در زمانی که یاران پیامبر9 به حبشه مهاجرت کردند، آیا قرآن گسترش کافی پیدا کرده بود؟ آیا در نزد پادشاه حبشی سخنی از قرآن به میان آمد؟ لطفاً در ا
مهاجرت به حبشه در دو گروه کوچک ده پانزده نفره و یک گروه بزرگتر که بعداً به گروه اول پیوست، در سال پنجم بعثت و پیش از آن بوده است(ر.ک: فروغ ابدیت، آیة اللّه جعفر سبحانی، ج 1، ص 309 ـ 313، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چ پانزدهم، قم، 1377.) و چنان که میدانیم، تا آن تاریخ آیات و سورهای کوچک زیادی نازل شده بود. در گروه دوم که به گفتة ابن اثیر در ماه رجب سال پنجم بعثت به حبشه هجرت کرد، جعفربن ابی طالب حضور داشت. او در حبشه در نزد نجاشی ـ پادشاه حبشه ـ زمانی که نمایندگان کفار قریش آمده بودند آنها را بازگرداننده به درخواست نجاشی، سخنانی دربارة آیین اسلام و احکام و اموال آن ایراد کرد. سخنان شیرین و دلنشین جعفر آن چنان مؤثر بود که پادشاه حبشه در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، از او خواست تا مقداری از کتاب آسمانی پیامبر خود را بخواند. جعفر بن ابی طالب آیاتی چند از آغاز سورة مریم را خواند و به خواندن آیات این سوره ادامه داد و نظر اسلام را دربارة پاکدامنی مریم و موقعیت عیسیروشن ساخت. هنوز آیات سوره به پایان نرسیده بود که صدای گریة شاه و اسقف ها بلند شد و قطرات اشک، محاسن و کتابهایی را که در برابر آنها باز بوده تر نمود. پس از مدتی، شاه به سخن آمد و خطاب به نمایندگان مشرکان قریش گفت: "گفتار پیامبر اینها و آنچه را که عیسی آورده است، از یک منبع نور سر چشمه میگیرند، بروید! من هرگز اینها را به شما تسلیم نخواهم کرد."(ر.ک: همان، ص 315 ـ 316.) سورة مریم براساس ترتیب نزول سورهها ـ به روایت ابن عباس ـ(ر.ک: علوم قرآنی، محمدهادی معرفت، ص 90، مؤسسه آموزشی انتشاراتی التمهید، چ اول، قم، 1378.) چهل و چهارمین سوره است و چنان که گذشت تا آن تاریخ همه یا بخش زیادی از آن نازل شده بود. سورههایی که پیش از آن نازل شدهاند، عبارتند از: علق، قلم، مزمّل، مدثر، فاتحه، مسد، تکویر، لیل، فجر، ضحیَ، شرح، عصر، عادیات، کوثر، تکاثر، ماعون، کافرون، فیل، فلق، ناس، اخلاص، نجم، عبس، قدر، شمس، بروج، تین، قریش، قارعه، قیامه، هُمزه، مرسلات، قَّ، بلد، طارق، قمر، ص، اعراف، جن، یس، فرقان و فاطر.(ر.ک: همان.)
اضافه کردن دیدگاه جدید