حضرت علیاشتیاق وافری به مرگ داشتند، پس چرا برای شب اوّل قبر گریه میکردند؟
در این باره چند نکته شایان توجه است: 1. آنچه که در پیشوایان معصوم و اولیای الهی نسبت به مرگ وجود دارد، انس با مرگ است نه اشتیاق به مرگ، چنان که حضرت علیمیفرمایند: "والله لابن ابی طالب آنس بالموت من الطفل بثدی امّه; به خدا قسم علی بن ابی طالب به مرگ از طفل به پستان مادرش، مأنوستر است."(بحارالانوار، علامه مجسلی، ج 28، ص 233، مؤسسة الوفأ.) اولیای الهی واهمهای از مرگ ندارند. چون میدانند با مرگ روحشان از تن مادی جدا شده و کمال خود را طی خواهد کرد و این به معنای اشتیاق آنان به مرگ و زود مردن نیست. 2. یکی از صفات برجستة مؤمنان که در آیات متعددی به آن اشاره شده، خوف از عذاب و رجا و امید به رحمت خداوند است. که باید در انسان به طور مساوی وجود داشته باشد و هیچ یک فزونی نیابد; "وَیَرْجُونَ رَحْمَتَهُو وَیَخَافُونَ عَذَابَه"(اسرأ،57). چرا که غلبه خوف بر امید، انسان را به یأس و سستی میکشاند و غلبه رجأ و طمع، انسان را به غرور و غفلت وا میدارد و هر دو به تنهایی دشمن حرکت تکاملی انسان در مسیر او به سوی خدا است. بدیهی است که پیشوایان معصوم: با رسیدن کمال این صفت را دارا بودند. هم امید به خدا در وجود آنان در حد اعلا وجود داشت، هم خوف از خدا. 3. برای اولیای الهی خطا، مفهوم وسیعی دارد و از نظر آنان، گناه تنها ارتکاب محرمات و ترک واجبات نیست، بلکه ایشان چون در اوج کمال و قرب خداوند قرار داشتند، حتی ترک اولی را نیز خطا دانسته و کوچکترین توجه به غیر معبود و محبوبشان را گناهی بزرگ میشمرند; "حسنات الابرار، سیئات المقربین"، از این رو به خاطر احتمال صدور چنین ترک اولیهایی به استغفار و عذرخواهی از خداوند رو آورده و به خاطر ترس از باز خواست، و پذیرفته نشدن در درگاه الهی گریه و زاری و استغفار میکردند.
اضافه کردن دیدگاه جدید