در قرآن کریم، علت عذاب اقوام گذشته، نافرمانی آنها بیان شده است; همان گونه که میدانیم بیشتر نافرمانی آنها از روی جهالت بوده است،
به چند مطلب دربارة پرسش بالا اشاره میکنیم: 1. در فرهنگ قرآن کریم، عذاب الهی، پس از اتمام حجت است; از این رو، نمیتوان پذیرفت که بیش ترِ نافرمانیها به دلیل جهالت اقوام گذشته بوده است; با بررسی سرگذشت اقوام گذشته در قرآن، یک اصل کلی استفاده میشود و آن این است که پیامبران، در انجام مأموریت و رساندن پیام الهی و فهماندن معارف و احکام، ذرهای کوتاهی نکردند و زحمتهای بسیاری در این راه کشیدند، اما چون این تلاشها پس از سالهای طولانی، اثر عملی بر قومها به جز افراد کمی نداشت، از این رو پس از اتمام حجتهای آخرین، نشانههای عذاب و نزول آن آشکار میشد، قصه حضرت نوح، لوط، موسی،...: عذاب قومشان، چنین بوده است. بله، به تناسب آن زمانها با این زمان، سطح آگاهی این زمان به مراتب بیشتر است; از این رو، مردم زمانهای قدیم، به تناسب زمان و حال خودشان، آگاه بودهاند و از روی علم و عمد سرپیچی میکردند و ما سراغ نداریم جایی که فرد یا قومی با این که عذر داشته باشند ]ولو عذر آنها جهالت باشد[، عذاب شده باشند; البته اگر در حالی که بر رفع جهالت توان داشته باشند، اما از روی عمد، جهالت زدایی نکنند، از قانون کلی بالا خارج میشود. خلاصه این که عذاب و مجازات، پس از اتمام حجت، هدایت الهی و مهلت دادن میآید. 2. پس از بعثت پیامبر اکرم، عذاب فردی و موردی بوده و هست، اما به برکت وجود آن حضرت، عذاب از نوع عذاب قومهای گذشته که امت یک باره دچار عذاب شده و همه نابود میشدند، نخواهد بود. "وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِیهِمْ وَمَا کَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ ;(انفال، 33.) و خداوند بنا ندارد ایشان را با این که تو در میانشان هستی و مادام استغفار میکنند، عذاب کند."(ر.ک: ترجمه المیزان، سیدمحمد باقر موسوی همدانی، ج 10، ص 471 ـ 478، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی; / همان، ج 9، ص 104 ـ 109 / تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 12، ص 58 ـ 59، دار الکتب الاسلامیه / همان، ج 22، ص 93 ـ 94.) 3. حوادث ناگواری (مثل: زلزله، سیل و...) که در جهان طبیعت روی میدهد، چند گونه است: الف) مصایب خود ساخته: برخی بلاها به دست خود انسان ساخته میشود; به عبارت دیگر، این حوادثِ دردناک از نوع طبیعی است که پروردة دست خود انسانهاست. اگر در شهری زلزله میآید و از بخشهای مستضعفنشین، هزاران قربانی میگیرد، اگر یک بیماری فراگیرد یا قحط سالی همه گیر، تنها از افراد بینوا و از پا افتاده قربانی میگیرد، بر اثر عملکرد خود انسان، تحث تأثیر عوامل اجتماعی از جمله زورگویی ستمگران یا عمل نکردن به دستورات دینی مبنی بر بهرهگیری صحیح از طبیعت، نظم، تعهد و... است. اگر افراد محروم همچون ثروتمندان از خانههای مقاوم در برابر حوادث برخوردار بودند و خانهها را طوری نمیساختند که با مختصر حرکتی در هم فرو ریزد، این چنین نمیشد در اینگونه بلایا کافر و مؤمن یکسان تلقی میشود; بنابراین، طبق نظام علت و معلول که بر عالم حاکم است، هر کس زمینههای لازم برای رویارویی با حوادث طبیعی (مثلاً زلزله برای کسانی که روی خط زلزله زندگی میکنند) را فراهم نکند، آسیبپذیر خواهد بود. قرآن کریم میفرماید: "إِنَّ اللَّهَ لاَ یَظْـلِمُ النَّاسَ شَیْ ئ‹ًا وَ لَـَکِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ یَظْـلِمُونَ; (یونس، 44) خداوند هیچ بر مردم ستم نمیکند; ولی این مردمند که بر خویشتن ستم میکنند." ب) عاملی برای بازگشت: گاهی حوادث ناخوشایند و ناگوار در زندگی انسانها رخ میدهد تا عاملی برای بازگشت و سازندة روح آنان باشد. غرور و غفلت و خوابزدگی، مسلماً از موانع تکامل معنوی و سعادت انسان است و برای دگرگون ساختن این وضعِ نابسامان و جایگزین کردن یاد خدا به جای فراموشیها، وجود حوادث غیرمترقبه که با فراز و نشیب خویش، زندگی آرام را از انسان سلب میکند، بسیار راهگشاست. قرآن کریم میفرماید: "فَأَخَذْنَـَهُم بِالْبَأْسَآءِ وَالضَّرَّآءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ; (انعام، 42) و ما آنها را به حوادث غمانگیز و رنجها گرفتار ساختیم، شاید به درگاه خدا روی آورند." ج) کفارة گناهان: گاهی خدای متعال برای از بین بردن آثار گناهان، برخی بلاها و مصیبتها را متوجه انسانها میکند تا به لطف و کرمش بخشی از گناهان برخی گنهکاران را در دنیا بشوید تا پس از مرگ، گرفتار عذابهای دردناک نشوند. د) امتحان: برخی بلاها برای آزمایش کردن مردم رخ میدهد; چرا که یکی از سنتهای الهی است و به هیچ وجه تعطیل بردار نیست. در قرآن چنین آمده است: "وَلَنَبْلُوَنَّکُم بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الاْ ئَمْوَ َلِ وَ الاْ ئَنفُسِ وَ الثَّمَرَ َتِ وَبَشِّرِ الصَّـَبِرِینَ; (بقره، 155) و قطعاً شما را به چیزی ]از قبیل[ ترس و گرسنگی و کاهشی در اموال و جانها و محصولات میآزماییم و مژده باد شکیبایان را". 'û) برخی بلاها بر اثر گناه و خلافکاری پیش میآید و آثار وضعی عمل انسان است. این نوع بلاها نیز زاییدة اندیشه و عمل خود انسان است. قرآن کریم میفرماید: "وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَیََّ ءَامَنُواْ وَاتَّقَوْاْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَـَتٍ مِّنَ السَّمَآءِ وَالأَْ رْضِ وَلَـَکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذْنَـَهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ; (اعراف، 96) اگر مردمی که در شهرها و آبادیها زندگی میکنند، ایمان آورند و تقوا پیشه کنند، درهای برکات آسمان و زمین را به روی آنها میگشاییم ولی آنها آیات ما را تکذیب کردند ما هم آنها را به مجازات اعمالشان گرفتیم." با توجه به آنچه بیان شد میتوان دریافت که به حوادثی از قبیل سیل از زاویههای گوناگونی میتوان نگریست; ممکن است زاییدة عملکرد خود انسان باشد (مثلاً به خاطر بهرهمندی نادرست از طبیعت) امکان دارد برای امتحان یا کیفر و یا عاملی برای توجه به خدای جهانآفرین یا... باشد.
اضافه کردن دیدگاه جدید