برخورد صحیح با شخصی که افکار آزار دهنده، او را به انکار خدا میکشاند چیست؟
چه خوب بود نمونهای از این افکار و پرسشهای آزار دهنده را بیان میکردید و از سن و سال و روحیة آن شخص، مطالبی مینوشتید; در هر صورت، پرسشها و شبهاتی مانند این که: چرا خدا آفرید؟ چرا این گونه آفرید؟ چرا انسانها را با درد و رنج در خودشان و ظلم و ستم در اجتماعشان و تفاوتها در خلقتشان همراه کرد؟ از آفریدهها چه میخواهد؟ چرا برای آنها این قدر تکلیف قرار داد؟ چرا مرگ را آفرید؟ و چرا پس از مرگ، جهنم و آتش و...؟ و حتی معضلات سیاسی و اقتصادی، فرهنگی جامعه و عملکردهای نامطلوب بعضی از مسئولین نظام، و صدها سؤال از این نوع که همگی به ذهن کنجکاو و روح حقیقت طلب انسان هجوم میآورد و در صورت دست نیافتن به پاسخی مناسب، میتوانند، شک و تردید و حتی انکار و کفر به خدا و غیب و معاد و دیگر اعتقادات دینی را در انسان شکل دهند، و بر عکس، همین سؤالات، در صورت رسیدن به جوابی متین و منطقی، میتوانند، زمینة معرفتی تازه و بالنده به خداوند مهربان را در انسان فراهم آورند، و باب ایمان و عشق به خدای آفریننده عشق را به روی انسان بگشایند. آن چه میتواند ذهن شلوغ آدمی را در این شرایط سامان بخشد و مانع بروز مشکلات فکری و روحی او باشد، نکاتی است که به آن اشاره میشود: 1. طرح سؤال; 2. تنظیم و دستهبندی کردن سؤال; 3. تحلیل نمودن سؤال و به جواب رسیدن; 4. مراجعه به عالمان حکیم و کارشناس و همراهی با آنان; "...فَسْ ?‹َلُوَّاْ أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُون;(انبیأ،7)، اگر نمیدانید از آگاهان بپرسید."، یا به فرمودة امام سجاد7: "هلک مَن لیس له حکیمٌ یُرشِدُه...;کسی که برای او راهنمای حکیمی نباشد، هلاک میگردد."(بحارالانوار، علامة مجلسی;، ج 75، ص 659، ب 21، وصایا علی ابن الحسین، مؤسسة الوفأ.) 5. مطالعة کتابهای مفید، مانند: عدل الهی، نوشتة شهید مطهری. در نامههای بعدی، سؤالتان را واضحتر بنویسید تا جواب واقع بینانهتر به آن داده شود.
اضافه کردن دیدگاه جدید