خداوند متعال از چه جنسی است؟ چرا قابل دیدن نیست؟ اگر خداوند خود را به بشر نشان میداد بشر با دیدن عظمت و بزرگیاش سر شکر پایین میآورد و
خداوند متعال از جنسی ساخته نشده و نمیتوان برای او جنسی تصور کرد، چرا که خداوند متعال، وجودی است واجد همة کمالات که از هر نظر بینهایت است، علم و قدرت و همه صفاتش مانند ذات مقدس او بیپایان و نامحدود است و از طرفی ما و تمام آنچه به ما مربوط است اعم از علم و قدرت، حیات، زمان و مکانی که در اختیار داریم همه محدود است. بنابراین، با این همه محدودیت نمیتوان به آن وجود نامحدود و صفاتش احاطه پیدا کرد، علم محدود انسان از وجود نامحدود خداوند متعال نمیتواند خبر دهد، تنها میتوان در عالم اندیشه و فکر اشاره اجمالی به مفهوم ذات و صفاتش کرد; ولی رسیدن به حقیقت ذات و صفات او، ممکن نیست. افزون بر این یک وجود بینهایت از هر جهت مثل و مانندی ندارد و منحصر به فرد است; چون اگر مثل و مانندی میداشت هر دو محدود بودند. حال چگونه میتوان به وجودی پی برد که هیچگونه مثل و مانندی برای او سراغ نیست و هرچه غیر او دیده میشود ممکنات است، در حالی که انسان مفهوم "نامتناهی" را به خوبی نمیتواند درک کند، چگونه میتواند از حقیقت آن خبر دهد، انسان از وجود خداوند متعال و علم، قدرت، اراده، حیات او آگاه است; ولی تنها نسبت به این امور معرفت اجمالی دارد. امام صادقمیفرماید: هنگامی که سخن به ذات خدا میرسد، سکوت کنید.(نورالثقلین، العروسی الحویزی، ج 5، ص 170، اسماعیلیان.) یعنی درباره ذات او سخن نگویید که عقلها در آنجا حیران است و به جایی نمیرسد و اندیشه دربارة ذات نامحدود برای عقول محدود غیرممکن است، چرا که هر چه در اندیشه گنجد محدود است و خداوند محال است که محدود گردد. "اللَّهُ نُورُ السَّمَـَوَ َتِ وَالاْ ?َرْضِ...; (نور، 35) خدا نور آسمانها و زمین است..." پس انسان با توجه به عظمت جهان هستی و شگفتیهای آن به طور اجمال میفهمد که خالق و آفریدگار و مبدئی دارد; مثلاً ما به روشنی میدانیم که نیرویی به نام جاذبه وجود دارد، چرا که هر چیزی رها شود سقوط میکند و به سوی زمین جذب میشود، آگاهی بر وجود جاذبه حتی برای اطفال و کودکان خردسال نیز به خوبی قابل درک است; ولی حقیقت جاذبه حتی برای دانشمندان نیز به صورت مجمل است.(ر.ک: تفسیر نمونه، آیةالله مکارم شیرازی و دیگران، ج 22، ص 558، دارالکتب الاسلامیة / یکصدوهشتاد پرسش و پاسخ، آیةالله مکارم شیرازی و دیگران، ص 35ـ37، دفتر نشر برگزیده.) خلاصه، پرسش از چیستی و چگونگی خدای تعالی صحیح نیست. همچنین دلایل عقلی گواهی میدهد که خداوند متعال، هرگز با چشم دیده نخواهد شد; زیرا چشم تنها اجسام و یا صحیحتر بعضی از کیفیات آنها را میبیند و چیزی که جسم نیست و کیفیت جسم هم ندارد، هرگز با چشم سر مشاهده نخواهد شد; به تعبیر دیگر، اگر چیزی با چشم دیده شود، حتماً باید مکان و جهت و ماده داشته باشد; در حالی که او برتر از همة اینهاست; او وجودی نامحدود است و به همین دلیل، بالاتر از جهان ماده است; زیرا در جهان ماده، همه چیز محدود و نیازمند است. آیات شریفهای که در این زمینه بیان شده، عبارت است از: 1. "لآ تُدْرِکُهُ الاْ ?َبْصَـَرُ وَهُوَ یُدْرِکُ الاْ ?َبْصَـَرَ; (انعام،103) چشمها او را نمیبیند و او همة چشمها را میبیند." 2. "فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ; (بقره،115) به هر سو نگاه کنید، خداوند آنجاست." 3. "وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ; (حدید;4) هر کجا باشید، او با شماست." مسلماً مراد از دیدن خداوند، دیدن با چشم دل و عقل است.(ر.ک: تفسیر نمونه، آیة الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 5، ص 381 و ج 22، ص 490 و ج 26، ص 472، دارالکتب الاسلامیة / پیام قرآن، همان، ج 4، ص 251 ـ 260، مدرسة الامام امیرالمؤمنین.) چنانکه اولیای الهی و مؤمنانی که به درجة عالی ایمان و به حد عبودیت محض رسیدهاند، حجابها از قبلشان کنار رفته و در پرتو نور معرفت، ایمان و عمل پاک، خدا را با چشم دل چنان میبینند که هیچگونه شک و تردیدی به دلهایشان راه نمییابد. انسان بر اثر تزکیه نفس توان و درکی پیدا میکند که میتواند با دیده دل خود به جهان غیب راه یابد و قسمتی از این جهان را (به مقدار توانایی و قدرت خویش) مشاهده کند، و به تعبیر دیگر، پردهها کنار میرود، و بعضی از حقایق جهان غیب بر او کشف میشود، به همان روشنی که انسان با چشم سر خود محسوسات را میبیند; بلکه به مراتب از آن روشنتر و اطمینان بخشتر است. 1 / 31275 پرسش 3: چرا خداوند برای این دوره معجزهای نمیفرستد که مسلمانان ضعیف، ایمانشان راسختر شود و مشرکان ایمان آورند؟ پاسخ: خداوند متعال برای زمان ما هم معجزهای فرستاده به نام قرآن، که بشر از آوردن مثل آن عاجز است. قرآن از جهات گوناگون معجزه است; معجزهای زنده و جاویدان که به وسیلة شخصی درس ناخوانده آورده شده و در مقابل تمام اندیشمندان جهان "تحدی" (مبارزهطلبی) میکند. برخی از جنبههای اعجاز قرآن عبارتند از: 1. اعجاز ادبی که برجستهترین ادیبان عرب را سخت شگفتزده کرده، سرسختترین دشمنان پیامبر با شنیدن چند آیه آن به فرا بشری بودن قرآن اعتراف میکردند، و هیچکس مثل قرآن، چیزی نیاورده و نخواهد آورد.(برای کسب اطلاع بیشتر ر.ک: پیام قرآن، استاد مکارم شیرازی، ج 8، ص 82 ـ 102، انتشارات: نسل جوان.) 2. اعجاز از نظر اخبار غیبی، چون وعدة پیروزی (خداپرستان) روم در کمتر از 10 سال بر (آتشپرستان آن زمان) ایران و پیشبینی فتح مکه و دهها نمونة دیگر;(همان، ص 275 ـ 303.) البته ممکن است افراد دیگری نیز پیشگوییهایی بکنند و درست از آب درآید; ولی نام آن معجزه نیست; زیرا غالباً کلی بوده و با عباراتی چند پهلو بیان میشود و با ادعای نبوت یا امامت همراه نبوده است. 3. اعجاز در وضع قوانین اخلاقی: اندیشمندان غیر مسلمان نیز به این نکته معترفند که "قرآن کلام الهی، متقنترین قوانین و نسخه پر افتخار بشری و عهدهدار سعادت بشر است که قوانین سعادت بشر از روی آن باید نوشته شود."(قرآن و دیگران، علیاکبر صداقت، ص 46، نشر روح.) با مقایسة وضعیت اسفبار آن روز جهان که بشر را در پرتگاه نابودی قرار داده بود و قوانین حیات بخش قرآن، به خوبی میتوان به معجزه بودن آن پیبرد. 4. اعجاز از نظر علوم جدید و اکتشافات علمی: با اینکه قرآن کتاب تربیت و هدایت است، ولی در عین حال اقیانوس بیکرانی از علوم تجربی و انسانی هم هست که دانشمندان را به تحقیقات زیادی واداشته و آنها را وادار به اعتراف کرده که قرآن، ساخته و پرداخته حضرت محمد6 نیست; بلکه از ناحیة غیب به او وحی شده است.(پیام قرآن، همان، ص 245.) حرکت و جاذبه زمین، حرکت خورشید و منظومه شمسی، گسترش روزافزون جهان، زوجیت عمومی و دهها نمونة دیگر، همگی از جنبههای اعجاز علمی قرآن هستند.(برهان رسالت، آیتاللّه سبحانی، ص 225 ـ 281، نشر کتابخانه صدر.) آنچه اشاره شد برخی از وجوه و شگفتیهای قرآن بود. این قسمت از پاسخ را با اعترافاتی از یک دانشمند غربی در این مورد به اتمام میبریم: "بانو دکتر لورا واکسیا استاد دانشگاه نابل مینویسد: کتاب آسمانی اسلام، نمونهای از اعجاز است. قرآن کتابی است که نمیتوان از آن تقلید کرد. نمونه سَبْک و اسلوب قرآن در ادبیات سابقه ندارد. تأثیری که این سبک در روح انسان ایجاد میکند، ناشی از امتیازات و برتریهای آن است. چطور ممکن است این کتاب اعجازآمیز ساخته محمد6 باشد; در صورتی که او یک نفر عرب درس نخوانده بود؟ ما در این کتاب گنجینهها و ذخایری از علوم میبینیم که فوق استعداد و ظرفیّت باهوشترین اشخاص، فیلسوفان و قویترین رجال سیاست و قانون است." معجزه پیامبر6 از مقوله علم و معرفت است که میتواند برای همه و تا ابد معجزه باشد. وقتی از مقوله علم و معرفت شد، جواب اشکال شما روشن میشود; چون به حکم ضرورت، فهم مردم مختلف است و قوی و ضعیف دارد; هم چنان که کمالات مختلف است، و راه فطری و غریزی انسان برای درک کمالات که به صورت روزمرّه در زندگیاش آن را طی میکند این است که هر چه را خودش درک نکرد و از درک آن عاجز ماند، به کسانی مراجعه میکند که قدرت درک آن را دارند و حقیقت مطلب را از آنان میپرسد. پس معجزه بودن قرآن برای فرد فرد بشر و برای تمامی اعصار است. در باب بلاغت قرآن هم، اهل زبان باید اعجازش را بفهمند و دیگران از ارائه دلیل و استدلال آنان مطلب را به دست آورند، و میان این معجزه و معجزه عصای موسی که از مقوله علم نیست و محدود به زمانی خاص وعدهای خاص است، تفاوت بسیاری وجود دارد و فراگیر بودن معجزه پیامبر گرامی اسلامچنین اقتضایی دارد.(المیزان، علامه طباطبایی، ج 1، ص 94، مؤسسه اعلمی للمطبوعات.) البته خداوند از همة اعمال آدمیان آگاه است و قدرت جلوگیری از کارهای زشت، منکر، ظلم و ستمها را نیز دارد و میتواند کاری کند که همة مردم، ایمان بیاورند و در راه راست قرار گیرند: "وَ لَوْ شَآءَ رَبُّکَ لاَ ?َمَنَ مَن فِی الاْ ?َرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعًا;(یونس،99) و اگر پروردگار تو میخواست، قطعاً هر که در زمین است همة آنها یکسر ایمان میآوردند." لیکن خداوند خواسته است آدمی بر اساس اختیار، راه خود را انتخاب کند و آن را بپیماید. خداوند متعال برای یافتن راه از بیراه، چراغهای هدایت به نام پیامبران و عقل، را قرار داد و فرموده است: "إِنَّا هَدَیْنَـَهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَ إِمَّا کَفُورًا;(انسان،3) ما را ه راست را بدو نمودیم; یا سپاسگزار خواهد بود و یا ناسپاسگزار." 2 / 31275 پرسش 4: چرا خداوند جزئیات دین را در قرآن بیان نکرده است؟ پاسخ: لزومی ندارد همة موضوعات با تمام جزئیات صراحتاً در قرآن ذکر شود; بلکه هر چه موجب هدایت و سعادت بشر است ارائه میشود تا وصف "هدیً للناس" (بقره، 185) یا "هدیً و رحمةً للمؤمنین" (یونس، 57) بر آن صدق کند و برای کسی، دلیلی علیه خداوند مبنی بر عدم هدایت و راهنمایی وجود نداشته باشد; "لئلاّ یکون للناس علی الله حجّة بعد الرّسل" (نسأ، 165) و خداوند همین تعداد آیات قرآن را برای هدایت مردمان کافی دانسته است. اکنون، با دانستن اینقانون کلی، میگوییم که خداوند، پیامبر اکرم، حضرت محمد6 را بیانگر تفاصیل احکام معرفی کرده و اصول آن احکام را در قرآن بیان فرموده است; " این قرآن را به سوی تو فرود آوردیم تا برای مردم آنچه را به سوی ایشان نازل شده توضیح دهی و امید که آنان بیندیشند." (نحل، 44) از سوی دیگر فرمان درمان داده تا دستورها و توضیحات پیامبر را بپذیرند; " و آنچه را فرستادة او به شما داد، آن را بگیرید و از آنچه شما را بازداشت، باز ایستید. و از خدا پروا بدارید که خدا سخت کیفر است." (حشر، 7) و باز فرمود: " بگو: خدا و پیامبر را اطاعت کنید; پس اگر پشت نمودید، بدانید که بر عهدة او است آنچه تکلیف شده و بر عهدة شما است آنچه موظف هستید و اگر اطاعتش کنید، راه خواهید یافت و بر فرستادة خدا جز ابلاغ آشکار مأموریتی نسیت." (نور، 54) از این رو است که مسلمانان دربارة جزئیات احکام همچون کمیت و کیفیت نماز و روزه و حج و زکات و غیره به سنت پیامبر اعتماد میکنند.
اضافه کردن دیدگاه جدید