با توجه به این که قرآن معنای تنزیلی دارد، جریان معراج پیامبر اکرمبرای مردم آن زمان چگونه بیان شد؟ مثلاً در منهج الصادقین آمده است که حضرت ف
چنین روایتی در تفسیر منهج الصادقین و کتابهای حدیثی دیگر یافت نشد، ولی روایتی مشابه آن در تفسیر منهج الصادقین آمده است که پیامبر اکرم فرمود: "فرشتهای دیدم که او را هزار هزار سر بود، و بر هر سری هزار هزار روی، و بر هر رویی هزار هزار دهان، و در هر دهانی هزار هزار زبان، و هر زبانی به هزار لغت تسبیح خدا میکرد،..." در پایان این روایت آمده است که کسی که واجبات الهی را انجام دهد و در عقب هر نماز بگوید: "سبحان اللّه لکما سبح الله شی و کما..." ثوابش از تسبیح آن فرشته بیشتر است.(ر.ک: منهج الصادقین، کاشانی;، ج 5، ص 245و246، انتشارات اسلامیة / بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 83، ص 49، مؤسسة الوفأ، بیروت.) برای این روایت نیز، اولاً سند قابل اعتمادی یافت نشد. ثانیاً: خداوند مخلوقات شگفتانگیز فراوانی آفریده است که این نوع فرشته هم میتواند یکی از آنها باشد، پیامبر اکرمبرای این که مردم میزان ثواب آن تعقیب نماز را، بفهمند، این قضیه را برای آنان نقل نمود تا بدانند که گفتن این تسبیحات در عقب نماز چه قدر ارزشمند است. در مورد تنزیلی بودن قرآن نیز مفسران گفتهاند: قرآن کریم، حقیقت عالی و بلند مرتبهای دارد که خداوند آن را تنزل داده و به صورت مفاهیم و الفاظ نازل کرده تا برای مردم قابل فهم و درک باشد.(ر.ک: قرآن در قرآن، آیت اللّه جوادی آملی، ص 27ـ36، مرکز نشر اسرأ.) خداوند متعال در قرآن مجید، مطالب نامحسوس و نامأنوس، و مسائل عمیق معنوی را که بیشتر مردم توانایی فهم آن را نداشتند، به صورت، کنایه و مثالهایی که جنبة حسّی داشت، با الفاظ مأنوس بیان میکرد تا عموم مردم به تناسب ادراک خود از آن بهرهمند شوند.(ر.ک: تفسیر امثال القرآن، دکتر اسماعیل اسماعیلی، ص 113، انتشارات اسوه / مثالهای زیبای قرآن، آیت اللّه مکارم شیرازی، تهیه و تنظیم ابوالقاسم علیان نژاد، ص 13، انتشارات نسل جوان.) مردم در آن زمان نیز دو دسته بودند: 1. منکران; که آیات قرآن را به تمسخر میگرفتند و میگفتند: "مَاذَآ أَرَادَ اللَّهُ بِهَـَذَا مَثَلاً;(بقره،26) منظور خداوند از این مَثَل چه بوده است؟!" و میگفتند: "لَن نُّؤْمِنَ بِهَـَذَا الْقُرْءَان;(سبأ،31) ما هرگز به این قرآن، ایمان نخواهیم آورد." آیات الهی برای این گونه افراد جز اتمام حجت فایدة دیگری نداشت. 2. مؤمنان که میگفتند: "وَمَا لَنَا لاَ نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا جَآءَنَا مِنَ الْحَق;(مائده،84) چرا ما به خدا و آن چه از حق به ما رسیده است، ایمان نیاوریم". مؤمنان به آیات قرآن، ایمان داشتند، آن چه را نمیدانستند، از پیامبر میپرسیدند، و مطالبی را که نمیتوانستند درک کنند، از آن حضرت میپذیرفتند و میدانستند: "أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِم;(بقره،26)که آن حقیقتی است از طرف پروردگارشان." قرآن کریم در مورد معراج و جریان سیر پیامبر، به طور کلّی فرموده است که خداوند پیامبر را شبانگاه از مسجد الحرام به مسجد الاقصی (بیت المقدس) سیر داد تا آیات و نشانههای خود را به او نشان دهد.(ر.ک: اسرأ، 1.) هم چنین در سورة نجم اشاره نموده که پیامبر ]در سفر معراج[ به "سدرة المنتهی" و "جنة المأوی" رفته است.(ر.ک: نجم: 7ـ18.) جزئیات معراج و مشاهدات پیامبر اکرم، توسط آن حضرت و همچنین پیشوایان معصوم: در روایات نقل شده است که در اینباره نیز دو نکته قابل توجه است: 1. همة این روایات صحیح و قابل اعتماد نمیباشند: بلکه باید بررسی شوند تا روشن شود کدام معتبر، و کدام غیر معتبر است. ثانیاً: تمام مشاهدههای پیامبر و همچنین همة عکسالعملهای مردم در برابر سخنان آن حضرت برای ما نقل نشده است، تا روشن شود برای مردم شبههای پیش آمده یا نه؟ چه بسا پرسشهایی برای برخی از مردم پیش آمده، و از آن حضرت پرسیده باشند، و پیامبر جواب روشنی به آنها داده باشد، ولی همة آنها برای ما نقل نشده است; چنان که در روایات آمده است: هنگامی که خبر معراج شگفتانگیز آن حضرت به گوش مردم رسید، عدهای او را تکذیب نموده گفتند: در مکه کسانی هستند که "بیت المقدس" را دیدهاند; اگر راست میگویی، کیفیت ساختمان آن جا را تشریح کن، پیامبر6 نیز ویژگیهای ساختمان بیتالمقدس و حوادثی را که در بین راه مکه و بیت المقدس رخ داده بود و جزئیات کاروانی را که در بین راه بود، برای آنان بازگو نمود; سپس کاروان پس از رسیدن به مکه گزارشهای آن حضرت را تصدیق نمود.(ر.ک: فروغ ابدیت، آیت اللّه جعفر سبحانی، ج 1، ص 379ـ394، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی / معراج پیامبر اسلام، علامه مجلسی;، نشر کانون پژوهشی اصفهان / تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 13، ص 7ـ34، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان.)
اضافه کردن دیدگاه جدید