با توجه به این که حضرت موسی و هارون‌هر دو معصوم هستند، چرا حضرت هارون‌غ هنگام بازگشت حضرت موسی‌غ مورد بازخواست قرار گرفت‌؟

داستان برخورد حضرت موسی‌غ با برادرش هارون‌غ در دو جای قرآن آمده است‌: 1. "وَلَمَّا رَجَع‌َ مُوسَی‌ََّ إِلَی‌َ قَوْمِه‌ِی غَضْبَـَن‌َ أَسِفًا قَال‌َ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِی مِن‌بَعْدِی‌َّ أَعَجِلْتُم‌ْ أَمْرَ رَبِّکُم‌ْ وَأَلْقَی الأَْ لْوَاح‌َ وَأَخَذَ بِرَأْس‌ِ أَخِیه‌ِ یَجُرُّه‌ُوَّ إِلَیْه‌ِ قَال‌َ ابْن‌َ أُم‌َّ إِن‌َّ الْقَوْم‌َ اسْتَضْعَفُونِی وَکَادُواْ یَقْتُلُونَنِی فَلاَ تُشْمِت‌ْ بِی‌َ الأَْ عْدَآءَ وَلاَ تَجْعَلْنِی مَع‌َ الْقَوْم‌ِ الظَّـَـلِمِین‌َ ;(اعراف‌،150) و هنگامی که موسی خشمگین و اندوهناک‌، به سوی قوم خویش بازگشت‌، گفت‌: پس از من بد جانشینانی برای من بودید، آیا در مورد فرمان پروردگارتان ]و تمدید مدت میعاد او[ عجله نمودید ]و زود قضاوت کردید[؟! سپس الواح ]تورات‌[ را افکند و سر برادر خود را ]با عصبانیت‌[ گرفت و به سوی خود کشید; او گفت‌: فرزند مادرم‌! این گروه مرا ]در فشار گذاردند و[ ناتوان کردند و نزدیک بود مرا بکشند، پس کاری نکن که دشمنان مرا شماتت کنند و مرا با گروه ستمکاران قرار مده‌." 2. "قَال‌َ یَـَهَـَرُون‌ُ مَا مَنَعَکَ إِذْ رَأَیْتَهُم‌ْ ضَلُّوَّاْ # أَلآ تَتَّبِعَن‌ِ أَفَعَصَیْت‌َ أَمْرِی # قَال‌َ یَبْنَؤُم‌َّ لاَ تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَ لاَ بِرَأْسِی‌َّ إِنِّی خَشِیت‌ُ أَن تَقُول‌َ فَرَّقْت‌َ بَیْن‌َ بَنِی‌َّ إِسْرَ ََّءِیل‌َ وَ لَم‌ْ تَرْقُب‌ْ قَوْلِی ;(طه‌،92ـ94) ]موسی‌[ گفت‌: ای هارون‌! چرا هنگامی که دیدی آن‌ها گمراه شدند، از من پیروی نکردی ]و همراه من نشدی‌[، آیا فرمان مرا عصیان نمودی‌؟! ]هارون‌[ گفت‌: ای فرزند مادرم‌! ریش و سرِ مرا مگیر، من ترسیدم بگویی تو میان بنی اسرائیل تفرقه انداختی و سفارش مرا به کار نبستی‌." پرسش اصلی در این قضیه به توجیه رفتار حضرت موسی‌غ مربوط می‌باشد که چرا چنین برخورد تندی را با برادرش انجام داد و البته این نکته را باید تذکر دهیم که لحن آیات این جا به نوعی تایید رفتار و خشم حضرت موسی‌غ می‌باشد، گویی خداوند او را به خاطر چنین رفتاری می‌ستاید، اگر این کار ناپسند بود بر اساس فرهنگ قرآنی باید عتاب خداوند نیز بیان می‌شد، چنان چه در مورد دعای ابراهیم‌غ برای آزر، درخواست نوح‌غ برای نجات فرزندش و یا جدا شدن یونس‌غ از قوم خود، چنین است‌. در پاسخ به پرسش فوق چند نکته را می‌توان بیان کرد: 1. بر پایة روایتی از حضرت امام صادق‌، راوی از ایشان می‌پرسد که چرا حضرت موسی‌غ ریش و سرِ هارون را گرفت‌، در حالی که او در گوساله‌پرستی بنی اسرائیل دخالتی نداشت ]و تلاش خود را برای جلوگیری از این امر کرده بود[؟ امام‌فرمودند: علت این بود که موسی گفت‌: تو چرا از آن‌ها جدا نشدی و نزد من نیامدی‌؟ و اگر چنین می‌شد عذاب بر آن‌ها نازل می‌شد: "ما منعک الا تتبعنی اذا رأیتهم ضلوا..."(علل الشرایع‌، شیخ صدوق‌، مکتبة الداوری‌، قم‌، بی‌تا، ج 1، ص 68.) 2. ممکن است گفته شود موسی از بی گناهی برادرش مطلع بوده‌، اما برای نشان دادن بزرگی گناه و برائت برادرش لازم بوده که دادگاهی تشکیل دهد و کسی را که مسئولیت رهبری بنی‌اسرائیل را داشته‌، مورد بازجویی قرار دهد. این واکنش تندِ موسی‌، از یک سو نشان دهندة حال درونی‌، التهاب و ناراحتی شدید او از انحراف و بت‌پرستی بنی اسرائیل بوده‌، از سوی دیگر وسیلة مؤثری برای هشدار به بنی‌اسرائیل و توجه آنان به زشتی فوق العاده عمل‌شان می‌باشد; بنابراین‌، اگر در مواقع عادی‌، انداختن لوح‌های تورات و حمله به سوی برادر، کار صمیمی به نظر نمی‌رسد; با توجه به این که این‌جا، بدون این عکس‌العمل شدید و واکنش پرهیجان‌، بنی اسرائیل توان‌ِ درک‌ِ زشتی عمل و عمق اشتباه‌شان را نداشتند; این کار نه تنها نکوهیده نبوده‌، بلکه لازم و واجب نیز بوده است‌. این واکنش و اظهار خشم شدید، اثر تربیتی فوق‌العاده‌ای در بنی‌اسرائیل گذاشت‌، در حالی‌که اگر می‌خواست با کلمات نرم و ملایم‌، مردم را اندرز دهد، شاید کم‌تر سخنان او را می‌پذیرفتند; هم‌چنین یکی از روش‌های تربیتی‌، مورد خطاب قرار دادن نزدیکان است‌، در حالی که عتاب اصلی‌، متوجّه اشخاصی است که نسبت دوری دارند و خطا از آنان سر زده است‌.(با توجه به مجموع نظریات از تفسیر نمونه (ذیل آیة 150 اعراف و مجمع البیان (ذیل همین آیه به نقل از شیخ مفید) و نظر شیخ صدوق پس از نقل روایت مربوط به جواب نخست در علل الشرایع‌.)

اضافه کردن دیدگاه جدید

کد امنیتی
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.