در مورد داستان حضرت آدم و حوا8 چند پرسش مطرح است: الف ـ هنگامی که شیطان بر آنان وارد شد، چنانچه میدانستند که او شیطان است، پس به عمد خطا ک
از آن جا که پرسش از چندبخش مطرح شده و تفکیک پاسخ برای هر بخشی چندان مناسب نیست، پاسخ را در ضمن امور ذیل، بیان میکنیم، امید آن که مناسب باشد: 1. در این که ابلیس چه جور خود را به حضرت آدم و حوا در باغی که در آن ساکن بودند، رسانید و برای این کار از چه وسیلهای استفاده کرد؟ حضرت علامه طباطبایی; بر آنند که در روایات معتبر و صحیح، چیزی در اینباره نیامده است. اگرچه در برخی روایات آمده است که ابلیس با کمک مار و طاووس حضرت آدم و حوا را فریب داد، اَمّا این روایات برگرفته از تورات هستند و جعلی میباشند. لذا بیشتر مفسران به این روایات اعتنایی نکردند.(المیزان، علامه طباطبایی;، ج 1، ص 140، جامعه مدرسین.) 2. از آیاتی از قرآن، مانند: "فَقُلْنَا یَـََّ ?‹َادَمُ إِنَّ هَـَذَا عَدُوُّ لَّکَ وَ لِزَوْجِکَ فَلاَ یُخْرِجَنَّکُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَیََّ ;(طه،117) برداشت میشود که حضرت آدم و حوا شیطان را کامل میشناختند و خداوند او را به آنان معرفی کرده و آنان او را دیدهاند نه مثل ما که با وصف و صفات شیطان را میشناسیم. دیگر این که از آیه "یَـََّ ?‹َادَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَیَ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْکٍ لآ یَبْلَیَ ;(طه،120) گفت: ای آدم، آیا تو را به درخت جاودانگی و ملکی که زایل نمیشود، راه نمایم؟". استفاده میشود که شیطان در برابر حضرت آدم و حوا ایستاده و با آنان صحبت میکرده است. علامه طباطبایی میفرمایند: چنانچه حضرت آدم و حوا شیطان را نمیدیدند و تنها از راه وسوسههای درونی خطا را مرتکب میشدند، میتوانستند به خداوند اعتراض کنند که ما ابلیس را ندیدیم و خیال کردیم این وسوسهها از افکار خودمان بوده و هیچ احتمال ندادیم که از ناحیه او باشد و ما هیچ قصد مخالفت با سفارش را نداشتیم.(همان، ص 131، جامعه مدرسین.) حاصل آن که حضرت آدم و حوا به عمد و برای ماندن دائمی در آن باغ از درخت ممنوعه تناول کردند. و شیطان در این راه برای این که پنجههای وسوسه خود را بیشتر و محکمتر در جان آدم و حوا فرو برد سوگندهای شدیدی یاد کرد. در واقع آنچه باعث فریب آدم و حوا شد از یک سو حرص ابدی ماندن در بهشت و از سوی دیگر جهل به این که دشمن برای دشمن خود از قسم هم استفاده میکند. منتها نکتهای که نباید فراموش کرد این است که این خطا ترک اولایی بیش نبود و به هیچ وجه به آن گناه مصطلح را نمیتوان اطلاق کرد. توضیح بیشتر در اینباره خواهد آمد. 3. دستورها به طور کلی اعم از امر و نهی دو گونهاند: 1. الزامی و ارشادی، آن دسته از دستورهایی که سرپیچی از آنها موجب عقوبت اخروی است، الزامی و مولوی مینامند ولی دسته دیگر تنها جهت راهنمایی و مبتلا نشدن به رنجها و ضررها صادر میشود، مانند سرپیچی از دستورهای پزشک معالج خویش که ارشادی نام دارد. نهی خداوند از نزدیک شدن حضرت آدمغ به درخت ممنوعه، نهی تنزیهی و ارشادی بوده است; در سوره بقره و اعراف میفرماید: "...وَ لاَ تَقْرَبَا هَـَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّـَـلِمِینَ; (بقره، 35) ...و نزدیک این درخت نشوید که از ستمگران خواهید شد." و در سوره طه میفرماید: "فَقُلْنَا یَـََّ ?‹َادَمُ إِنَّ هَـَذَا عَدُوُّ لَّکَ وَ لِزَوْجِکَ فَلاَ یُخْرِجَنَّکُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَیََّ; (طه، 117) پس به آدم گفتیم: (ابلیس) دشمن تو و همسر توست! مبادا شما را از بهشت بیرون کند، که به زحمت و رنج خواهی افتاد." "شقأ، یعنی به رنج افتادن"; از تعبیر "ظلم" و "تشقی" به دست میآید که این ظلم، ظلم به خود است; یعنی اگر نزدیک شوی در رنج و گرفتاری حیات دنیوی از قبیل: گرسنگی و تشنگی و عریان شدن و... واقع خواهی شد. بنابراین، مخالفت نهی الهی و ظلم پس از آن، به معنای معصیت و گناه اصطلاحی و ظلم به خدای سبحان نیست; بلکه به این معناست که در مقام نصیحت میفرماید: "اگر نزدیک نشوی، خیر و صلاح تو در این است" و این همان، نهی تنزیهی و ارشادی است که با عصمت منافات ندارد و به تعبیر دیگر "ترک اولی" است که به دلیل کمال خواهی ممکن است از یک پیامبر سر بزند; مانند حضرت آدمغ که برای کسب بقا و رسیدن به مقامات عالیتر وسوسه شد و مرتکب ترک اولی گردید.(ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه 120 طه / تفسیر نمونه، ج 6، ص 116 ـ 120.) در نتیجه، حضرت آدمغ گناهی مرتکب نشد تا با عصمت او تنافی داشته باشد; چون تخلف از امر و نهی تکلیفی، گناه به حساب میآید و پس از توبه، تمام آثار آن محو میگردد; نه امر و نهی ارشادی که اگر توبه کند از خطای او چشمپوشی میکنند; امّا در عین حال، اثر وضعی خود را دارد. ماندن حضرت آدمغ در روی زمین نیز بعد از توبه، به خاطر اثر وضعیِ ترک اولی بود; مانند شخصی که خودش را در آب بیاندازد; اگر چه پس از آن پشیمان گردد، لباسش خیس خواهد شد; چه بخواهد چه نخواهد.
اضافه کردن دیدگاه جدید