در قرآن مجید آمده است که برخی حلالها ]طعامها[ به خاطر ظلم و ستم آنها در حق خودشان حرام شد; الف ـ این تحریمها در چه دورهای از تاریخ بنی ا
الف ـ بنی اسرائیل سالیان دراز در زنجیر اسارت و بردگی فرعون و فرعونیان بودند، به گونهای که هیچ اختیاری از خود نداشتند، و با آنها، مانند حیوانات اسیر برخورد میشد; خداوند متعال به برکت قیام موسی بن عمرانغ زنجیرهای بردگی را ازدست و پای آنها گشود و آنها را صاحب اختیار هستی و زندگی خود ساخت; پس بنی اسرائیل در دوران اسارت، دست مردم آزاری و بستن راه خدا نداشتند تا بر اثر ظلم آنان، حلالها بر آنها حرام شود، بلکه ظلم و ستم و فسق و فجور بنی اسرائیل از زمان نجات آنها از ستم فرعونیان شروع شد; آن جا که ترس بر آنان غلبه کرد و درخواست موسیغ را مبنی بر ورود به سرزمین مقدس، نادیده گرفتند: "قَالُواْ یَـَمُوسَیََّ إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَآ أَبَدًا مَّا دَامُواْ فِیهَا;(مائده،24) گفتند: ای موسی در آن ]سرزمین[ جمعیتی ستمگرند و ما هرگز وارد آن نمیشویم تا آنها خارج شوند." آنجا بود که خداوند آنان را فاسق خطاب کرد و به جهت همین سرپیچی و ظلم و ستمهای دیگر آنان بود که چهل سال، سرگردان شدند. "خداوند ]به موسی[ فرمود: این سرزمین تا چهل سال بر آنها ممنوع است ]و به آن نخواهند رسید[ پیوسته در زمین، سرگردان خواهند بود و درباره ]سرنوشت[ این جمعیّت گناهکار غمگین مباش."(مائده،26) و از آن جا که احکام و مسایل شرعیِ بنی اسرائیل، در قالب الواح به موسیغ در وعدهگاه صورت گرفت و این تحریمها نیز در آن الواح نوشته شده بود و این وعده پیش از جریان گوسالهپرستی بوده است (اعراف، 142ـ149)، نتیجه میگیریم که این تحریمها پیش از جریان گوسالهپرستی و پس از سرپیچی آنان از ورود به سرزمین مقدس بوده است.(قصص قرآن، صدر الدین بلاغی، ص 148، نشر امیرکبیر / تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، ج 6، ص 339، نشر دارالکتب الاسلامیة.) ب: "کُلُّ الطَّعَامِ کَانَ حِلاًّ لِّبَنِیَّ إِسْرَ ََّءِیلَ إِلآ مَا حَرَّمَ إِسْرَ ََّءِیلُ عَلَیَ نَفْسِهِی مِن قَبْلِ أَن تُنَزَّلَ التَّوْرَغة...;(آلعمران،93) همة غذاها]ی پاک[ بر بنیاسرائیل حلال بوده، جز آن چه اسرائیل ]یعقوب[ پیش از نزول تورات، بر خود تحریم کرده بود، بگو: "اگر راست میگویید تورات را بیاورید و بخوانید!" از این که چه چیزی را اسرائیل ـ که نام دیگر یعقوب است ـ بر خود حرام کرده بود، در این آیه سخنی به میان نیامده است، ولی از روایات چنین بر میآید که هنگامی یعقوب گوشت شتر میخورد، بیماری "عرق النسأ" ـ نوعی بیماری که امروز به آن سیاتیک میگویند ـ بر او شدت میگرفت; به همین جهت، تصمیم گرفت که از خوردن آن برای همیشه خودداری کند، پیروان او هم در این کار به او اقتدا کردند، به تدریج بعضی مردم در این باره دچار اشتباه شدند و تصور کردند این تحریم، تکلیفی از جانب خداوند متعال است; به همین علت آن را به عنوان یک دستور دینی به خدا نسبت دادند. قرآن کریم در آیة بالا، علت اشتباه آنها را تشریح کرده، روشن میکند که این تهمت به خداوند است.(تفسیر نمونه، آیت اللّه ناصر مکارم شیرازی و دیگران، ج 16، ص 16ـ17، نشر دارالکتب الاسلامیة.) امّا این که گوشت شتر پس از این قضیه در تورات حرام شده باشد، در قرآن کریم و روایات نیامده است، زیرا آن چه مسلّم است، از حیوانات، تنها آنها که دارای سم یکدست هستند و از گاو و گوسفند، تنها پیه و چربی آنها حرام شد: "و بر یهودیان، هر حیوان ناخندار ]=حیواناتی که سمّ یکپارچه دارند[ را حرام کردیم; و از گاو و گوسفند، پیه و چربیشان را بر آنان تحریم نمودیم."(انعام،146) و اگر گاهی دیده میشود در توراتهای کنونی ـ که تحریف شده و اعتبارپذیر نیستند، ـ گوشت شتر، به عنوان حرام عمومی، اعلام شده است، ارزش و اعتباری ندارد.
اضافه کردن دیدگاه جدید