در آیه شریفه "ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَآءِ فَسَوَّئهُنَّ" (بقره ، 29) و در جاى دیگر مى فرماید : "ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ" (اعراف ، 54) چ
كلمه "ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَآءِ" فقط اشاره به تسلّط و احاطه كامل و قدرت بر خلقت و تدبیر آسمان دارد ; در حالى كه كلمه "ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ" كنایه از احاطه كامل خداوند متعال و تسلط او بر تدبیر كل امور آسمان ها و زمین (مجموعه جهان هستى ) بعد از خلقت آنهاست ."استوى " : از ماده "استواء" گرفته شده و در لغت به معناى توجه و قصد و رو كردن و تسلط و احاطه كامل و قدرت بر خلقت و تدبیر آمده است ."فسوَّئهُنَّ" به معناى مرتب نمودن و بپاساختن "آسمان " است ; هر چیزى را در موضع خود و جاى خود قرار داد .o"عرش " :الف ) عرش : الفاظى كه انسانها براى بیان ویژگى هاى زندگى محدود و مادى خود وضع كرده اند ، هیچ گاه نمى تواند بیانگر عظمت خداوند و برخى از مخلوقات او باشد . از طرفى چون قرآن براى همین انسانها نازل شده و با زبان آنها سخن گفته و از همین الفاظ بهره جسته است ، مقدارى از عظمت خداوند و مخلوقاتش را با معانى كنایى ، ترسیم نموده است كه كلمه عرش از این قبیل است ، زیرا در لغت به معنى جاى سقف دارo تخت پایه بلندo و مكان مرتفع o به كار رفته است ولى در قرآن عرش به معنى "مرحله اى از تكوین و آفرینش است كه در آن مرحله زمام و سررشته تمام حوادث و اسباب - كه علت وجود حوادثند - و ترتیب و تنظیم سلسله علل و اسباب در آن مرحله وجود دارد .o" به عبارت دیگر عرش به معنى محل اجتماع و تمركز سررشته هاى تدابیر عالم است و استواء خداوند بر عرش - كه در چند آیه قرآن آمده است - به معنى احاطه و استیلاء خداوند و حكومت ، سلطه و تدبیر او بر نظام هستى و قوانین آن است .براى عرش معانى دیگرى نیز ذكر شده از جمله : 1- علم بى پایان پروردگار 2- مالكیت و حاكمیت خداوند 3- هر یك از صفات كمالیه و جلالیه الهى 4- قلب پیامبران ، اوصیا و مؤمنان 5- علمى كه خداوند به پیامبران اعطا كرده است .o عرش مى تواند تمام معانى فوق را داشته باشد كه در روایات به آنها اشاره شده است و امام صادق (علیه السلام)در این باره مى فرماید : "عرش معانى مختلفى دارد و در هر جاى قرآن به مناسبتى كه اسم عرش برده شده صفات مربوط به همان جهت ذكر شده است . براى اطلاع بیشتر به منابعى كه در پاورقى آمده است مراجعه كنید .oب ) معراج : پیامبراكرم(صلى الله علیه وآله) به اراده الهى و به همراه جبرئیل(علیه السلام) و به وسیله مركبى ویژه به نام براق به منظور گرامى داشت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و دیدن نشانه هاى الهى و فرشتگان و ساكنان آسمانها ، از زمین به آسمان عروج نموده سپس به زمین برگشتند كه نام این سفر معراج نهاده شده است . معراج در آیه نخست سوره اسراء و آیه سیزدهم تا هجدهم سوره نجم آمده است ، براساس آیه نخست سوره اسراء خداوند متعال پیامبر(صلى الله علیه وآله) را در آغاز شب از مسجدالحرام در مكه به سوى مسجدالاقصى در بیت المقدس سیر داده و آنگاه پیامبر(صلى الله علیه وآله) به آسمانها عروج نموده است . از آیه 18 سوره نجم استفاده مى شود كه پیامبر(صلى الله علیه وآله) به هدفى كه از معراج داشته - یعنى دیدن نشانه هاى الهى - دست یافته است . نكته اى كه تذكر آن لازم است این كه : معراج رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) در بیدارى و با بدن مادى (ظاهرى ) بوده نه در خواب و نه به نحو معراج روحانى كه با توجه به دانشهاى جدید و بطلان فرضیه هاى غلط قبلى در مورد آسمانها و زمین همچنین با عنایت به قدرت لایزال الهى و اینكه خداوند به بسیارى از افراد و اولیا - كه پیامبر هم نبودند - قدرت "طىّ الارض " عنایت نموده است o ; امكان و وقوع معراج به خوبى ثابت مى شود . پیامبر(صلى الله علیه وآله)در معراج عجایب زیادى از فرشتگان ، پیامبران ، بهشتیان ، دوزخیان و.. . دید كه در روایات به آنها اشاره شده و نگارش آنها در حوصله این مختصر نمى گنجد .o1 . المفردات فى غرایب القرآن ، راغب اصفهانى ، نشر كتاب ، ص 329 .2. تفسیر نمونه آیت ا.. . مكارم شیرازى ، نشر دارالكتب ، ج 2 ، ص 200 .3. مفردات ، راغب اصفهانى و المنجد فى اللغة ، لویس معلوف .4. ترجمه المیزان ، ج 8 ، ص 184 .5تفسیر نمونه ، ج 20، ص 35.6. ر .ك ، ترجمه المیزان ، ج 8 ، ص 191 - 235 و قاموس القرآن ، ج 4 ، ص 317 و سفین7. آیت الله دستغیب به برخى از آن موارد در كتاب داستانهاى شگفت اشاره كرده است .8. براى كسب اطلاع بیشتر ر .ك المیزان ، ج 13 ، ص 30 - 34 و تفسیر نمونه ، ج 12 ،9. ر .ك : تفسیر نمونه ، همان ، ج 1 ، ص 182 .
اضافه کردن دیدگاه جدید