با توجه به این که انسان وقتی مورد توجه دیگران قرار میگیرد، احساس خودباوری و اعتماد به نفس در او افزایش مییابد; آیا اشکال دارد که انسان با د
خودباوری و اعتماد به نفس از صفات خوب است و تحصیل آن، انسان را در راه رشد و کمال کمک میکند، ولی لازم بودن و خوب بودن یک چیز، دلیل آن نمیشود که انسان آن را از هر راهی کسب کند و در تحصیل آن، هر کاری جایز باشد. هیچ عملی مانند نماز ـ که ارتباط بشر با خداوند متعال است ـ اهمیّت ندارد، ولی اگر همین نماز در زمین غصبی خوانده شود، باطل است و هیچ اثری ندارد. خداوند متعال، برای آن که بندگان خود را ـ از آلوده شدن به گناه ـ حفظ کند، دوری از مقدمات گناه را توصیه فرموده است و به جای آن که بفرماید: زنا نکنید، میفرماید: به زنا نزدیک نشوید: "وَ لاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَیََّ إِنَّهُو کَانَ فَـَحِشَةً وَسَآءَ سَبِیلاً ;(اسرأ،32) و نزدیک زنا نشوید، که کار بسیار زشت، و بد راهی است." و یا میفرماید: "به فواحش نزدیک نشوید."(انعام،151) شیطان، برای به دام انداختن بندگان خدا، ابتدا آنها را به کارهایی توصیه میکند که گناه نیستند، ولی به گناه نزدیک میباشند، زیرا وضعیّت انسان، به گونهای است که اگر در وادی هم مرز با گناه (=نزدیک به گناه) قرار گرفت، در ورطة گناه افتاده او بسیار سهل و آسان و فرار از آن، سخت و دشوار است. خداوند متعال، به این علت از دوستی با جنس مخالف نیز، نهی فرموده است، زیرا این دوستیها زمینة مساعدی را برای رشد فساد فراهم میکند. خداوند در این که زنان نباید دوست مرد داشته باشند میفرماید: "وَلاَ مُتَّخِذَ َتِ أَخْدَان;(نسأ،25) و نه دوست پنهانی بگیرند." هم چنین دربارة دوستیهای نامشروع مردان میفرماید: "وَلاَ مُتَّخِذِیَّ أَخْدَان;(مائده،5) و نه دوست پنهانی و نامشروع گیرید." گذشته از اینها ـ و مهمتر از آن که ـ دوستی با جنس مخالف، نه تنها سبب اعتماد به نفس و خودباوری نمیشود، بلکه باعث سستی اراده و تسلیم شدن در برابر ارادة دیگران نیز میگردد، زیرا انسان در این گونه دوستیها ـ برای جلب رضایت طرف مقابل ـ از خواستهها و ارادههای خود میگذرد و کاملاً به برآوردن خواهشهای طرف مقابل تن در میدهد که این خود، نوعی افسار گسیختگی و سپردن زمام امور خود، به دست بیگانه است.
اضافه کردن دیدگاه جدید