حضرت ابراهیم‌غ هنگامی که گمان کرد ماه خدای اوست و گفت‌: "فَلَمّا اَفَل‌َ قال‌َ لا اُحِب‌ُّ الاَفِلین‌"، آیا درست است که حضرت ابراهیم‌، گم

نکته‌ای که مسلّم است و قرآن و عقاید حق‌ّ شیعه‌، بر آن پافشاری دارند، عصمت انبیای الهی است‌، و شرک از بزرگ‌ترین گناهان کبیره است که آلودگان به آن‌، نمی‌توانند عهده‌دار عهد و پیمان الهی شوند، چرا که عهد خدا به ظالمان نمی‌رسد. بر این اساس‌، اگر در ظاهر برخی خطاب‌ها، نکته‌ای خلاف این عقیده‌، یافت شود، ناگزیر باید از ظاهر خود منصرف شود. در مورد آیة شریفة فوق‌، این که چرا حضرت ابراهیم که قهرمان مبارزه با شرک است‌، این‌گونه سخن گفته است‌، دو دلیل برای آن بیان می‌کنیم‌، گرچه ممکن است دلیل‌های دیگری نیز وجود داشته باشد. 1. احتمالاً این سخنان‌، پس از مبارزات سرسختانه ابراهیم در بابل و خروج او از آن سرزمین به سوی شام بوده است‌. آن حضرت در برابر ستاره‌پرستان و خورشیدپرستان‌، نخست برای این که نظر آنان را به خود جلب نماید با آنان هم صدا شده فرمود: گیرم که ماه‌، خدا باشد، امّا هنگامی که غروب کرد، ابراهیم‌غ به آنان فهماند که خدای غروب کننده به درد نمی‌خورد و با صدای بلند گفت‌: من هرگز چنین خدایی را نمی‌توانم بپذیرم‌; بنابراین‌، جملة "هذا ربّی‌" مفهومش این است که به اعتقاد شما، این خدای من است و یا این که با حالت استفهام گفت‌: آیا این خدای من است‌؟( تفسیر نمونه‌، آیت‌اللّه ناصر مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 5، ص 313، دارالکتب الاسلامیه‌. ) این یک نوع شیوة استدلال و مناظره است که در برخورد با دیگران‌، نخست سخن آن‌ها را می‌پذیرد تا به خاطر لجاجت‌، موضع‌گیری نکنند و بعد، با ردّ ادلّة آن‌ها، سخنانشان را باطل نمود. بر این اساس‌، حضرت ابراهیم با قوم خود، مدارا و مماشات کرد و بر فرض پذیرش الوهیّت ماه و ستاره و خورشید، سخن گفت و سرانجام‌، این نظریات سست را باطل نمود.( تفسیر المیزان‌، علامه طباطبایی‌;، ج 7، ص 160، جامعة مدرسین‌. ) 2. این که بگوییم‌، حضرت ابراهیم‌، در آغاز بلوغ و یا پیش از آن‌، خود می‌خواست دربارة خداشناسی‌، تفکّر نماید و معبود خویش را پیدا کند، این‌گونه نبود. او خدا را با نور فطرت و دلیل اجمالی عقلی‌، شناخته بود و در وجود او شکی نداشت‌، امّا در جست و جوی مصداق حقیقی آن بود، بلکه مصداق حقیقی او را نیز می‌شناخت‌، امّا می‌خواست از راه استدلال عقلی روشن‌تر، به مرحلة "حق الیقین‌" برسد. بر مبنای این توجیه‌، جملة "هذا ربی‌"، یک خبر قطعی نیست تا بوی شرک از آن استشمام شود، بلکه یک فرض و احتمال است که برای متفکّر و اندیشمند مطرح می‌شود تا او با فرض‌های مختلف و ابطال آن‌، به واقعیّت برسد.( مجمع‌البیان‌، طبرسی‌;، ج 3، ص 109 / الحیاة با تلخیص و تصرّف‌. ) خلاصه آن که عصمت انبیای الهی از گناه‌، به خصوص شرک‌، امر مسلّمی است و هر سخن خلاف آن را باید به گونه‌ای توجیه و تحلیل نمود.

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.