تعبير خواب

سلام درشب قدر 19 ماه رمضان خوابديدم دم در خانه با همسر ايستاده بوديم من دال و همسرم بيرون يك گرگي توي حياط بود همسرم رفت كه گرگ را دور كند من به او گفتم اين گرگ است سگ نيست كه مي خواهي دورش كني بيا توي خانه فرار كن ولي همسرم توجه نكرد و رفت سمت گرگ و گرگ به او حمله كرد و تعداد انها دوسه تا بيشتر شد و جلوي چشم من همسرم را خورد بعد من رفتم داخل خانه خيلي گريه مي كردم ولي هيچ كس به من توجه نمي كرد براي هركه مي خواستم تعريف كنم تا نصف حر فها يم را گوش مي داد و مي رفت چند تا از پسرهاي فاميل هم به خانه ما پناه اورده بودند تا گرگ به انها حمله نكند ولي اصلا در بستن درها و پنچره ها دقت نمي كردند و اين موضوع من را خيلي وحشت زده مي كرد در ضمن من اين خواب را پس پايان مراسم احيا و خواندن نماز صبح يعني بعد از از ان صبح ديدم خواش مي كنم ان را برايم تعبير كنيد

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.