچکتر از مغز یک فیلسوف است! "انسانشناسی، محمود رجبی، ص 46، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، جلد پنجم، سال 1379 به نقل از علم و دین، ایان باربود، ترجمه بهأالدین خرمشاهی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران 1362.)
اضافه کردن دیدگاه جدید