خداوند متعال در قرآن کریم، خطاب به پیامبر اکرممیفرماید: "ما به حساب تو رسیدگی میکنیم." حال پرسش این است که یک فرد معصوم، چه حسابی می
در قرآن کریم، آیهای که به حساب رسی پیامبر اکرمدلالت کند، یافت نشد; لطفاً در نامة بعدی، آیهای که در متن پرسش به آن اشاره فرمودهاید را بیان کنید تا معنا و تفسیر آن روشن میشود. پیامبر اکرم، هرگز مورد بازخواست و حساب رسی قرار نگرفته است و اگر خداوند به آن حضرت میفرماید: "هرگاه او سخنی دروغ بر ما میبست، ما او را با قدرت میگرفتیم، سپس رگ قلبش را قطع میکردیم و احدی از شما نمیتوانست مانع شود از او حمایت کند."(حاقه، 44 ـ 47.) و اگر در جای دیگر میفرماید: "و اگر ما تو را ثابت قدم نمیساختیم ]و در پرتو مقام عصمت، مصون از انحراف نبودی[، نزدیک بود کمی به آنها تمایل کنی و اگر چنین میکردی ما دو برابر مجازات ]مشرکان[ در حیات دنیا و دو برابر ]مجازات آنها [ را بعد از مرگ به تو میچشاندیم، سپس در برابر ما یاوری نمییافتی!"(اسرأ، 74و75.) و اگر خطاب به همة انبیأ میفرماید: "اگر شرک بورزند آن چه عمل خیر داشتند، از بین میرفت و بی اجر میشد." و...، هیچ یک از این آیات، دلیل بر بازخواست پیامبر و پیامبران و رسیدگی به حساب آنها نیست; زیرا آیات یاد شده، در مقام بیان، این مطلب است که انبیا مانند انسانهای عادی، در معرض هوای نفس و وسوسههای شیطان قرار دارند، اما آنها خود را برای خدا خالص کردهاند و خداوند هم در مقابل، آنها را از آلوده شدن به هر گونه گناه و انحراف، حفظ کرده است; افزون بر مطالب بالا، بر فرض که پیامبر اکرممورد حساب خداوند قرار گرفته باشد، به یقین این حسابرسی، غیر از حساب رسی برای انسانهای عادی است; حساب هر کسی به حسب خود اوست; بزرگان دین فرمودهاند: "حسنات الابرار سیئات المقربین; کارهای خوب "ابرار"، گناهان "مقربان" است."(بحارالانوار، مجلسی;، ج 86، ص 242، مؤسسة الوفأ.) گاهی یک "ترک اولا" از جانب یک پیامبر، در حالی که هیچ منافاتی با عصمت آنان ندارد، آن را گناه به حساب میآورند و از خداوند طلب بخشش میکنند و گاهی خداوند به خاطر یک "ترک اولا" از سوی یک پیامبر، آنها را مورد عتاب قرار میدهد.( ر.ک: تفسیر المیزان، علامه طباطبایی;، ترجمة آقای موسوی همدانی، ج 13، ص 288 ـ 290، بنیاد علمی و فرهنگی علامه ; / همان، ج 20، ص 118 ـ 120 / تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 12، ص 208 ـ 214، دار الکتب الاسلامیة / همان، ج 24، ص 481 ـ 483.)
اضافه کردن دیدگاه جدید