روح انسان‌، در کدام مرتبه از علم و یقین و ایمان به خدا می‌تواند، بدون هیچ درد و رنجی‌، جسم را ترک گوید؟

اگر مقصود شما از خارج شدن روح از بدن بدون درد و رنج‌، هنگام مرگ و جان دادن است‌، باید بگوییم در این باره روایاتی از امامان معصوم‌: به دست ما رسیده که این حالت را مخصوص مؤمنان دانسته است عده‌ای از امام صادق‌پرسیدند: مرگ را برای ما توصیف کنید، حضرت فرمود: مرگ برای مؤمن‌، مانند بوییدن خوشبوترین رایحه‌ها است که به سبب بوی خوش آن‌، جان تازه‌ای می‌گیرد و دردها و سختی‌هایش پایان می‌پذیرد،(بحار الانوار، علامه مجلسی‌;، ج 6، ص 152، نشر الوفأ، بیروت‌.) اما باید دانست که این مقام‌، مقام آن کس نیست که فقط نام مؤمن را بر خود گذاشته است زیرا اسلام و ایمان‌، درجات و مراتبی دارند که مقام راحتی و خوشی در هنگام مرگ‌، مخصوص مراتب بالای آن‌ها می‌باشد. اینک برای آشنایی شما با مراحل اسلام و ایمان‌، این مطلب را به طور خلاصه از کتاب شریف "تفسیر المیزان‌" نقل می‌کنیم‌: 1. مرتبة نخست اسلام و ایمان‌: در این مرحله‌، انسان تنها "شهادتین‌" را بر زبان جاری می‌کند، هر چند در قلب او وارد نشده است‌: "قالَت‌ِ الاَعراب‌ُ ءامَنّا قُل لَم تُؤمِنوا ولـَکِن قولوا اَسلَمنا ولَمّا یَدخُل‌ِ الایمـَن‌ُ فی قُلوبِکُم‌; (حجرات‌، 14) عرب‌های بادیه‌نشین گفتند: ایمان آورده‌ایم بگو: شما ایمان نیاورده‌اید، ولی بگویید اسلام آورده‌ایم‌، امّا هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است‌." در همین مرحله‌، اگر انسان به بیش‌تر احکام خدا عمل کند، می‌توان گفت‌، مرحلة اول ایمان را هم دارد. 2. هنگامی که مسلمانی در قلب خود نیز ـ افزون بر زبان ـ تسلیم اعتقادات الهی شد، وارد مرحلة دوم از "اسلام‌" شده است که باعث می‌شود انسان عمل صالح داشته باشد، هرچند گاهی هم تخلّفاتی از او سر می‌زند: "اَلَّذین‌َ ءامَنوا بِ ?‹ایـَتِنا وکانوا مُسلِمین‌; (زخرف‌، 69) همان کسانی که به آیات ما "ایمان‌" آوردند و "تسلیم‌" بودند." در این مرحله اگر افزون بر آن که از نظر قلبی تسلیم اعتقادات الهی شده است‌، به تمام حقایق دینی به طور تفصیلی هم اعتقاد پیدا کند، وارد مرحلة دوم "ایمان‌" هم شده است‌. 3. دراین مرحله‌، شخص مسلمان‌، چنان با خدا اُنس می‌گیرد که به هوس‌های دنیوی پیدا نمی‌کند، این مرحله‌ای است که شخص‌، خدا را چنان عبادت می‌کند که گویا او را می‌بیند: "فَلا ورَبِّکَ لا یُؤمِنون‌َ حَتّی‌َ یُحَکِّموکَ فیما شَجَرَ بَینَهُم ثُم‌َّ لا یَجِدوا فی اَنفُسِهِم حَرَجـًا مِمّا قَضَیت‌َ ویُسَلِّموا تَسلیمـا; (نسأ، 65) به پروردگارت سوگند که آن‌ها مؤمن نخواهند بود، مگر این که در اختلافات خود، تو را به داوری طلبند و سپس از داوری تو در دل خود، احساس ناراحتی نکنند و به طور کامل‌، تسلیم باشند." در این آیة شریف‌، مسلمان به کسی گفته شده است که پیرو محض خدا باشد، در این مرحله‌، اگر فرد مسلمان‌، دارای زهد، ورع‌، توکل و جلب رضای الهی باشد، وارد مرحلة سوم ایمان هم شده است‌: "قَد اَفلَح‌َ المُؤمِنون‌... والَّذین‌َ هُم عَن‌ِ اللَّغوِ مُعرِضون‌; (مؤمنون‌، 1 ـ 3) به تحقیق مؤمنان رستگار شدند... و آن‌ها که از لغو و بیهودگی روگردان هستند." 4. در این رتبه‌، فرد مسلمان تنها خدا را مالک همه چیز می‌بیند; البته این مرحله را خداوند، خودش موهبت می‌فرماید: "رَبَّنا واجعَلنا مُسلِمَین‌ِ لَکَ; (بقره‌، 128) پروردگارا! ما ]حضرت ابراهیم و پسرش اسماعیل‌[ را تسلیم فرمان خود گردان‌." اگر انسان مسلمان در این مرحله‌، ولایت خدا و نفوذ او را در همة احوال و کارهای خود درک کند، به مرحلة چهارم ایمان نیز رسیده است‌: "اَلَّذین‌َ ءامَنوا وکانوا یَتَّقون‌; (یونس‌، 93) همان‌ها که ایمان آوردند و پرهیز می‌کردند."(تفسیر المیزان‌، علامه طباطبایی‌;، ج 1، ص 301 ـ 303، نشر جامعة مدرسین حوزة علمیه قم‌.) در مورد لحظه مردن‌، باید گفت‌: لحظه‌ای بسیار حساس و خطرناک است‌، حتّی نیکان نیز از آن دلهره و وحشت دارند; البته این امر با علاقمند بودن به لقأ پروردگار، منافاتی ندارد، همچون غواصی که به یافتن مروارید علاقمند است‌، ضمن این که از غرق شدن در دریا نیز دلهره و وحشت دارد. قرآن می‌فرماید: "وَ جَآءَت‌ْ سَکْرَة‌ُ الْمَوْت‌ِ بِالْحَق‌ِّ ذَ َلِکَ مَا کُنت‌َ مِنْه‌ُ تَحِیدُ;(ق‌،19) و سرانجام سکرات مرگ به حق‌، فرا می‌رسد، این همان چیزی است که از آن می‌گریختی‌". به هر حال لحظات مرگ‌ِ خوبان با بدان متفاوت است‌، مرگ نیکان همراه با سلام و بشارت و امنیت است‌،(نحل‌،32) و خداوند بر ایشان اجر کریم آماده کرده است‌.(احزاب‌،43) به بندگان صالح و صاحبان نفس مطمئنه بازگشتی همراه با خشنودی و رضایت را اعلام می‌کند.(فجر،8ـ27) مرگ بدکاران و گنه‌کاران همراه با شدت بوده (انعام‌،93) و آن‌ها که با انواع دلهره‌ها و جدایی‌ها وحشت‌زده هستند با کنک و عذاب شدید و بی‌احترامی از سوی فرشتگان مواجه شده و با همین حال جان می‌دهند(نسأ،97)(ر.ک‌: تفسیر نمونه‌، آیت الله مکارم و دیگران‌، ج 22، ص 188 ـ 195، دارالکتب الاسلامیة‌; ج 4، ص 82; ج 11، ص 197 و 210; ج 5، ص 347 / معاد، محسن قرائتی‌، ص 109ـ118، انتشارات در راه حق‌.) و امّا اگر مقصود شما از "جدایی بی درد و رنج روح از بدن‌" جدایی به هنگام مرگ نباشد، بلکه انسان در همین حالت حیات‌، به جایی برسد که روح او بدون رنج از بدنش جدا شود، باید گفت‌: این گونه جدایی روح از بدن "مرگ ارادی‌" نامیده می‌شود که مقصود از این گونه مرگ‌، آن است که انسان بر شهوات خود فائق و غالب شود و هر لحظه که اراده کند بتواند همانند مردگان همة علایق خود را از دنیا قطع کند.(شرح نهج البلاغه‌، علامه محمدتقی جعفری‌، ج 23، ص 243، دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی‌.) روایتی از امامان معصوم‌: به این گونه مرگ اشاره دارد: "موتوا قبل ان تموتوا; یعنی خود را بمیرانید قبل از آن که بمیرید."(بحار الانوار، علامه مجلسی‌;، ج 69، ص 59، نشر الوفأ، بیروت‌.) مقصود از "مرگ پیش از مرگ‌" همان قطع وابستگی‌ها و علائق دنیوی است‌; در این گونه مردن‌، انسان باید علاقه‌های دنیوی را با ارادة خود و پیش از آن که وابستگی‌ها و دل‌بستگی‌ها به خواهش‌های نفسانی زودگذر دنیا، چشمه‌های جوشان روح او را بخشکاند، انجام دهد; چنین مقامی برای انسان حاصل نمی‌شود، مگر این که به مراتب بالایی از ایمان و اسلام ـ که شرح آن گذشت ـ دست یابد.

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.