به نظر شما چرا خداوند در آیة 6 سورة مائده که یک آیه کلی است در مورد وضو گرفتن و هم مربوط به آقایان است و هم مربوط به خانمها، در آیه فقط از صفات م

این سؤال شامل اغلب احکامِ مشترک بین زن و مرد میشود; مثلاً در قرآن برای بیان حکم نماز و روزه و زکات و خمس و... خطاب متوجه مردان است: "أقیموا الصّلوَة"، "ءَاتوا الزّکوَة"، "أتمّوا الصّیام"، "ما غنمتم من شیء فأنّ الله خُمُسه"، حتی در غیر احکام نیز اغلب خطابهای قرآن بصورت الفاظ مذکر است. در فرهنگ محاوره قرآن چنین الفاظی اعم از زن و مرد هستند. به عبارت دیگر این الفاظ در مرحلهِ معنایِ صرفیِ لغتِ عربی دارای ویژگی مذکر و مؤنث هستند، لکن در مرحله علمِ معانی و بیانِ لغت عربی (با توجه به قرائن) اعم از زن و مرد میباشند. مثلاً خداوند در سوره آلعمران آیه 195 میفرماید "إِنّی لاأُضیعُ عَمَلَ عـَملٍ مِنکُم مِن ذکرٍ أو أنثیَ" یعنی من کار هیچ صاحب کاری از شما را ضایع نمیکنم چه زن و چه مرد. اگر آیه را فقط با معنایِ صرفیِ آن موردِ توجه قرار دهیم مفهومی کاملاً متناقض خواهد داشت و چنین میشود: "من کار هیچ مردِ صاحب کاری از شما مردان را ضایع نمیکنم چه مرد باشید و چه زن"; بنابراین عبارت آخر جمله که میفرماید "من ذکرٍ أو أنثیَ" به روشنی دلالت میکند که امکان ندارد مقصود از کلمه "عامل" و ضمیر "منکم" ظاهرِ مذکر آنها باشد، بلکه این دو لفظ باید اعم از زن و مرد باشد. آیه 97 سوره نحل نیز دقیقاً همینطور است. اصولاً در فرهنگ محاوره قرآن چنین الفاظی شاملِ هر دو صنف مرد و زن میباشد و فقط در مواقع بخصوصی به دلیل اهمیت موضوع و برای تأکید بیشتر این دو صنف جداگانه ذکر میشوند مثلاً برای تأکید تساوی مرد و زن در بهرهمندی از اجر اُخروی در آیه 35 سوره احزاب میفرماید "اِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَـَتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَـَت وَ..." و یا برای تأکید حکمِ حرمتِ تَمسخر در سوره حجرات زنان نیز بطور مجزا از مردان بیان شدهاند. سِرّ استفاده از الفاظ مذکر این است که انسانیت انسان در موارد پرسش، مدخلیت و موضوعیت داشته است نه نژاد یا جنسیت و یا... و به بیان اصطلاحی روح و جان موضوع حکم و طرفِ خطاب الهی بوده است. و چون روح وجودی مجرد از جسم و ماده است قابلیت تذکیر و تأنیث ندارد، و اگر از آن به لفظ مذکر یا مؤنث تعبیر میشود به علت عدم وجود لفظ خنثی در زبان عربی است، چنانکه برای سایر مجردات مانند فرشتگان و ذات خداوندی نیز الفاظ مذکر آورده شده است در حالیکه مذکر یا مؤنث بودن در مورد فرشتگان و خدا اصلاً امکان ندارد. و از روح انسان هنگامی که با لفظ "نفس" تعبیری آورده شده از الفاظ مؤنث استفاده شده است.(برای آگاهی بیشتر حول پاسخ و همچنین موضوع عدم تذکیر و تأنیث روح انسانی رجوع کنید به زن در آینه جلال و جمال نوشته آیتا... جوادی آملی، ص 91 ـ 103.)

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.