در حدیث آمده است که: "دو آیة آخر سورة بقره، از گنجهای بهشت است"، آیا این حدیث صحیح است؟ چرا این دو آیه، از گنجهای بهشت است; چه چیزی در آنها بیان

ویژگی این دو آیه این است که در این دو آیه، خلاصهای از تمام سورة بقره آمده است و روح تسلیم در برابر آفریدگار جهان را به ما میآموزد، از طرف دیگر، تمام اصول دین، در آیة 286 بیان شده است و اینکه وظایف و تکالیف الهی، هیچگاه بالاتر از میزان قدرت و توانایی افراد نیست، لذا تمام احکام الهی با این آیه تفسیر و تقیید میگردد. شاید مهمترین ویژگی این آیه، سخن امام صادقاست که میفرماید: "این آیه بدون واسطه ]به صورت شفاهی[، از طرف خداوند متعال در شب معراج، بر رسولاکرمنازل شده است."(تفسیر صافی، فیض کاشانی;، ج 1، ص 310، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.) لذا در روایات، دربارة این دو آیه از رسولاکرممیخوانیم که فرمود: خداوند متعال به من گفت: در سورة فاتحةالکتاب و خاتمه سورة بقره، برای تو و برای امتت، گنجی از گنجهای آسمانی عطا کردم.";(تفسیر نورالثقلین، العروسی الحویزی;، ج 1، ص 368، نشر مؤسسة التاریخ العربی.) همچنین روایات دیگری همانند روایت فوق وارد شده که از جهت سند صحیح میباشند; از جمله: "ءَامن الرّسول بما أنزل إلیه..." این نکته را گوشزد مینماید، که پیامبراکرم، به آفریدگار جهان و کلیة برنامههایی که بر او نازل شده، عقیدة استوار و خللناپذیر دارد، نه تنها پیامبر، بلکه مؤمنان و کسانی که در مکتب این پیامبر پرورش یافتهاند، این چنین هستند. جملة "لانفرّق بین أحد من رسله; ]و میگویند[ ما در میان پیامبران او فرق نمیگذاریم ]و به همگی ایمان داریم[." اشاره دارد به اینکه، مؤمنان و به اینکه همة انبیا دارای یک هدف هستند و برای یک منظور برانگیخته شدهاند ایمان دارند و لذا زبان حالشان این است که بین آنها فرقی نمیگذاریم. "و قالوا سمعنا و أطعنا"، مؤمنان پیوسته در مقام اعتراف به بندگی و عبودیت میگویند: پروردگارا! ما ندا و دعوت پیامبرانت را که ما را به سوی تو میخواندند، از جان و دل پذیرفتیم و در مقام پیروی و اطاعت برآمدیم. "غفرانک ربّنا و إلیک المصیر"; خداوندا! بالاخره ما انسانیم و گاه غرایز بر ما چیره میگردد و دچار لغزش میشویم، از تو انتظار آمرزش داریم که مسیر و سرانجام ما به سوی تو خواهد بود. جملة "لایکلّف اللّه نفسا..."، به این نکته اشاره دارد که بر طبق حقیقت عقلی، هیچگاه وظایف و تکالیف الهی، بالاتر از میزان قدرت و توانایی افراد نیست، لذا باید گفت: تمام احکام با همین آیه تفسیر و تقیید میگردد و به مواردی که تحت قدرت انسان است، اختصاص مییابد. ضمناً جملة فوق، بار دیگر این حقیقت را تأیید میکند که هیچگاه احکام شرعی از احکام عقلی و فرمان خرد جدا نمیگردد، و این دو، در همة مراحل، دوش به دوش یکدیگر پیش میروند. "لها ما کسبت و علیها ما اکتسبت"، اشاره دارد به اینکه هر کسی محصول عمل نیک یا بد خود را میچیند و در این جهان و جهان دیگر، با نتایج آن رو به رو خواهد شد و به این ترتیب، مردم را به مسئولیت خود و عواقب اعمال خویش متوجه ساخته بر افسانههایی که افراد را از اعمال خویش تبرئه میکند، یا بیجهت، مسئول اعمال دیگران میشمارد، خط بطلان میکشد. در جملة "ربّنا لاتؤاخذنا ان نسینا أو أخطأنا"، مؤمنان، با تضرّعی مخصوص، خدا را به عنوان "رب" و کسی که لطف خاصی در پرورششان به عهده داشته است، میخوانند و میگویند: پروردگارا! اگر در اثر فراموشی و خطا و اشتباه، دچار لغزشی شدیم، تو خود با رحمت وسیعت، از لغزش ما درگذر و ما را از کیفر آن رهایی بخش. "ربّنا و لاتحمل علینا إصرا کما حملته علی الّذین من قبلنا"; "اصر"، در اصل به معنای نگهداری و محبوس ساختن است و به هر کار سنگینی که انسان را از فعالیت بازمیدارد، گفته میشود و نیز به عهد و پیمانهایی که انسان را محدود میسازد، اطلاق میگردد; به همین دلیل، مجازات و کیفر را نیز گاهی "اصر" میگویند. در این جمله، مؤمنان از خداوند، دو تقاضای دیگر دارند: نخست اینکه، آنها را از تکالیف سنگین، که گاهی موجب تخلف افراد از اطاعت پروردگار میگردد، معاف دارد. دیگر اینکه، از خداوند تقاضا میکنند که آنها را از آزمایشهای طاقتفرسا و مجازاتهای غیرقابل تحمّل برکنار دارد. "فاعف عنّا واغفر لنا وارحمنا"; "عفو"، در لغت به معنای محو ساختن اثر چیزی است و غالباً به معنای محو آثار گناه به کار میرود، که هم شامل آثار طبیعی و هم شامل مجازات آن است; بنابراین، مؤمنان، در این جمله از پروردگار خود درخواست میکنند، که هم آثار طبیعی و تکوینی لغزشها را از روح و روانشان زایل سازد، تا به عواقب شوم آن گرفتار نشوند و هم تقاضا میکنند که دچار کیفرهای تعیین شدة آن نگردند و در مرحلة سوم، خواستار "رحمت وسیع" او میگردند که همه چیز را دربرمیگیرد. "أنت مولانا فانصرنا علی القوم الکافرین"; مؤمنان، در آخرین قسمت دعای خود، خدا را به عنوان "مولاَ" و کسی که عهدهدار سرپرستی و پرورش آنان است، میخوانند و از او میخواهند که آنها را در برابر دشمنان گوناگون پیروز گرداند.(ر.ک: تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 2، ص 292 ـ 299، دارالکتب الاسلامیه / تفسیر المیزان، علامه طباطبایی;، ترجمة سیدمحمدباقر موسویهمدانی، ج 12، ص 283، نشر بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی.)

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.