در صورت امکان تفسیر احادیث مربوط به حکمت‌های‌: 58، 226 و 230 از نهج‌البلاغه را با استفاده از آیات قرآن کریم و منابع دیگر بیان فرمایید؟

امیرالمؤمنین در حکمت 58 نهج‌البلاغه می‌فرماید: "المال مادة الشهوات‌; ثروت‌، ریشة شهوت‌هاست‌". در قرآن کریم نیز در نکوهش علاقة به ثروت و ثروت‌اندوزی‌، آیات فراوان وارد شده است‌; مثلاً در آیه‌: "فجر، 20"، در این باره می‌فرماید: "و تحبون المال حباً جمّا; و مال و ثروت را بسیار دوست می‌دارید"، مسلماً افرادی که علاقه فوق‌العاده به مال و ثروت دارند و دنیاپرست‌، ثروت‌اندوز، عاشق و دلباخته مال و متاع دنیا است‌، به هنگام جمع‌آوری آن ملاحظة مشروع از نامشروع و حلال و حرام را نمی‌کند و نیز چنین شخصی حقوق الهی آن را اصلاً نمی‌پردازد و یا کم می‌گذارد و نیز چنین شخصی که‌، حب مال تمام قلبش را فرا گرفته است‌، جایی برای یاد خدا در دل او وجود ندارد. این مال و ثروت دنیا است که به قول معروف "ایمان فلک داده به باد"، زیرا بزرگترین لغزش‌های فرزندان حضرت آدم‌غ در همین قسمت است‌؟!(ر.ک‌: تفسیر نمونه‌، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 26، ص 466، دارالکتب الاسلامیة‌.) در حکمت 226 نهج‌البلاغه می‌خوانیم‌: "الطامع فی وثاق الذّل‌; طمع کار، همواره زبون و خوار است‌." قرآن کریم نیز در مذمت طمع‌ورزی و افزون‌طلبی "ولید بن مغیره‌" مرد معروف و سرشناس مکه که مشرکان به عقل و درایت او معتقد بودند و در مسائل مهم با او به مشورت می‌پرداختند، آن ثروتمند مغرور و حق‌نشناس می‌فرماید: "و مهدت له تمهیدا ثم یطمع ان ازید; (مدثر، 14ـ15) و وسایل زندگی را از هر نظر برای او فراهم ساختم‌، باز هم طمع دارد که بر او بیفزایم‌! هرگز چنین نخواهد شد، چرا که او نسبت به آیات ما دشمنی می‌ورزد." آری همة دنیاپرستان چنین هستند، هرگز عطش آن‌ها فرو نمی‌نشیند و اگر هفت اقلیم را زیر نگین آن‌ها قرار دهند، باز هم در بند اقلیمی دیگر هستند و به جای آن که در برابر بخشنده نعمت‌ها سر تعظیم فرود آورند و پیشانی بر آستانش بسایند، در مقام کفران و افزون‌طلبی بر می‌آیند.(ر.ک‌: تفسیر نمونه‌، همان‌، ج 25، ص 225.) در حکمت 230 نهج‌البلاغه می‌خوانیم‌: "شارکوا الذّی قداقبل‌...; با آن کس که روزی به او روی آورده شراکت کنید، که او توانگری را سزاوارتر و روی آمدن روزگار خوش را شایسته‌تر است‌". قرآن کریم‌، دربارة، ویژگی افرادی که خداوند روزی‌شان را زیاد کرده می‌فرماید: "رجال لاتلهیهم تجارة و لابیع عن ذکر الله و اقام الصلوة و اتیأ الزکوة یخافون یوما تتقلب فیه القلوب و الابصار و الله یرزق من یشأ بغیر حساب‌; (نور، 37ـ38) مردانی که نه تجارت و نه معامله‌، آن‌ها را از یاد خدا و بر پا داشتن نماز و ادای زکات غافل نمی‌کند، آن‌ها از روزی می‌ترسند که دل‌ها و چشم‌ها در آن زیر و رو می‌شود! هدف این است که خداوند آن‌ها را به بهترین اعمالی که انجام داده‌اند، پاداش دهد، و از فضلش بر پاداش آن‌ها بیفزاید و خداوند هر کس را بخواهد، بی حساب روزی می‌دهد." مسلم است‌، که مشارکت با افراد پولدار و تاجری که تجارت و بیع آنان را از یاد خدا غافل نمی‌سازد و هنگامی که وقت نماز داخل می‌شود حق آن را ادا می‌کنند و تمام فعالیت اقتصادیشان متأثر از نام خدا است‌، برای آدمی سودمند است‌.(تفسیر نمونه‌، همان‌، ص 482ـ486.) پرسشگر محترم‌، جهت آگاهی بیشتر می‌توانید از شرح "نهج‌البلاغه‌" تألیف معادیخواه استفاده نمایید.

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.