درباره شانس و قسمت توضیح دهید آیا قبولی در امتحان، شکست در ازدواج و... مؤثر است؟
1. شانس و قسمت، آن گونه که در جامعه مطرح است; حقیقت ندارد. 2. در معارف اسلامی، مفاهیمی از قبیل قضا، قدر، دُعا، انجام کارهای خیر و تأثیر آن در پیشبرد برخی از امور زندگی انسان و... مطرح است. 3. به طور خلاصه، قضا بدان معنیَ است که اگر همه علتها در زمینههای تحقق امری فراهم باشد، آن امر به طور حتم محقق خواهد گردید. قدر نیز بدین مفهوم است که خداوند حکیم امور عالم را در قالب اندازهگیریهای دقیقی قرار داده است. که امور فوق، در چهارچوب آن نظمبندیها جریان دارد. مثلاً اندامهای بدن انسان را با وجود او متناسب قرار داده است و اشیایی هم که در اطراف انسان است، با او متناسب است; مانند نور، حرارت، فاصلة زمین تا خورشید. پس همه اینها حساب شده است. زمینههای افعال اختیاری انسان هم به همین گونه است ماند اعضأ و جوارح او.(المیزان، علامه طباطبایی;، ج 13، ص 38، مؤسسه الاعلمی، بیروت / نیز ر.ک: همان، ج 19، ص 90.) 4. اعتماد به نفس همراه با دل بستن به نیروی پایانناپذیر الهی، امیدوار بودن به جای یأس و افسردگی، رو به رو شدن برنامهریزی شده با فراز و نشیبهای زندگی، افزودن دامنة آگاهیهای خود به منظور گزینش مصلحتهای معقول، دعا و راز و نیاز به درگاه خداوند آن هم با شرایط ویژة آن، انجام کارهای خیر و گرهگشایی از مشکلات دیگران و... از راه کارهای منطقی و نیز برخاسته از باورهای دینی است که بیتردید در پیشرفت زندگی انسان تأثیر به سزایی دارد. 5. بالاخره نکته آخر آن که ما باید برای شانس و قسمت تعریفی داشته باشیم و اینکه چه عناصری را برای برشمردن امری به عنوان شانس و قسمت لازم میدانیم. به عنوان نمونه، ممکن است کسی معتقد باشد از این که چون دختر هستم و در شهر دوری از کنکور قبول نشدم، شانس آوردم و یا در قضیه ازدواج بر این باور باشد از این که با پسری که ازدواج کردهام که گرچه دارایی و حتی شغل آنچنانی ندارد اما شخص مؤمن و مسئولیت شناس است، شانس آوردم. در همین دو مثال یاد شده، ممکن است شخص، درست نقطه مقابل آن فکر کند. از این رو، تلقّی امری به عنوان شانس، به طور عمده بسته به باورهای شخص است و این که مسایل را از چه دریچهای مینگرد. هرچند متأسفانه، معمولاً انسانها در دام باورهای غلط جامعه گرفتاری آیند و با آنها هم نوا میگردند. معیارهای حاکم بر جامعه، لزوماً به معنی هماهنگی آنها با معیارهای صحیح دینی و عقلانی نیست. خوب، بلکه ضروری است به جای غلطیدن در اشتباهات فکری حاکم بر جامعه، تعریفی صحیح و منطقی برای شانس و قسمت داشته باشیم. نیز، امور خود را در مسیری که دین و عقل و فطرت صحیح انسانی، راهنماگر آن است، جهت دهیم که در این صورت به وظیفه خود عمل نمودهایم. انجام امور بر اساس وظیفه دینی و عقل و فطرت ناب انسانی، بسی منطقیتر از به انتظار شانس و قسمت نشستن است. اگر مدار حرکت ما، محوری باشد که ذکر گردید; در آن صورت هر آنچه اتفاق افتاد را، بدان تن در دهیم که موافق با قضا و قدر الهی هم همین است. و درباره آنها هیچ اعتراضی نداشته باشیم و از این که به شانس و قسمت بد گرفتار آمدهایم، حسرت نخوریم. در صورتی که بدون بهرهگیری از راهکارهای منطقی دینی و عقل و فطرت صحیح انسانی، اقدام کردیم، بدانیم آنچه واقع شد نتیجه این حرکت ناصحیح ما بوده است.
اضافه کردن دیدگاه جدید