با توجه به آیات قرآن کریم، اگر قرآن کریم بر کوه نازل شود، آن را متلاشی میکند، پس چرا بر بعضی انسانها تأثیری ندارد؟
خداوند متعال، در چهار آیة پایانی سورة حشر میفرماید: "اگر این قرآن را، بر کوهی، نازل میکردیم، یقیناً، آن را از ترس خداوند، خاشع و فرو پاشیده میدیدی! و این مثالها را برای مردم میزنیم، تا در آن خِرَد را به کار گیرند # او، خدایی است که معبودی جز او نیست، آگاه از پنهان و آشکار است، او رحمان و رحیم است # او، خدایی است که جز او معبودی نیست. ]او[ همان فرمانروای پاکِ سلامت ]بخشِ[ ایمنی بخشِ نگهبانِ توانمندِ زورآورِ بزرگمنش ]است[. پاک است خدا، از آنچه ]با او[ شریک میگردانند. او خدای آفرینندة پدید آورندة چهرهساز است. بهترین نامها، از آنِ او است. آنچه در آسمانها و زمین است، تسبیح او میگویند و او، توانمند فرزانه است. (حشر، 21 ـ 24) در آیة بیستویکِ، این سوره، خداوند متعال، پرده از روی این حقیقت بر میدارد که نفوذ قرآن، به قدری عمیق است، که اگر بر کوهها نازل میشد. آنها را تکان میداد. بسیاری از مفسران، این آیه را به صورت تشبیه تفسیر کردهاند و گفتهاند، کوهها، با تمام صلابت و استحکامی که دارند، اگر عقل و احساس میداشتند، با شنیدن آیههای قرآن، چنان به لرزه در میآمدند که از هم میشکافتند، ولی گروهی از انسانهای سنگ دل، کمترین تغییری در آنها رخ نمیدهد. برخی دیگر، این آیه را بر ظاهرش حمل کردهاند و گفتهاند، تمام موجودهای این جهان، از جمله کوهها، برای خود، نوعی درک و شعور دارند و اگر آیهای بر آنها نازل میشد، از هم متلاشی میشدند. در برخی از روایتها، نقل شده که اسم اعظم خداوند متعال، در آیههای پایانی سورة حشر است.( ر.ک: مجمعالبیان، مرحوم طبرسی، ج 9، ص 440، مؤسسة اعلمی بیروت. ) رسول گرامیفرموده است: "هر کس، پایان سورة حشر را بخواند، گناهان گذشته و آیندة او، بخشوده میشود!". و باز فرموده است: "هر کس، آیههای "لو أنزلنا هَذا القرءان... را تا پایان بخواند و در همان شب بمیرد، شهید مرده است".( ر.ک: تفسیر نورالثقلین، الحویزی، ج 5، ص 293، انتشارات اسماعیلیان. ) قرآن کریم، کتابی است حق و برای هدایت همگان نازل شده و عموم جوامع بشری را به تدبر در آن فرا خوانده است، جلوهای از جلوههای خداوند و آیهای از آیات الهی است، عموم جوامع بشری را به تدبر در آن فرا میخواند، ولی بعضی از انسانها بر اثر گناه، دلشان را بستهاند، در این صورت تدبر در قرآن نصیبشان نمیشود، گناه دل را قفل کرده و میبندد. رسول اکرمانسان کامل است، دلش باز است و توان تدبر در قرآن را دارد، لذا معانی قرآن در آن نفوذ میکند: "أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ;(شرح،1) آیا ما سینة تو را گشاده نساختیم؟" آن حضرت، توان تدبر در قرآن را دارد به همین منظور نیز توفیق تعلیم نصیبش میشود، زیرا قلب باز، حاضر نیست به غیر قرآن بنگرد، چون توجه به غیرقرآن به نوبة خود، غفلت و گناه است و باعث بسته شدن دل میشود. اگر کسی اهل تدبر در قرآن نباشد، نمیتواند راه را از بیراهه تشخیص دهد و اگر کسی اهل نزاهت و پاکی نباشد، تدبر در قرآن نصیبش نمیشود، چون با قلب بسته نمیتوان به سراغ قرآن رفت. قرآن کریم، دربارة تجلی خداوند بر کوه نیز میفرماید: "فَلَمَّا تَجَلَّیَ رَبُّهُو لِلْجَبَلِ جَعَلَهُو دَکًّا وَ خَرَّ مُوسَیَ صَعِقًا;(اعراف،143) اما هنگامی که پروردگارش جلوه بر کوه کرد، آن را همسان زمین قرار داد و موسی مدهوش به زمین افتاد."، این خود قرینهای است که تجلی خداوند و جلوههای آن (قرآن کریم)، و آن علم ضروری مخصوصی که خداوند متعال، آن را دربارة خود اثبات نموده و از آن به رؤیت و لقأ تعبیر فرموده است، فقط مخصوص افراد یا چیزهایی است که از حیث معنوی قدرت و استطاعت تجلی را دارا هستند، و الاّ انسانی که فقط در قید حیات دنیوی و مشغول جسم و تن خویش و برآوردن حوائج ضروری خویش است، هرگز چنین تشرفی نصیب او نمیشود، این انسان حتی از کوه نیز سختتر و سنگینتر میشود و هیچ چیز در او اثر نمیکند.( ر.ک: تفسیرالمیزان، علامه طباطبایی;، ترجمه، سید محمد باقر موسوی همدانی، ج 8، ص 349ـ346، ص 273، نشر بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی; / تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، ج 6، ص 354، دارالکتب الاسلامیة / سیرة علمی و عملی حضرت رسول اکرم، ص 344، مرکز نشر اسرأ. )
اضافه کردن دیدگاه جدید