"ترک اولا" را با بیان مصداق‌های آن توضیح داده‌، بفرمایید با این که پیامبران معصوم هستند، آیا دچار لغزش‌، اشتباه و... می‌شوند؟

"ترک اولا"، به این معنا است که انسان کار بهتر را رها کند و به دنبال کار خوب یا مباح برود; به عبارت دیگر، ترک اولا آن است که از شخص بزرگی‌، عمل غیر حرامی سربزند که با توجه به مقام و موقعیتش‌، بهتر بود انجام ندهد; برای مثال اگر شخص با ایمان و ثروت مندی‌، برای نجات فقیری از چنگال فقر، کمک مختصری کند، شکی نیست که این کمک هر چند ناچیز باشد، کار حرامی نیست‌، بلکه مستحب است‌، ولی هر کس آن را بشنود، مذمت می‌کند، آن چنان که گویی گناهی مرتکب شده است‌، زیرا از چنان انسان ثروتمند و با ایمانی‌، انتظار بسیار بیش‌تری می‌رود; به همین نسبت‌، کارهایی که از بزرگان سرمی زند، با موقعیت ممتازشان سنجیده می‌شود; برای مثال‌، نمازی که ممکن است از یک فرد عادی‌، نماز ممتازی باشد، برای اولیای حق‌، گناه محسوب شود، زیرا یک لحظه غفلت در حال عبادت‌، برای آن‌ها شایسته نیست‌، بلکه باید با توجه به علم و تقوا و موقعیت شان به هنگام عبادت‌، غرق در صفات جلال و جمال خدا باشند. سایر اعمال آن‌ها غیر از عبادت‌ها نیز چنین است‌; به همین دلیل اگر یک "ترک اولا" از آن‌ها سرزند، مورد عتاب و سرزنش پروردگار قرار می‌گیرند. ما به دلایل گوناگون معتقدیم‌، پیامبران‌، نه تنها گناه نمی‌کنند، بلکه لغزش و اشتباه نیز ندارند، اما ترک اولا دارند و ترک اولا با عصمت منافات ندارد; نزدیک شدن حضرت آدم‌غ به درخت ممنوع شده‌; بیرون رفتن حضرت یونس‌غ از بین قومش‌; پندار حضرت نوح‌غ مبنی بر این که فرزندش از اهل او است‌; تقاضا حضرت یوسف‌غ از عزیز مصر; کشته شدن قبطی به وسیله حضرت موسی‌غ و پشیمانی آن حضرت و...، همه از مصداق‌های "ترک اولا" هستند; اما همان گونه که گفتیم هیچ کدام از این موارد، با عصمت آنان منافات ندارد.(ر.ک‌: تفسیر نمونه‌، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 6، ص 123 ـ 125، دارالکتب الاسلامیة / منشور جاوید، آیت اللّه سبحانی‌، ج 5، ص 63 ـ 150، دفتر انتشارات اسلامی‌.) ما شیعیان‌، انبیای الهی را از گناه معصوم و از خطا مصون دانسته و هرگز میان کبیره و صغیره‌، عمد و سهو، پیش از دوران نبوت و پس از آن‌، فرقی نمی‌گذاریم‌.(ر.ک‌: منشور جاوید، جعفر سبحانی‌، ج 5، ص 31، نشر جامعه مدرسین‌.) عصمت‌، حالتی است که شخص را از قرار گرفتن در خطا و گناه باز می‌دارد; بنابراین برای ایشان دو نوع عصمت مطرح است‌: یکی عصمت از خطا و اشتباه که به آن عصمت علمی می‌گویند و دیگری مصونیت از گناه که عصمت عملی نام دارد.(ر.ک‌: مبانی رسالت انبیا در قرآن‌، عبدالله نصری‌، ص 226، نشر سروش‌.) برای عصمت‌، مراحلی را بیان کرده‌اند که عبارتند از: 1. مصونیت در گرفتن وحی الهی‌; 2. مصونیت در تبلیغ و بیان اصول و فروع دین‌; 3. مصونیت از گناه‌، خواه انجام حرام باشد یا ترک واجب‌; 4. مصونیت از خطا در امور دیگری همچون اشتباه حواس در تشخیص امور مربوط به زندگی خود یا اشخاص دیگر.(ر.ک‌: منشور جاوید، همان‌، ص 30.) برای عصمت علمی (مرحله اوّل و دوم و چهارم‌) می‌توان به دلایلی از قرآن استناد کرد; مانند آیه 26 - 28 سورة جن‌; "عَلم الغیب فلا یظهر علی غیبه أحداً # الاّ من ارتضی من رسول فانّه یسلک من بین یدیه ومن خلفه رصداً # لیعلم أن قد أبلغوا رسَلَت ربهم و احاط بما لدیهم و أحصی‌َ کل شی‌ءٍ عدداً; دانای نهان است‌، و کسی را بر غیب خود آگاه نمی‌کند; جز پیامبری را که از او خشنود باشد که ]در این صورت‌[ برای او از پیش رو و از پشت سرش نگهبانانی خواهد گماشت تا معلوم بدارد که پیامهای پروردگار خود را رسانیده‌اند; و ]خدا[ بدانچه نزد ایشان است‌، احاطه دارد و هر چیزی را به عدد شماره کرده است‌." براساس این آیه‌، خداوند علم غیب را در اختیار فرستادگانی که مورد رضای او هستند قرار می‌دهد; همچنین مأمورانی را از پس و پیش‌، مراقب پیامبران خود قرار می‌دهد تا آنها اوامر الهی را درست ابلاغ کنند; از این رو چون پیامبران به واسطة مأمورانی تحت نظارت الهی قرار دارند، لازم می‌آید که آنها هم در دریافت وحی‌، و هم در ارائه آن به مردم معصوم باشند، در این مورد، به آیاتی دیگر نیز استناد شده است که برخی از آنها عبارتند از: اعلی‌، 6 و 7; نمل‌، 6; نجم‌، 3 و 4; طور، 48.(ر.ک‌: المیزان‌، همان‌، ج 2، ص 137 / مبانی رسالت انبیا در قرآن‌، همان‌.) امّا در مورد عصمت عملی و مصونیت آنها از گناه‌، اگر ما تاریخ زندگی انبیای الهی را مطالعه کنیم‌، به این واقعیت پی خواهیم برد که آنها از هرگونه گناه و معصیت مبرّا بوده‌اند و اگر پیش از بعثت نیز از گناه و اشتباه مصون نمی‌بودند و سوء سابقه می‌داشتند، مخالفان با این حربه می‌توانستند حیثیت اجتماعی آنها را از میان برده‌، به اهداف شوم خود دست یابند; حال آن که اثری از سوء سابقه آنها در تاریخ وجود ندارد. برای اثبات مصونیت از گناه‌، به آیات بسیاری از قرآن و دلایل عقلی استناد شده است که از جمله‌، آیة 90 از سورة انعام است‌: "اولئک الذین هدی الله فبهدیَهم اقتده‌; اینان‌، کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده است‌; پس به رهبریشان اقتدا بفرما." روش استدلال به این آیه و آیاتی از قبیل آن‌، این گونه است‌: الف‌) هر معصیتی گمراهی است‌. ب‌) کسی که از جانب خدا هدایت شده باشد، گمراه نیست‌. ج‌) انبیا از جانب خدا هدایت شده‌اند. نتیجه آن‌که انبیا از گناه مبرا و دارای مقام عصمت هستند.(ر.ک‌: مبانی رسالت انبیا در قرآن‌، همان‌، ص 236.) امّا دلیل عقلی‌: می‌دانیم که هدف عمومی بعثت پیامبران‌، تربیت مردم است‌. (بقره‌، 129) یکی از شرایط تعلیم و تربیت افراد این است که شخص مورد تربیت‌، به صدق گفتار مربی خود ایمان داشته باشد و تحقق آن در گرو هماهنگی گفتار و رفتار مربی است و چنانچه رفتار مربی برخلاف گفتارش باشد، مورد پذیرش واقع نخواهد شد. (صف‌، 2 و 3، یونس‌، 35) و هدف از بعثت انبیا که تربیت و هدایت مردم است‌، محقق نخواهد شد; از این رو لازم است ایشان از عصمتی برخوردار باشند که گفتار و رفتارشان کاملاً با هم مطابقت داشته باشد، و این‌، اختصاص به دوران نبوت پیامبران ندارد; چرا که اگر پیامبری سوابق خوبی نداشته باشد، گرچه الآن خوب باشد، امّا گفتارش در مردم تأثیر ندارد; بنابراین لازم است انبیا قبل از بعثت نیز از هرگونه گناهی مبرا و معصوم باشند تا بتوانند با ارائه شخصیتی خالی از هرگونه سوء سابقه و ارائة الگویی تمام عیار، به تربیت مردم بپردازند.(ر.ک‌: الالهیات‌، سبحانی‌، ج 3، ص 170، مؤسسه امام‌صادق‌/ مبانی رسالت انبیا در قرآن‌، همان‌.) در زمینة عصمت امامان‌: نیز چون شیعه معتقد است‌، منصب امامت همچون نبوت از سوی خدا تعیین می‌شود و امام را ادامه همان نبی می‌داند، ازاین‌رو همان دلایل عصمت انبیا می‌تواند عصمت ایشان را نیز به اثبات برساند; ازجمله آیاتی که عصمت امامان را اثبات می‌کند آیة "قال انی جاعلک للناس اماما قال و من ذریتی قال لاینال عهدی الظّلمین‌" (بقره‌، 124) براساس این آیه‌، خداوند متعال‌، منصبهای الهی از جمله امامت را به کسانی اعطا می‌کند که به گناه آلوده نباشند، و ظلم در این‌جا، قرار دادن کار یا چیزی در موقعیتی ناشایست است‌. از آن‌جا که مقام امامت و رهبری‌، فوق‌العاده پر مسؤولیت و با عظمت است‌، یک لحظه گناه و نافرمانی و سوء پیشینه‌، موجب سلب این منصب می‌گردد.(ر.ک‌: تفسیر نمونه‌، همان‌، ج 1، ص 442 / آموزش عقاید، مصباح یزدی‌، ج 2، ص 190 و 191، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات‌.) آیة دیگر، "اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الأمر منکم‌..." است (نسا، 59) که خداوند اطاعت از اولی الامر را در آن لازم شمرده و آن را در کنار اطاعت رسول خدا قرار داده است‌; از این رو هرگز میان اطاعت ایشان و خدا منافاتی وجود نخواهد داشت‌، و این‌، زمانی محقق خواهد شد که ایشان معصوم باشند.(ر.ک‌: المیزان‌، همان‌، ج 4، ص 309 ـ 401 / آموزش عقاید، همان‌.) روایات اسلامی‌، اهل‌بیت معصوم را اولی الامر دانسته‌اند.(ر.ک‌: تفسیر عیاشی‌، ج 1، ص 249 و 250، انتشارات علمیة اسلامیه‌.) و به همان دلیلی که در عصمت پیامبران اشاره شد، عصمت در امامان نیز فقط به دوران امامت ایشان اختصاص نداشته و قبل از آن را نیز شامل است‌. در مورد این که پیامبران و امامان معصوم در دعاها و مناجاتشان خود را گنه‌کار می‌دانستند و استغفار می‌کردند، آیا با عصمت ایشان منافاتی ندارد، پاسخهای متفاوتی وجود دارد; ولی آنچه جامعتر به نظر می‌رسد، این است که گناه برای ما انسانهای معمولی عبارت از انجام محرمات و ترک واجبات است‌; ولی برای ایشان که با اختلاف درجاتشان در اوج کمال و قرب الهی قرار داشته‌اند، گناه‌، مفهومی وسیعتر دارد و ترک اولی را نیز شامل می‌شود; زیرا آنان برای خود وظایفی فوق وظایف دیگران قایل بودند و چه بسا هرگونه توجه به غیر معبود و محبوبشان را گناهی بزرگ می‌شمرده‌اند; ازاین‌رو در مقام عذرخواهی برمی‌آمدند; پس عصمت آنها به این معنا نیست که از هر کاری که بتوان آن‌را به گونه‌ای گناه نامید ـ حتی ترک اولی ـ مصون باشند; بلکه مقصود، مصونیت از همان گناه به معنای ترک واجبات و انجام محرمات است‌; مانند این‌که وقتی حضرت علی‌وضعیت زندگی بچه‌های یتیم فردی را که در رکاب او جهاد کرده و شهید شده بود، مشاهده فرمود، احساس گناه و خود را سرزنش می‌کرد و... .(اقتباس از آموزش عقاید، همان‌، ص 77.) در زمینه هر یک از آیاتی که در مورد صدور گناه از پیامبران ایجاد شبهه می‌کنند، به صورت جداگانه پاسخ داده شده که جهت کسب اطلاع بیشتر به منبع فوق و تنزیه الانبیا، آیت‌الله معرفت‌، و منشور جاوید، آیت‌الله سبحانی‌، ج 5 مراجعه شود.

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.